RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
منتظران مهدی ( عج ) به گوش باشید .
حسین (ع) را منتظران جاهل و غافلش کشتند !!!!
.
RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
قیامت بی حسین غـوغا نـدارد
شفاعـت بی حسن معنا ندارد
حسینی باش تا که درمحشرنگویند
چـــرا پــرونـده ات امضــاء نـــدارد
RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
متن آخرين نامه كوفيان به امام : بسم الله الرحمن الرحيم ... اين نامه شيعيان با ايمان به حسين بن علي است ، اما بعد در عزيت به طرف عراق شتاب كن كه مردم در انتظار تو هستند و لحظه شماري مي كنند ، (( إن الناس ينتظرونك ، و لا رأي لهم في غيرك ، فالعجل ، العجل ثم العجل العجل ، والسلام ))
يادمان باشد كه ما هم در دعاي عهد ، سه بار مي گوئيم (( العجل العجل العجل يا مولاي يا صاحب الزمان ))
اگر ارزش در گفتن العجل فقط در گفتار باشد ، كوفيان يكبار از ما بيشتر گفتند و از ما پيش تر بودند ، اما چه كردند با فرزند فاطمه !!!!!!!!!!!!!!!!
RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
1
چرا قیام عاشورا جاودانه شد ؟
براي ارزشيابي يك پديده نبايد تنها به حجم وقيمت آن نگاه كنيم؛ بلكه بايد معيارهاي ديگري هم مورد توجه قرار گيرد. عمده اين است كه ارزش گذار با چه نگاهي به پديده نگاه مي كند و آن را در چه قالبي و با چه مقياسي مي سنجد. اولين معيار در ارزش گذاري پديده هاي انساني انگيزه كسي است كه آن كار را انجام مي دهد. يك حركت ممكن است با يك نيت، ارزشي منفي داشته باشد؛ اما اگر همان كار با نيت ديگري انجام شود ارزش بسيار بالايي داشته باشد.
حال ما اگر بخواهيم پديده عاشورا را با موارد مشابه آن مقايسه كنيم بايد ببينيم انگيزه امام حسين(ع)، ياران و فرزندانشان از شهادت خود و اطفالشان و اسارت بانوان اهل بيت(ع) چه بود و چه آثاري بر اين حركت مترتب شد.
انگيزه سيدالشهداء(ع) را هر كس به اندازه معرفت خودش مي شناسد. آنچه ما شنيده ايم اين است كه حركت سيدالشهدا(ع) براي مبارزه با ظلم، دفاع از شرف و ناموس و دفاع از اهداف و ايمانش بود و اگر همين مقدار را هم درست درك كنيم، تاحد زيادي به اهميت اين حركت پي مي بريم؛ ولي اينها قدم هاي اوليه در اين راه است.
ارزش كار سيدالشهدا(ع) با هيچ كار ديگري در عالم قابل مقايسه نيست. هر چند دفاع از آب و خاك و شرف و ناموس بسيار مقدس است و كسي كه در راه دفاع از آنها كشته شود ثواب شهيد را دارد؛ اما اين انگيزه ها كجا و انگيزه سيدالشهدا(ع) در كربلا كجا؟ او انگيزه اي بسيار والاتر از اينها داشت.
ما زماني مي توانيم ارزش واقعي كار حسين(ع) را دريابيم كه اهميت و ارزش دين را به درستي درك كنيم؛ ولي ارزش گذاري ما براي دين هم به اندازه فهم خودمان است و رفتار ما نشان مي دهد كه چه ميزان براي دين ارزش قائليم. كساني معرفتي صحيح از ارزش دين دارند كه حتي كوچك ترين احكام دين را رعايت مي كنند.
