-
+زندگي مشترك قبل از ازدواج
[/size]سلام پسري هستم 24 ساله دانشجوي ترم آخر كارشناسي كامپيوتر.
از اوايل تابستون با يه دختري يكسال كوچكتر از خودم دوست شدم. خيلي مهربون و با گذشت بود. بعد از مدتي دوستي بدون هيچ تفكر شيطاني پاي اين دختر به خونه من (خونه دانشجويي) باز شد. و همين رفت و آمدها باعث شد كه روابط جنسي هم با هم داشته باشيم. البته هردومون قصد ازدواج داشتيم(لزومي نداره دروغ بگم!) و نظرمون اين بود كه ما كه قصد ازدواج داريم چه اشكالي داره با هم سكس داشته باشيم و همينطور اينكه اگر خانواده هامون رضايت ندادن حسرت چيزي رو نمي خوريم. چون توي دوستي ما همه چي بوده. دوستي كه چه عرض كنم بيشتر يه زندگي مشترك بود تا دوستي. حتي پس انداز مشترك هم داشتيم. جيب من جيب تو اصلا معنا نداشت.
سرتونو درد نيارم الان مدتيه كه خونواده من از اين روابط (اومدن اون دختر به خونه) باخبر شدن و ميگن دختري كه بياد تو خونه پسر دختر نجيبي نيست. ولي من به نجابت اين خانم شكي ندارم و معتقدم اين عشق بوده نه هرزگي. دلايلشون منو متقاعد نمي كنه.
الان مدت 8 ماهه كه از اون دوستي ميگذره(از تابستون تا الان) و خودمون هيچ مشكلي با هم نداريم. تمام دختر و پسرهاي دانشگاه به عشقمون حسادت مي كردن. ما يكبار هم با هم قهر نكرديم بارها شده بود دعوامون ميشد با هم سرسنگين بوديم ولي اين خانم بازم ميومد خونه من غذا ميپخت من هم در عين اخمو بودن بهش رياضي ياد ميدادم. نميدونم شايد الان هر كي كه اين مطالب رو ميخونه قش قش بخنده. ولي زندگيمون فوق العاده بود (اغراق آميز حرف نميزنم دوستان دانشگاهي چه پسر چه دختر همين حرفو ميزدن). من خودم آدمي هستم كه استرس و عصبانيتهاي لحظه اي زياد دارم ولي با حضور اين دختر خيلي بهتر شدم. سيگارمو ترك كردم. با ناباوري براي اولين بار توي ترمي كه گذشت تمام درسام پاس شد. زندگيم معنا گرفت. هدفدار شد. هم شاغل بودم هم دانشجو.
ناگفته نمونه اون دختر توي اين مدت جلوي تمام خونواده وايساد خيلي حرفا رو تحمل كرد. تمام پلاي پشت سرشو خراب كرد. حتي حاضر شد تا 4 سال به پام بشينه.
حتي الان هم هيچ مشكي نداريم ولي هر دو معتقديم كه اگر خانواده ها به اجبار تن به اين وصلت بدن اون زندگي زندگي بشو نيست. داريم زور آخرو ميزنيم اگر نشد در عين اين كه همديگرو دوست داريم ميخوايم از هم جدا شيم.
مي ترسم اين جدايي منو تا آخر عمر توي حسرت نگه داره.
لطفا منو راهنمايي كنيد.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63
بهترین کار در مورد کوتاهی کردن و اشتباهاتمون معذرت خواهی و سعی در عدم تکرار آنست. لذا من در اینجا از شما به خاطر تاخیرم عذرخواهی می کنم. امیدوارم مرا ببخشی.
البته درمورد عدم عدالت و پیگیری چون سوء تفاهم شده یه توضیحی بدهم، شاید برای دیگران هم این مسئله پیش آمده باشه...
شدت و حدت و اهمیت مسائل مطرح شده دوستان از نظر خودشون همیشه بحرانی و سرنوشت ساز است. و این کاملا درست است. اما از دیدگاه تخصصی بنده، بعضی مشکلات و بعضی مسائل از نظر زمانبندی بسیار مهم هستند. ولی بعضی مسائل دیگر علیرغم اهمیتشان، نیاز به صبر به عنوان یک فاکتور اساسی نیاز است. مسائلی که احساس در آن دخیل هستند، از این جمله هستند. همچنین بعضی مسائل ساده عنوان می شوند، اما نسخه آن وسیع می باشد. مثلا مشکل شما از این نوع است. که گشت زنی در این تالار و پاسخ به مراجعان دیگر، منجر به وسعت و عمق دیدگاهتان در مورد مشکلتان می شود. و این تاثیر مثبت تری از یک پاسخ چند خطی یک مشاور دارد. در واقع مسائل و مشکلات ما چند بعدی هستند. مهم این نیست که شما جلوی خانواده بایستید یا تسلیم شوید، یا با این دختر ازدواج کنید یا ترکش کنید، بلکه مهم اینست که خود شما ( تاکید می کنم خود شما) به قدرت تجزیه و تحلیل این مسئله بپردازید. و اگر خودتون به مسئله ای نرسید نمی تواند صحبت دیگری در شما اثر داشته باشد.
مثلا به آخرین خط paria در پست 19 توجه کنید،(مسئله مسئولیت پذیری) این همه عصاره و چیزی هست که به عنوان راه نجات و موفقیت شما در این مشکل و سایر مشکلات است. و می بینی که دوستان دیگر هم paria را به خاطر این پاسخ مورد تشویق قرار داده اند.
اما واقعا تا خود شما چنین تشخیصی ندهید، مشکلی حل نمی شود. انتظار شما اینست که چند راه حل شسته رفته شده و مشخص دوستان ارائه دهند و شما با استفاده آن مهمترین انتخاب زندگیتون درست انجام شود. اما این باز همان بی مسئولیتی هست.
fnh63 ، میدانم با فراست خودتون هم متوجه شدید، که این تالار سبک متمایزی از تالارهای دیگر دارد. که مثلا در آنها اکثر مدیر بیشتر مدیریت و هماهنگی و پشتیبانی و نظارت بر انجمن را دارد، و به هیچ وجه نمی تواند در چندین هزار تاپیک پاسخگو باشد. اما این قانون را نقض کرده ایم. و تا جایی که توان باشد و وقت باشد در تاپیک ها شرکت مستقیم داریم. به نظرم، وجود نظرات دقیق دوستان در این تاپیک کافی هست.
اما درمورد اینکه ازتون خواستم به مراجعان دیگر پاسخ دهید و در بحث ها شرکت کنید، یک نکته کلیدی وجود دارد. و این خدایی نکرده به خاطر فرستادن دنبال نخود سیاه نیست، به خاطر شلوغ شدن تالار و ... نیست، چون خلوتی و شلوغی تالار فقط اگر سازنده باشد ارزش دارد، بیشتر محتوای تالار هدف ماست. اما این تالار بر اساس روش پویایی گروه طرح ریزی شده است. یعنی وقتی شما در مسائل دیگران فعالانه شرکت می کنید، و با آنها آشنا می شوید، این تعاملها موجب تقویت مهارتها و تمرین و تجربه ای جهت بالارفتن قدرت تجزیه و تحلیل و آنالیز شماست.
لذا مسائلی که در بالا گفتم حداکثر و کلیدی ترین راهنمایی بود که من به شما داشتم.
اما اگر پاسخ مستقیم هم براتون جالبه ، نکاتی را گوشزد می کنیم.
به خاطر همان عدم تعهد پذیری ، عدم مسئولیت پذیری، احساس محوری و عدم دوراندیشی و همه جانبه نگری که غالبا در دختران و پسران جوان مشاهده می شود، کلا بنده با شکل گیری چنین ارتباطاتی مخالف هستم. ( کاری به استثناها فعلا نداریم)، بنده به عنوان مشاور چه مشاوره حضوری، چه مشاوره تلفنی، و چه مشاوره اینترنتی، حجم زیادی از مراجعانی را دارم که بدون توجه به مسائل اساسی زندگی، چنین ارتباطاتی را شکل می دهند و بعد هر یک از آنها در یک قسمت از مسیر می مانند.....
اما اگر کسی مثل شما می گوید، که این رابطه با رابطه های دیگر فرق دارد، اگر می گوید که این عشق واقعی است، اگر می گوید این عشق سازنده و رشد دهنده است، اگر می گوید، ما با هم خوشبخت می شویم، اگر می گوید احساس محور نیستیم و عقلانی تصمیم گرفته ایم، اگر می گوید اشتباه نکرده ایم و هزار تاکید دیگر.....
پس باید به ما نشان دهد که مسئولیت پذیر است، باید نشان دهد که نسبت به آن فرد تعهد دارد، باید بگوید که آنقدر رشد کرده است و همه جوانب را در این ارتباط در نظر گرفته است، که نخواهد وسط مسیر دور بزند و برگردد و فقط یک جراحت بر قلب و روان خود و آن دختر امیدوار بگذارد.
اگر شما همه معیارها را نه احساس بلکه منطقی در آن دختر می بینید، و حتی تا آنجا پیش رفته اید که به قول خودتان یک زندگی مشترک داشته اید، پس چرا در پذیرفتن تعهد نسبت به او مردد شده اید،. آیا اگر نام او را در شناسنامه شما آورده بودند، هم به همین راحتی الان در قبول یا ترک او مردد می شدید....
استقلال یک مرد به سربازی رفتن، یا پیدا کردن شغل یا تمام شدن درس یا .... هیچ ربطی نداره...
استقلال و تصمیم گیری و مسئولیت پذیری و تعهد و ... از خصیصه های فردی است که باید آن را کسب کنیم و رشد دهیم.
اگر شما نسبت به حرفهایی که در این تالار زده اید، هنوز هم یقین دارید و او را آزمودید و مناسب می دانید، همانطور که همه دوستان به نحوی اشاره کردند، باید پای او بایستید، در این زمینه ترسهای واهی نسبت به آینده ومشکلات وعدم پذیرش خانواده نداشته باشید. اما برای این کار نیازی نیست که با خانواده در افتید، روش استفاده از مشاور به عنوان مترجم، و ایجاد یک ارتباط سازنده با والدینت و از همه مهمتر صبر و امیدواری و انعطاف پذیری گام به گام ، همه آن چیزی هست که می تواند به شما کمک کند.
به نظرم آدم پخته ای می آیی...
اما این به معنای آن نیست که کارهایی که کرده ای تا کنون درست بوده است. اما می توانی آن را جبران کنی و زندگی خوبی را با صبر و تلاش و امیدواری پیگیری کنی.
قوی باش و راه درست را با محبت و عشق ادامه بده... ( و خانواده ات را هم در درون این کانون عشق قرار بده)
در ضمن یک نکته برای شما و سایر دوستان:
در همان صفحه اول انجمنی مربوط به تاخیر پاسخها قرار داده ایم. که اگر مثل این تاپیک، تاخیر در پاسخ بیش از ده روز طول کشید، ، لطفا در آنجا قرار بدهید تا سرعت پیگیری مدیران تالار افزایش یابد.
با تشکر.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
با عرض سلام و تبريك سال نو خدمت خواهران و برادران گلم
عيدتون مبارك:72::16:
ما رفتيم مشاوره. چشمتون روز بد نبينه. ميدونين چي گفت؟
"شما دو نفر همديگرو براي برطرف كردن نيازهاتون انتخاب كردين. اعم از: نياز روحي، نياز جسمي، انجام يكسري كارها براي هم (غذا پختن، خونه داري، پول قرض دادن به هم) و ... و اين رابطه بيماره. بايد هر دو به سلامت كامل برسين. بعدش ميتونين تازه بياين بشينين اينجا و دو دو تا چهار تا كنيم كه شما به درد هم ميخورين يا نه؟"
گفت كه من (يعني fnh63) اون خانوم رو جايگزين قرصام كردم (آخه من 6 سال بود كه قرص افسردگي مصرف ميكردم) و اون خانوم نقش پرستار رو براي من داره بازي ميكنه. بعضي جاها حرفاشو قبول دارم ولي خيلي جاها هم فكر ميكنم مخصوصا ميخاد بخاطر منافع ماليش اين مسئله رو كش بده.