امام حسين(ع) آن چنان ارزشي براي دين قائل بود كه كسي مثل فرزند برومندش، علي اكبر و برادر بزرگوارش اباالفضل العباس(ع) را در راه آن فدا كرد؛ شخصيت هايي بي نظير، با فضيلت و كمال كه بعد از ائمه معصومين(ع) همتايي برايشان نمي توان يافت. كسي حاضر باشد چنين كساني را پيش چشمش به نامردمي و ناجوانمردي به شهادت برسانند! اين فداكاري براي اين است كه سيدالشهداء(ع) ارزش واقعي دين را مي داند و چنان ارزشي براي دين خدا قائل است كه حاضر است حتي كساني مثل علي اكبر و ابوالفضل(ع) و عزيزان ديگري كه در عالم بي نظير بودند، فدا شوند تا دين بماند.
امام حسين(ع) در آخرين لحظات قبل از شهادت مناجاتي عاشقانه با خدا دارد كه در آنجا انگيزه خود را از اين جانبازي و فداكاري مي فرمايد؛ آن حضرت كه ارزش معرفت خدا و عشق بازي، فداكاري و جانبازي در راهش را درك مي كند، هر چه مصيبت ها بيشتر بر او وارد مي شود و عزيزانش به شهادت مي رسند، رنگ و رويش برافروخته تر و نشاطش بيشتر مي شود. راوي گفت: من كسي را در عالم نديدم كه هنگام مصيبت به جاي اينكه بدنش به لرزه بيفتد، رنگش بپرد و دست و پايش سست شود، رنگ و رويش برافروخته تر، بانشاط تر و مصمم تر شود. محبت اقتضا مي كند كه انسان هر چه در اختيار دارد تقديم محبوب كند. اين يك بعد اهميت جريان كربلا است
.
RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
2
عامل ديگري كه براي ارزشيابي واقعه عاشورا بايد مورد توجه قرار گيرد آثاري است كه بر آن مترتب مي شود.
ممكن است كاري كوچك، طي زماني كوتاه توسط افرادي اندك انجام شود، اما اثري در تاريخ بگذارد كه با گذشت هر روز از آن، شكوفاتر و تازه تر شود و در هر كوي و برزن و بر هر انساني با هر عقيده و مسلكي اثر مثبت بگذارد. امروز بعد از 1400 سال از جريان عاشورا هنوز اين داغ، تازه و هر روز سوزان تر، فروزان تر، تابنده تر و درخشنده تر است و هر كس از اين حادثه باخبرشده گويا عزيزترين كسان خود را ازدست داده است. كدام حادثه اي را در عالم سراغ داريد كه يك هزارم چنين اثري را در عالم گذاشته باشد؟ درس عاشورا براي زندگي فردي و اجتماعي
حال چه پديده اي را مي توانيد با اين جريان مقايسه كنيد؟ عمده اين است كه امام حسين(ع) هرچه داشت براي خدا داد و در مقابل، خدا هم هرچه خواست به او داد. ما از عاشورا بايد درسي براي زندگي فردي و درس ديگري براي زندگي اجتماعي مان بگيريم. اگر دوست داريم زندگي مان ارزشمند باشد، كاري كنيم كه ارتباطي با نام و ياد امام حسين(ع) پيدا كنيم و قدمي در راه او برداريم. اولياي خدا به اندازه اي پيش خدا عزيزند كه اگر كسي شباهتي هم به آنها پيدا كند، خداوند به خاطر اين شباهت او را دوست خواهدداشت. ما اگر نمي توانيم ارزش هاي سيدالشهداء(ع) را درك كنيم، حداقل سعي كنيم حسيني بشويم و تا جايي كه به عقلمان مي رسد شباهتي با امام حسين(ع) پيدا كنيم؛ تا نامي از خدمتگزاري آن حضرت بر ما بماند. همين مقدار انتساب به امام حسين(ع) كه در عزاي آن حضرت لباس سياهي بپوشيم، اشكي بريزيم و بر سر و سينه بزنيم، به واسطه عظمت سيدالشهداء(ع) كارساز است. چرا؟ چون تا در دل محبت حسين(ع) نباشد اشك جاري نمي شود. اين محبت است كه دل را با سيدالشهداء(ع) ارتباط مي دهد؛ و حاشا كه خدا كسي را كه ارتباط با حسين(ع) دارد با ديگران يكسان حساب كند. ولي ما نبايد به اين اندازه اكتفا كنيم. حسين(ع) به شهادت نرسيد كه فقط ما اشكي بريزيم و از عذاب نجات پيدا كنيم. آن حضرت به شهادت رسيد تا الگويي باشد براي ساير بندگان خدا كه مي خواهند راه خدا را بپيمايند و رضاي او را جلب كنند. هرچند در خانه كريم باز است و سفره اش گسترده، اما ما هم بايد ادب و شرم داشته باشيم.