در هر حال گفتم شايد دلتون ميخاد تو جريان باشين كه به كجا رسيديم نظر هم ندادين مسئله اي نداره. اين ارسال بيشتر جنبه تخيله رواني براي من داشت تا درخواست كمك
از همتون ممنوم:228:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hsh
سلام به نظر من شما می تونی با این تصور که در آینده چه خواهد گذشت و مسیر زندگیتون چه سیری رو دنبال می کنه به این رابطه یه نگاه جدید داشته باشی ازدواج مسئله ی پیش پا افتاده ای نیست که با چند تا رابطه س ک سی بوجود بیاد چیزی رو که باعث شده شما از این رابطه خسته نشید تنها اینه که شما تمام تجربه های بعد ازدواج رو قبل ازدواج تجربه کردی و ممکنه بعد ازدواج خیلی زود از زندگی مشترکت سیر بشی . موفق باشی
اگه اينطوره بعد از ازدواج هم زندگي اولش تازگي داره و بعد از يه مدت هم ممكنه تازگيشو از دست بده، چه فرقي ميكنه؟
اين رو هم بگم كه الان حدود 2 ماهه كه سكسي نداشتيم و تصميم بر اين شده كه ديگه هم نداشته باشيم.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
الان يه مدتيه كه من با خونواده (مخصوصا مادرم) سردم و اين مسئله يك سري مشكلات رو بوجود آورده. مثلا امروز كلي داد و فرياد و نفرين از مادرم شنيدم. و همينطور هر چي از دهنش دراومد به اون دختر حواله كرد.
من بيشتر از اينكه بخام لجبازي كنم دو تا دليل هم براي اين كارم داشتم:
1- خونواده من ميگن كه با اومدم اون خانوم توي زندگي من بين ما (من و خونواده) فاصله ايجادشده. و الان به ظاهر من با اون خانوم قطع رابطه كردم و نميخام اين قطع رابطه جوري قلمداد بشه كه اين خلا رو داره پر ميكنه.
2- مادر من فرد نسبتا ديكتاتوري هست. و خيلي وقتها به جاي من تصميم ميگيره (يعني منو مجبور به كاري كه دوست داره ميكنه) و من ميخاستم با سرد بودنم اين رياست رو كمرنگ كنم تا بتونم آزادي عمل داشته باشم و يكسري چيزها رو (مثلا اينكه روي پاي خودم مي ايستم و مستقلم) بهشون خصوصا مامان ثابت كنم.
ولي فكر كنم داره وضع بدتر هم ميشه يا شايد هم نياز به زمان داره.
ميشه منو راهنمايي كنين؟
مرسي:72:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
معذرت می خوام اگه ناراحتت کردم من فقط تجربه ی یکی از دوستام رو اینجا نوشتم و نتیجه گیری که اون کرده بود رو .
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hsh
معذرت می خوام اگه ناراحتت کردم من فقط تجربه ی یکی از دوستام رو اینجا نوشتم و نتیجه گیری که اون کرده بود رو .
نه خواهش ميكنم. من ناراحت نشدم. ممنون از راهنماييت. ميشه تجربه اون دوستتو البته اگه دوست داشتي تشريح كني.
مرسي
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
اينجا همه چي برعكسه
وقتي ميگي نميخاد جواب بدي دوستان لطف ميكنن و جواب ميدن.
وقتي منتظره جوابي هيچكي از اينور رد هم نميشه!
خيلي جالبه
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام خیلی ببخشید دیر شد .
قضیه این دوستم که ناخواسته صحبتش به میون اومد اینه که -خیلی ببخشید- بیش از حد دنبال عشق بازی و تفریح بود جوری که خودش می گفت اگه یه روزی عشق بازی نکنم روزم شب نمیشه تا اینکه این دوست ما شوخی شوخی دلش پیش یکی از اون دوست دختراش گیر کرد و تصمیم گرفتن با هم ازدواج کنن که با یه مشکل کلیشه ای که شما هم درگیرشی! مواجه شد که نه پدر و مادر دختره راضی بودن نه پدرو مادر این دوست ما اولاش تصمیم گرفتن فرار کنن همه چیشونم جور شد که نمی دونم جه جور شد منصرف شدناز اینجا دیگه اتفاقایی که براش افتاد تقریبا مثل اتفاقایی بود که سر خود شما افتاد خونه این دوست من تقریبا همیشه خالی بود و دوستشو می اورد خونشون یادمه خونواده شون تو تابستون که رفتن مشهد کار دختره این بود که صبح می اومد و شب می رفت . یه چند ماهی که گذشت سر یه بحث کوچیک که بین شون پیش اوفتاد رابطه شون بهم خورد. بعد از این ماجرا تنها چیزی که واسه دوستم موند یه ترم مشروطی بود و کلی درسای پاس نکرده .
البته قصد مقایسه نداشتم و ندارم اون کامنت رو گذاشتم چون فکر می کردم اگه هر چیزی با روال خودش بره جلو بهتره... شاد باشی
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
فكر كنم قضيه من تا حدي با اين موضوع فرق داشته باشه
مخصوصا اون قسمت بيش از حد دنبال عشق بازي و تفريح بودن
در هر صورت خيلي ممنون لطف كردين
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
دوستان عزيز سلام
از اين ورا كه رد ميشين (نگين نميشين، از آمار مشاهده ها معلومه) يه چايي هم با ما بخوريد و بريد :82:
بد نميگذره. درسته دانشجوييه. ولي حداقل يه مزيت داره كه دل يه بينوا رو شاد كردين.
پوسيديم از تنهايي
مرسي:72:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63
سال نو مبارک
راهنمایی مشاور شما کاملا صحیح و به جاست، اگر دقت کنید پاسخ قبلی من هم تلویحا متضمن این موضوع بود که شما اکنون معیارهای اساسی تصمیم گیری در ازدواج را ندارید، یعنی مسئولیت پذیری، تعهد، انعطاف پذیری و ....
در ضمن ازدواج نیازهایی را که شما پاسخ گرفته اید در درون خود دارد، به علاوه مسائل اساسی تری که من در پاسخ قبلی هم تاکید کردم، اما وقتی به خاطر نیازهای موقت ازدواج شکل می گیرد، بعد از ازدواج مشکل به وجود می آورد. چون معیارهای دیگر نادیده گرفته شده است.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fnh63
ما رفتيم مشاوره. چشمتون روز بد نبينه. ميدونين چي گفت؟
"شما دو نفر همديگرو براي برطرف كردن نيازهاتون انتخاب كردين. اعم از: نياز روحي، نياز جسمي، انجام يكسري كارها براي هم (غذا پختن، خونه داري، پول قرض دادن به هم) و ... و اين رابطه بيماره. بايد هر دو به سلامت كامل برسين. بعدش ميتونين تازه بياين بشينين اينجا و دو دو تا چهار تا كنيم كه شما به درد هم ميخورين يا نه؟"
گفت كه من (يعني fnh63) اون خانوم رو جايگزين قرصام كردم (آخه من 6 سال بود كه قرص افسردگي مصرف ميكردم) و اون خانوم نقش پرستار رو براي من داره بازي ميكنه. بعضي جاها حرفاشو قبول دارم ولي خيلي جاها هم فكر ميكنم مخصوصا ميخاد بخاطر منافع ماليش اين مسئله رو كش بده.
می بینی من هم که اینجا اصلا وقت ندارم و اصلا دوست ندارم بحث شما کش پیدا کنه بازم ، همان توصیه قبلی خود را دارم که مشاورتان نیز به شما گفته است.
در ضمن اگر احساس می کنید مشکلتون تا کنون کاملا حل نشده است به خاطر این دیدگاهتون هست.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fnh63
در هر حال گفتم شايد دلتون ميخاد تو جريان باشين كه به كجا رسيديم نظر هم ندادين مسئله اي نداره. اين ارسال بيشتر جنبه تخيله رواني براي من داشت تا درخواست كمك
توصیه می کنم پاسخ قبلی مرا مجددا مطالعه کنی، و این بار با دقت. و حتما باید به کار بگیری...
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
براي هميشه (البته به پيشنهاد من) باهاش قطع رابطه كردم. التماسم كرد ولي قبول نكردم.
به نظرتون كار درستي كردم؟
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
من که خیلی ناراحت شدم اگه اشتباهی بوده تنها اون مقصر نیست شما هم مقصر بودی و نباید یکطرفه به این نتیجه میرسیدی حده اقل صحبتاشو گوش میکردی شاید با یه خاطره بهتر میتونستین از هم جدا بشین .
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
طفلكي طرف مقابل شما....البته شايد اين تاوان اعتماد بيش از حد است و خارج شدن از شرعيات...نميدونم؟!!!
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
شک دارم که کار درستی کردم یا نه؟!
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام. من خیلی ناراحتم . نه به خاطر شما بلکه به خاطر دل شکسته و قامت خمیده دختری که زندگی آینده اش رو به خاطر اعتماد به حمایت و عشق دائمی یه پسر خراب کرد و خودش رو با تمام وجود در اختیار کسی قرار داد که فکر می کرد همه کسش خواهد شد. نمی تونم بگم کار درستی کرده اید ولی مطمئنم کار اشتباهی انجام دادین و نتیجه اش رو در آینده خواهید دید. من خیلی ناراحتم نه از دست اون دختر بلکه از دست شما که اوایل پستتون گمان می کردم به شدت به عشقتون و اون دختر پایبندین. شاید من هم مثل اون دختر فریب حرفهای شما رو خورده بودم. خدا نکنه که همه پسرها این جوری باشن وگرنه دخترها باید برای همیشه محبت و اعتماد رو به خاک بسپارند. آیا شما فکر نکردین اون دختر با این کاری که شما باهاش کردین چه سرنوشتی خواهد داشت و چه محنتهایی رو باید تحمل کنه. جداً به عشق شک کردم . و به بی شیله پیله بودن خودمون افسوس می خورم.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
اون به من خيانت كرده بود وگرنه من هيچوقت اين كارو نميكردم
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
به عنوان آخرين پستم ناگفته ها رو ميگم و گم ميشم!
اون دختر به مدت يك ماه با قبل از من با همخونه ايم دوست بود، و به پيشنهاد خودش (يعني اون دختره) پاش به خونه ما (خونه دانشجويي) باز شد، كه اكثر اوقات توي جمع پسرها بود تا تنها با همخونه ايم. با اون مشكل پيدا كرد و بعد به من پيشنهاد داد، منم نديد بديد بودم نه سكس رو تجربه كرده بودم نه داشتن دوست دختر رو.
به مرور زمان تلفنهاي مشكوكي بهش ميشد، "مرتضي" ، "محمد" و ... كه با دروغهاي مختلفي همشونو توجيه ميكرد و جالب اينجا كه به من اصلا اجازه نميداد كه با اون پسرها (به قول خودش مزاحم تلفني) صحبت كنم چه بعنوان نامزدش چه بعنوان برادرش.
يه راننده آژانسي بود كه به قول خودش دوست باباش بود، و اونو ميبرد و مياورد آخه توي اون شهرستان محل تحصيلمون در يكي از روستاهاي اطراف خونه مادربزرگش زندگي ميكرد كه تا اون شهر 1 ساعت راه بود. بارها ديده بودم كه با اون راننده همديگرو به اسم كوچيك صدا ميزنند. و حتي بارها شده بود منو به اسم محمد (اسم همون راننده) صدا ميزد. اون راننده يه بار از دوستي منو اون با خبر شد و به من زنگ زد و با يه حس مالكيتي هر چي از دهنش در اومد بهم گفت. (حس مالكيت هميشه از يك رابطه منشا ميگيره)
توي عيد 4 تا شارژ ايرانسل براش خريدم و مصرف شد (به مدت دو هفته) اين در حالي بود كه بطور ميانگين به من روزي 10 تا اس ام اس ميداد اگر زنگي هم زده ميشد از طرف من بود. اين شارژ كجا مصرف شده؟!
يه دوستي داشت به اسم S كه دختر خرابي بود بهش گفتم باهاش قطع رابطه كن. اونم كرد. يه روزي موبايلش زنگ خورد و اسم "محمود" روي موبايلش افتاد، گفتم اين كيه؟ بهم گفت: "پسرخاله خانوم S هستش، زنگ زده منو با S آشتي بده!"