.
RE: چه شد که عاشورا شد ؟؟؟؟
3
ضرورت تشبه به امام حسين(ع)
ما كه بر سر خوان بي كران حسيني نشسته ايم بايد اول سعي كنيم معرفت مان و عشق مان را به حسين(ع) زياد كنيم و بعد سعي كنيم تا جايي كه مي توانيم و استعداد و ظرفيتش را داريم شباهتمان را به امام حسين(ع) زياد كنيم.
امام حسين(ع) براي احقاق حق ضعيفان به شهادت رسيد؛ حال ما چگونه بگوييم شيعه حسين(ع) هستيم و فردا با چه رويي به چهره مبارك آن حضرت نگاه كنيم، در حالي كه با دوز و كلك، رشوه و رانت خواري حقوق ديگران را تضييع مي كنيم؟
هرچه معرفت، محبت وعشق ما به ابي عبدالله(ع) بيشتر باشد، بيشتر مي توانيم زندگي مان را به زندگي او نزديك كنيم. دراين صورت مي توانيم به اندازه ظرفيت خودمان از كمالاتي كه آن حضرت داشت و به آنها دعوت مي كرد بهره مند شويم. همه اينها در گرو آن است كه ريشه اعتقادات را در درون مان محكم كنيم. چون همه رفتارهاي اختياري انسان، خواه ناخواه از اعتقادات او نشأت مي گيرد. اعتقادي كه حسين و حسينيان را واداشت در روز عاشورا آن حماسه را بيافرينند و هرچه مصيبت برآنها وارد مي شد برافروخته تر شوند، اين باور بود كه بعد از اين عالم، عالم ديگري است كه در آن پيغمبراكرم(ص) انبياء و اولياء حضور دارند و الي الابد درجوار رحمت الهي خواهندبود؛ اعتقاد به معاد و حيات ابدي و عشق به شهادت در راه خدا در دل عابس شاكري ريشه داشت كه روز عاشورا هنگامي كه به ميدان جنگ وارد شد زره اش را از تن درآورد. او مي گفت من مي خواهم در راه محبوبم هرچه ممكن است سختي بيشتري تحمل كنم. چنين عشقي به شهادت از كجا پيدا مي شود؟ چگونه اين فرهنگ حسيني نوجوان سيزده ساله ما را وادار مي كند كه نارنجك به كمرش ببندد و عاشقانه زير تانك برود؟ چرا رزمندگان ما عاشق شهادت بودند و نذر مي كردند شهادت نصيبشان شود؟ چون باور داشتند كه هنگامي كه به شهادت مي رسند سرشان در دامان سيدالشهداء(ع) است و اين باور در دلشان ريشه داشت كه امام حسين(ع) راضي نمي شود كسي در راه او به شهادت برسد و موقع جان دادن سر بالين او نيايد. سعي كنيم رفتارمان خالص باشد، نه براي خوش آمد ديگران؛ هر كار خوبي را براي اين انجام دهيم كه خدا و امام(ع) آن را دوست دارند تا امام(ع) به ما آفرين بگويد. براي عاشق سيدالشهداء(ع) يك آفرين از امام حسين(ع) از همه لذت هاي دنيا ارزشمند تر است. گفتيم يكي از معيارهاي ارزشمندي هر كار، معرفت شخص به كار و هدفش است. از همين رو ما بايد سعي كنيم بفهميم چه كارهايي مورد رضايت امام حسين(ع) است تا آنها را انجام دهيم. مگر انسان كاري را انجام مي دهد كه محبوبش غمگين شود؟!
http://www.sokhane-ashena.com/didgah/90/9/990.php
.