آخرين بار هم همين يكشنبه اي كه گذشت قرار شد با هم بريم دانشگاه، ترمينال جنوب با هم قرار گذاشتيم و به من گفت بايد جدا بشينيم چون راننده دوست بابامه. منم گفتم باشه. وقتي سوار شديم يه پسر اومد نشست كنارش. (اين در حالي بود كه 10 تا صندلي توي اتوبوس خالي بود.) بعد از پياده شدن به من گفت اون پسر با دختر سمت چپي دوست بوده. ي كم بعد از حركت به من اس ام اس داد كه ناراحتي اين پسر پهلوي من نشسته؟ منم با عصبانيت براش نوشتم نه خوشحالم اونم نوشت يعني چي؟ منم پيش خودم گفتم يه كم باسياست برخورد كنم نه احساسي. براش نوشتم شوخي كردم خواستم اذيتت كنم. يه كم كه گذشت ديدم توي چشم هم زل زدن و گل مگن و گل ميشنون. ديگه اين به اون آجيل تعارف ميكرد، اون به اين موز ميداد. ديگه آْخرا فقط داشتن دوتايي ميخنديدن. اونم چه خنده اي. دختره ميخندين و قش ميكرد توي ميز جلو.
وقتي پياده شديم همه چي رو باهاش تموم كردم.
حالا اون چه به سرش مياد؟ يه خر ديگه پيدا ميكنه؟
چي براي من موند؟
دوستاي چهار ساله دانشگاهمو از دست دادم. ديگه خودمم بكشم اون روابط سابق رو با خونواده نخواهم داشت. 2 ميليون تومن توي اين 10 ماه خرجش كردم. ديگه اون طراوت قديم رو ندارم. اعصابمو نميتونم كنترل كنم. ديگه به خترا نميتونم اعتماد كنم.
حالا آتنا خانوم! اين همون اخطارهاي فيلم عشقي نيست؟ (با توجه به كتاب محبوبتون "آيا تو آن گمشده ام هستي؟")
من نميدونم چرا من بدبخت بايد محكوم بشم. من اگه قصدم دوستي معمولي هم بودم هيچوقت اون خانوم رو توي خونم نمياوردم.
شايد حق با آتناست يا يسنامها كه منو آدم لجني ميدونه.
خواستم خوشحالتون كنم كه ديگه من پامو توي اين سايت نميذارم كه مبادا سايتتون به لجن كشيده بشه!
شايد اون هرزه اي كه 10 ماه با زندگيم بازي كرد دختر بي شيله و پيله اي بوده، هيچوقت نميبخشمش و تا آخر عمر نفرينش ميكنم.
حلالم كنيد خدافظ براي هميشه:72::72::72:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
آخه هيچ كس تا همين الان اين م.ضوع رو از شما نشنيده بود...خود شما هم اگه به جاي ديگران بودين همين طور قضاوت ميكردين. اينجا نتيجه مي گيريم كه مادرتون راست ميگفته در مورده دختره.نه؟
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fnh63
خواستم خوشحالتون كنم كه ديگه من پامو توي اين سايت نميذارم كه مبادا سايتتون به لجن كشيده بشه!
سلام :72:...
FNH63 عزیز دوست خوبم فکر کنم هیچ جای خوشحالی نباشه کسی که داشته راهنماییم میکرده که راه درست رو انتخاب کنم یک دفعه خداحافظی بکنه و دیگه نتونم از کمکهاش استفاده کنم ... :54::47:
دوستای خوبم این عادلانه نیست زود قضاوت کنید و هر کس رو سرزنش کنید به جای اینکه کمکش کنین :72:اگه به پستهای FNH63 نگاه کنین میتونید ببینید به خیلی ها با نظرات سازندش کمک کرده ...
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63 ،
:72:
دوست خوبم ، مطمئن باش هیچ کس از اینکه این مشکل برای تو پیش اومده خوشحال نمی شه ...
و هیچ کس از رفتن تو نفعی نمی بره ...
ما در این تالار با ذکر جزئیات مشکلات خودمون به همدیگه کمک می کنیم که با درک درست تری واقعیتهای زندگی رو بپذیریم ...
دوست عزیز من ، آروم باش ...
می دونم که نمی تونم اونطور که می خوای درکت کنم اما می خوام بدونی تو یکی از اعضای ارزشمند این تالاری و حضورت برای همه ی ما غنیمته ...
اگر دوست داشته باشی می تونی کمی آرومتر باشی و از شرایطی که پیش اومده بیشتر صحبت کنی تا بتونیم غم تو رو بهتر درک کنیم و اگر بتونیم کمکت کنیم ....
همه ی ما دوستت داریم و برات آرزو می کنیم این شرایط سخت رو خیلی زود پشت سر بزاری .:203:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
ضمن تشكر و قدرداني از خواهر گلم setare_tk و همينطور no1 عزيز كه به صورت خصوصي پيغام فرستاده بود و همينطور طاهره عزيز ميخواستم يه جرياناتي رو مشخص كنم شايد حق بدين كه عصياني باشم خصوصا از دست آتنا (تهمينه ميلاني ثاني!)
توي پست آيا تو نيمده گمشده ام هستي؟ فقط و فقط به خاطر ارسال 11 آتنا در جاهاي مختلف چه بطور مستقيم و چه غيرمستقيم سعي كردم ازشون حمايت كنم.
نمونه هاش:
کتابهای مفید و غیر مفید روانشناسی؟!! ارسال شماره 7
شما چی کار میکردید؟ ارسال شماره 3
میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم ارسال 18
تشكر ارسال 3
جواب من اين بود؟!
فكر كنم بعد از 260 تا ارسال شخصيتم دستتون اومده باشه
با كدومتون بد حرف زدم يا بد رفتار كردم يا توهيني بهتون شد؟
توي قسمت داستان خاطره و ... از عزيزاني كه قبلا يادمان نرود زندگي كنيم و خدايا شكر رو نوشته بودند هم عمومي و هم خصوصي عذرخواهي شد. توي داستانهاي كوتاه تا دلتون بخواد داستان تكراريه، نميدونم كدومتون از نويسنده قبلي عذر خواهي كردين؟
بد نيست يه نگاهي هم به تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم بندازين ارسال 7 رو من فرستادم كجاي حرفم توهين بوده؟ به جمله "با زندگيتون بازي نكنين" و تشكر مدير توجه كنيد.
حالا خانم يسنامها توي ارسال 14 مياد و به من توهين ميكنه (منظور يسنامها همين زندگي مشترك قبل از ازدواجه) و در ارسال 16 با اين كه حق با يسنامها نيست ازش عذرخواهي كردم. نميدونم چون يسنامها توي زندگيش اون مشكلو داره بايد هر چي ميخاد بار ما بكنه؟
جناب مدير توي پيغامهاي خصوصي در جريان هستن كه بنده يكي از اعضا رو كه نياز شديدي به كمك داره دارم حمايت ميكنم، بدون اينكه خودش بدونه. حتي پيشنهادي به مدير كردم كه جديدا انجام شده.
يا به خاطر شوخي كه اون اوايل با عرفان25 كردم هم خصوصي و هم عمومي ازش عذرخواهي شد و روزي كه هنر نويسندگي رو باز كردم از عرفان بصورت خصوصي دعوت كردم فقط و فقط بخاطر اينكه مبادا بخاطر اون شوخي دلخور باشه.
يا در نمی دونم! چند نفر جواب دادن؟
يا توي من طاقت ندارم------------كمك كنيد راه حلي دارين اون جوونو با اینکه دیگران رفتند من در کنارش موندم
هيچ منتي نيست همش وظيفه بود ولي جواب من اين نبود.
خداحافظ همگي:72::72::72:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63
عوض شدن روحیه شوخ طبع fnhh63 نشون میده که باید زیاد دلخور شده باشه....
معمولا وقتی انسان فکر کنه درک نمیشه... مورد بی انصافی واقع شده یا بد درموردش قضاوت شده است، ناراحت میشه... ممکنه عصبانی بشه.... و در لحظاتی احساس بسیار بدی بهش دست میده....
من در اینجا نمی خواهم کار حقوقی بکنم و به بررسی بپردازم....
ولی این را می دانم همه عزیزانی که در این تالار هستند با همه حسن نیت و دلسوزانه هم مسائل خود را طرح می کنند و هم نظر می دهند. البته این به معنای آن نیست که اشتباه نکنند یا کسی را نرنجونند.
اگر کمی دقت کنی در همین تالار بارها افرادی از خود من گلایه کرده اند....
اما پست 45 که قشنگ به بحث و شفاف کردن موضوع پرداخته ای بسیار جالب است....
ما وقتی عصبانی یا رنجیده یا ... هستیم ، نباید تصمیم بگیریم....
چون فرصت نمی کنیم همه ابعاد تصمیم خود را بررسی کنیم...
برای تصمیم همیشه وقت است.
در ضمن این تالار نه برای من ، نه برای شخص خاصی هست....
این محیط متعلق نه فقط به 2000عضو رسمی ، بلکه این تالار متعلق به بیش از چند صد هزار نفری هست که اینجا مورد توجهشون هست و از آن در این مدت بازدید کرده اند.
یک نکته مهم:
fnh63 عزیز.... اخیرا یک پستی زده بودم و هدفمون را در این تالار گفته بودم....
ما در اینجا یک خانواده مجازی همدردی هستیم.... که داریم تمرین می کنیم و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را انجام می دهیم...
این مسئله هم که برای شما پیش آمده در حد یک تمرین عملی هست....
و در چنین وضعیتی اجتناب یا گریز یا تصمیم های آنی... نه ما را به آرامش می رساند و نه دیگران را ...
اما کمک کردن به برطرف شدن سوء تفاهمات خیلی عالی است...
لذا من بابت پست اخیرتون که با شفاف سازی کمک کردید، بهتر احساساتتون را درک کنیم تشکر می کنم...
شاید براتون جالب باشه چنین حسی تا کنون در این خانواده مجازی برای بعضی از دوستان هم پیش آمده است... که با گذشت زمان و به کارگیری مهارتهای دیگر.... از آن گذشته اند...
همچنین با دلایلی که در پست 45 آورده اید، به نظر می رسد نتیجه منطقی این است که بمانید، چون اگر تاکنون شما به نظرات دیگران برای مشکلتون نیاز داشته اید، اکنون دیگران هم به نظرات وحمایت های شما نیاز دارند....
باز هم به خاطر سعه صدر و توضیحات و شفاف سازی شما تشکر می کنم.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63
اخه شما كه تا حالا همش از اون دختر تعريف مي كردين ما چه مي دونستيم كه ايشون اينجورين ما فكر مي كرديم كه شما همون جور كه مي گفتين توي دانشگاه هم به عشق ما حسودي مي كنند همون جوريه و به خاطر همين مي گفتيم كه بايد توي روي مادرتون بايستيد .
حالا اين مسائل و از اول مي دونستيد يا تازه فهميديد ؟
واقعا براي اون دختر متاسفم اينجور كه معلومه خيلي بايد بنده خدا وضعش
خيلي ناراحتم كه اينجوري شد يعني هميشه همين جوري همه دختر پسرها توي دوستيهاشون به شكست مي خورن بعد از جنس مخالف متنفر مي شن بعد خودشون هم اين خيانت و كجي در دوستي رو از طرف خيانت كار قبلي ياد مي گيرن
ولي ناراحت نباش . اون بايد ناراحت باشه به خاطر اين شرايطي كه داره چون فكر مي كنم كه واقعا هيچي براش نمونده باشه نه ابرو نه شخصيت نه ارزش نه عفت نه پاكي
اشكال نداره نبينم خودت و ناراحت كردي از بچه ها هم دلخور نباش خب اونها هم با توجه به نوشته هاي تو قضاوت كردن بعدشم خب هممون ادمهايي هستيم مثل خودت و از سر دلسوزي و همدردي با هم دردودل مي كنيم وگرنه مهارت يا تجربه خاصي كه نداريم به جز اقاي مدير
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
اگر اون حرفا رو یه تازه وارد به همراه هزار تا فش رنگی و سیاه و سفید به من میزد ذره ای به من برنمیخورد. ولی این آتنا خانوم که حدود یک ماهه که بطور مستمر با هم داریم پا به پای هم توی این سایت فعالیت میکنیم باید شخصیت من دستش اومده باشه، میتونست به جای اینکه ادای تهمینه میلانی رو دربیاره و از حقوق پایمال شده دختران بی شیله و پیله دفاع کنه، بپرسه چرا اینکارو کردم؟
خدمت هنرمند عزیز هم عرض کنم که من با موضوع دوستی اون خانوم با همخونه ایم کنار اومده بودم و باقی موارد هم به مرور زمان پیش اومد. به خاطر همین از اون دوستی حرفی نزده بودم. چون نمیخواستم توی نظزاتتون تاثیر داشته باشه و خودم هم باهاش کنار اومده بودم.
و همینطور به اطلاع آقای سنگتراشان میرسونم که رفتن من از این سایت به خاطر اتمام رابطه با اون دختر (به قول آتنا بی شیله و پیله) نیست، خودتون بهتر میدونین.
والسلام
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
با سلام
خوندن این پست منو ناراحت کرد . از اولش که اون روابط نامشروع وجود داشت تا ناراحتی fnh63 از اعضای سایت و تصمیم به رفتنش از سایت.
اما به نظر من این اتفاق ها میتونه یک تجربه تلخ ولی ارزشمند باشه .
اول اینکه همه ما میدونیم زود تصمیم گرفتن معمولا به نفعمون نیست پس شما هم برای رفتن زود تصمیم نگیرید دوم اینکه معمولا مشاورها عیب های کارمون رو زود متوجه می شن پس به حرف هاشون توجه کنیم :305:سوم اینکه حتی آدم های باسواد وبا تجربه ای چون آقای fnh63 هم از فریب آدم های فریبکار در امان نیست اما مهمترین سخن اینه که لااقل قد یه دوست خوب عاقل به خدا اطمینان کنیم:43: و اگه میگه کاری بده قبول کنیم که برامون ضرر داره چه ضررش رو درک کنیم چه درک نکنیم.
:72::72::72::72:واقعا امیدوارم بازم شما را در سایت ببینیم:72::72::72::72:
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
خب چرا مي خواستي نظر ما مثبت باشه و تغيير نكنه
همين مي شه گول زدن خودمون اگه ما براي همدردي مشكلمون با تمام نقاط مثبتش مطرح كنيم بدون نكات منفي نتيجه اش همين مي شه كه مي بينيد كدورت و ناراحتي و نهايت بي نتيجه به خاطر اينكه هر چي ما كمك مي كنيم و راهنمايي باز بي نتيجه مي شه چرا به خاطر اينكه هميشه توي دل شما يك چيزي بوده كه بهش فكر مي كرديد يك چيز منفي همين باعث مي شد كه راهنمايي هاي ما برعكس باشه يا نتيجه نده يا باعث ناراحتي بشه . خب ما كه نه شمارو مي شناختيم نه اون دخترو مي شناختيم نهايت هم مي خواستي به مااين موضوع رو بگي و همه ما بگيم نه درست نيست و خوب نيست و ............ بالاتر از اين نبود كه يا شما تحت تاثير قرار مي گرفتي و راه درست و انتخاب مي كردي يا نه مثلا بر فرض مثال مي رفتي و با اون دختر ازدواج مي كردي . اگه راه درست و انتخاب مي كردي كه خب همه ما خوشحال مي شديم ولي اگه راه دوم و انتخاب مي كردي كه خب شايد ناراحت مي شديم و همين ديگه بالاتر از اين نبود كه نخواستي حقيقت و به ما بگي
پس نبايد از دست بچه ها نارحت بشي به خاطر اينكه گام اول و خودت اشتباه گذاشتي خودت باعث شدي كه اينجور صحبتها پيش بياد و بايد بيشتر از خودت ناراحت بشي نه سايرين كارت درست نبود و تا حدودي زحمات بچه ها رو بي نتيچه گذاشتي چون تصور غلط براشون ايجاد كرده بودي حالا هم اشكال نداره شكر خدا تو كه تصميم درست گرفتي
چون خودت هم مقصر بودي بهتره به دل نگيري و مثل قبل مارو از راهنماييات بهره مند كني
باارزوي موفقيت
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
مثل اینکه ما اصلا زبون هم رو نمیفهمیم.
من با اون مسئله جوری کنار اومده بودم که انگار وجود نداشته، کسی رو هم نمیخواستم گول بزنم.
از الان به بعد هم همین آقایی که میخواسته گولتون بزنه، یا نمیاد یا اگر هم بیاد بعنوان مهمان میاد و فقط تماشاچیه. وگرنه مطمئن باشین مشکل جدید جهانگرد هیچوقت تا الان بی جواب نمی موند!
آتنا و یسنامها هم بدونن که خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنن ازشون دلخورم.
آقای سنگتراشان هم لطف کنن این پست رو یا حذف کنن یا قفلش کنن. اصلا چرا اینقدر کشش میدین؟
یا علی
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام دوستان
وقتی ما متوجه شدت دلخوری و ناراحتی احساسی یک هم خانواده را می بینیم، نیاز است در آن شرایط او را درک کنیم و خودمون را جای او بگذاریم تا احساسش را بفهمیم. چه بسا اگر ما در چنین شرایطی قرار بگیریم، بیشتر از این حرفها مکدر شویم...
خواهش می کنم راهنمایی و توصیه و کمک های منطقی را به وقتی موکول کنیم که
که شخصی چنین درخواستی را از ما دارد. یا مسائل فشار زا حسی را رد شده است.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام داداشی گلم!(ببخشید خیلی پرروام!)ولی واقعا مثل داداشمی(میخوای باور کن میخوای نکن)
منو که یادت اومد؟یادته که پشت کنکوریم!و بقیه میگن زیاد وقت ندارم!!!ولی داداشی من که به گردنم حق داره،پس فعلا بی خیال درس!راستی منم فارغ التحصیل کامپیوترم،فکر کنم کامپیوتری ها همه یه تخته شون کمه!همون قضیه فرش پاتریسه دیگه!
راستش امروز اولین دفعه است که اومدم اینجا و با دیدن سوالت خیلی تعجب کردم،اصلا فکر نمی کردم همچین آدمی باشی! نخندیا!ولی فکر کردم مشکل یکی از دوستاته که اینجا نوشتی!!!
خلاصه!صفحات اول-چهارم که میخوندم میخواستم اینا رو بهت بگم!(منم یه دختر از یه خونواده مذهبی هستم،برای همین اصلا باورم نمی شه که ...)بی خیال بقیه اش!
صفحات بعدی که خوندم اشکم داشت در می اومد!خدا خیلی دوست داره ها...نمی خوام نصیحت کنم ولی یه کم هوای خدا رو داشته باش!!!
با تمام وجودم خوشحالم که زندگیتو نجات دادی و ان شاء الله خوشبخت و موفق باشی.
توکل به خدا یادت نره !
خوب خوب درس بخون .
برای منم که دعا میکنی!؟برای رومینا هم دعا کن،برای همه دعا کن....
موفق و مومن باشی...
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
fnh عزیز.من الان که این تاپیک رو خوندم واقعا تعجب کردم.
قبلا که این موضوع مطرح شده بود اون دخترخانم به نظر دختر ساده ای میومد ولی الان با این حرفایی که زدی...
من فکر کرده بودم که تو داری از مسئولیت فرار می کنی ولی اگه اون دختر همچین کسی باشه اصلا ارزش فکرکزدن هم نداره.
خیلی متاسفم که اوایل سعی کردم جانب اون دختر رو بگیرم.
زود قضاوت کرده بودم و از یه جنبه قضیه رو میدیدم.ولی خب تو هم این حرفا رو در مورد اون دختر نگفته بودی.نمی دونم شاید اون موقع حست بهش اونقدر قوی بود که بدیهاش رو نمیدیدی.
در هر حال با این توضیحاتی که دادی تصمیم درستی گرفتی.
امیدوارم که این موضوع تاثیر بدی روی اعتمادت به خانما نذاره.ولی فکر نمی کنی دختری که قبلا با دوست تو دوست بوده و خونش میرفته و خیلی راحت هم بعدش با تو دوست شده ارزش اعتماد رو نداشت.
منم یه دخترم و تجربه یه دوستی رو هم دارم که آخرش خیلی بد تموم شد و اینو میدونم که دختری که علاقه مند باشه آنچنان به طرف مقابلش وفادار می شه که هیچ مردی رو به جز اون توی دنیا نمیبینه.
fnhعزیز امیدوارم آشناییهای بعدیت درست باشه و با احتیاط بیشتری جلو بری و کسی رو پیدا کنی که حداقل ارزشها رو حفظ کنه.
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام. دوست عزیز. من چند روزی نبودم. اما حالا که اومدم دوست داشتم بدونی اونقدر مسأله شما برام مهم بود که اول اومدم اینجا ولی واقعاً جا خوردم. امیدوارم هنوز به عنوان مهمان هم شده بیای و حرفامو بخونی. من تا جایی که اون پستو زدم هیچ چیز منفی از اون دختر نفهمیده بودم چون خودت نگفته بودی. درسته که ما داریم باهم تو این تالار کار می کنیم اما چطور از من توقع داری از موضوعات خصوصی شما خبر داشته باشم. خود شما هم اگه جای من بودی و تا حالا من برات از طرفم تعریف کرده بودم بعد یهو می گفتم زدم زیر همه چیزو و علیرغم التماس اون روابطو بهم زدم حتماً مثل من برخورد می کردی. حالا پستمو اصلاح می کنم.
من خیلی ناراحتم نه فقط به خاطر روح خدشه دار اون دختر بلکه همچنین به خاطر احساسات به تاراج رفته تو . ظاهر تکیه به چنین آدمهایی و دلرحمی با آنها فایده ای نداره چون نه برای خودش نه برای تو نه برای شخص دیگری ارزش قایل نخواهد بود و این فقط به خاطر اینه که متاسفانه عادت کرده اند و چیزی به نام انسانیت رو توی خودش گم کرده. من خیلی دلم می سوزد و شرمنده ام وقتی می بینم این گونه دخترهایی پیدا میشن که عصمت و متانت و محبت دیگر هم جنسان خود رو زیر سؤال می برندوآنقدرپیش رفته اند که حتی چنین موقعیت مناسبی جهت تغییر را نیز خراب می کنند..
امیدوارم بتونی این دوران بحرانی رو پشت سر بگذاری و دوباره مثل قبل بشی. ازت خواهش میکنم اینجا رو رها نکنی هم به خاطر خودت هم به خاطر کسانیکه اینجا بهت نیاز دارن. تو دیگه باید خودتو به عنوان یکی از اعضای خونواده همدردی به حساب بیاری و نباید راضی باشی که ما این همه دل نگرون تو باشیم .
ما و پروانه و بلبل همه خویشان همیم
چشم بد دور که یک جمع پریشان همیم....
شرمنده و چشم انتظارتو
آتنا
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام
گفتم از دوستان عزيز setare_tk، هنرمند، طاهره، نرگس، montazer_313، جناب سنگتراشان و خصوصا آتناي عزيز عذرخواهي و همينطور تشكر كرده باشم
اون زمان خيلي عصبي بودم. كنترل نداشتم. تو رو خدا ببخشين. منظوري هم نداشتم.
شايد تقصير خودم بوده كه خوب مشكل رو و همينطور اتمام رابطه رو درست مطرح نكرده بودم. فكر كنم زيادي ازتون توقع داشتم. توي اون شرايط كه اتمام رابطه رو اونجوري بيان كردم، بيشتر دوست داشتم ازم بپرسين چرا؟ دوست داشتم بصورت محاوره اي درد و دل كنم نه به شكل كنفرانس. بازم از همتون معذرت ميخام. توي بحران بدي بودم.
اگه يه جايي يه پستي يا نظري دادم تيكه بهم نندازينا!!! مثلا "به به! پارسال دوست امسال آشنا!" (من توي سال 87 قهر كردم. پس هنوز يكسال نشده!)
دوستون دارم خيلي زياد .... اين جمله منه ..... آخ آخ ببخشيد اين آهنگ غير مجاز بود
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
fnh63
سلام
با نگاهي گذرا به اين سايت و اطلاع از وضعيت عشقي شما بد جور ناراحت شدم. و هيچ حرفي براي گفتن ندارم. با اينكه يك دختر هستم اما شما رو خوب درك ميكنم. حسي روكه داري خيلي خوب ميفهمم.
جايز ميدونم كه فقط سكوت كنم وهيچي نگم.
برات دعا ميكنم .
سربلند و پيروز باشي
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
اون دختره گیر داده بهش ریاضی یاد بدم. (شنبه توی پارک لاله)
هیچ حسی نسبت بهش ندارم.
به نظرتون کارشو راه بندازم؟
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
سلام fnh63
به نظر من بهتره از همون اول همه چيز را به صورت شفاف و روشن بيان مي كرديد تا هم دوستان گمراه نمي شدند و هم خودتون ناراحت نشده و جوابهاي اينچنيني نمي داديد. اما به هر حال هيچ چيز دير نشده. هنوز هم كمك مي خواهيد؟؟
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج
دانه عزیز شما تمام صفحات این پست رو مطالعه کردین؟
-
RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج