RE: احساست بعد از شکست عشقی
برادر عزيز چه طور به دختري كه ازدواج كرده عشق ميورزي؟ دختري كه به نامزدشم خيانت كرده و با يكي از همكلاسي هاش در مدت نامزدي دوست بوده!!!اين دختر لياقت عشق ورزيدن داره؟
در ضمن چه طور شما به همسر آيندتون عشقي ندارين؟معني اين حرفو نميفهمم؟؟؟؟چه طور بايد به كسي كه هنوز وجود خارجي نداره عشق ورزيد؟
به نظر من چون اين اولين تجربه عشقولانه شما بوده فكر ميكنيد همه چي رو باختيد و .....كلا دارين از كاه كوه ميسازيد....برادر عزيز اين مشكلات با گذشت زمان حل ميشه...مطمئن باشيد با ديدن دختري كه ايده ال هاي شما رو داشته باشه تمام اين موارد و مشكلات(از نظر خودت)فراموش ميشه و عشق تازه وارد قلبت ميشه....
RE: احساست بعد از شکست عشقی
۱. شما ۲۱ سال دارین، که سن کمی هست، به بلوغ عاطفی نرسیدین هنوز:303:
شخصاً احساساتی رو که در بدو ورود به دانشگاه شکل میگیرن قبول ندارم،
به این دلیل که احساسات واقعیی نیستن یا عشق نیستن....
ما در ایران نظام اموزشیمون جنسیتی هست به این معنا که شما به عنوانه یه پسر در کلّ دوران تحصیلتون یه دختر هم نمیبینین و بلعکس،
بنابرین وقتی وارد دانشگاه میشین، فوری به اصطلاح عاشق اولین دختری میشین که میبینین...
اما واقعیت چیز دیگری هست، اون عشق نیست، شیدایی هست...و شما هم نفر اول نیستی که این احساس رو تجربه میکنی...:82:
۲. شما نوشتی:
----------------
به حجابش اهمیت میداد, خیلی با حیا بود و از طرفی صورتش هم خیلی مهربون بود
--------------------------------------
من مطمئنم شما اول صورت مهربون ایشون رو دیدین بد متوجه حجاب و حیای ایشون شدین...بد هم از ایشون یه بت ساختین...اصطلاحا عشق با یک نگاه...
حجاب و حیا، حداقل معنایی که داره اینه که یه دختر هر روز با یه پسر نباشه، یا حداقل سر کارشون نگذاره...
۳. بخش اعظمی از مشکله شما تلقین هست، شما دارین هر روز به خودتون تلقین میکنین که من این خانوم رو دوست دارم،عاشقش هستم...
اون آهنگهای عاشقانه هم که گوش میکنین، صرفاً این احساس کاذب رو تحریک میکنن، و باعث تلقین بیشتر میشن...
بنابرین، دیگه به یاد این خانوم از این آهنگها گوش ندین، چون این احساس کاذب و خطرناک رو در شما بیشتر تقویت میکنه...
میگم خطرناک، چون این احساس باعث تلف شدن بی دلیل عمر و وقت شما میشه بدون هیچ حاصلی...
چیزی که تا الان هم رخ داده...
بنابرین جلوش رو بگیرین...:160:
شخصاً، یه توصیه برادرانه بهتون میکنم، تا وقتی زندگیتون ثبات پیدا نکرده، اگر هدفتون ازدواج و پیدا کردن همسر هست(نه دوست دختر!) کسی رو تو قلبتون راه ندین...
۴. زندگی با کسی شوخی نداره، حتا با شما دوست عزیز، به تبعیت از این احساس کاری نکنین که بدن پشیمونی براتون بیاره، فرصتهایی که الان برای تحصیل دارین رو حروم نکنین...
احساس الان شما رو متاسفانه در دانشگاههای ما تو ایران خیلیا پیدا میکنن، مخصوصا اگر مثل شما بار اوولشون باشه...علتش هم نظام اجتمایی و آموزشی ماست
و اگه یه آمار بگیرین میبینین، خیلیا همون اول کار که وارد دانشگاه میشن زمین میخورن تنها به خاطره این احساس کاذب...
در مورد فراموشی هم، در مورد همسر آیندتون نگران نباشین، چطور میخواین کسی که هنوز وجود خارجی نداره براتون دوست داشته باشین؟!:question:
خلاصی از این احساس کاذب دو راه حل داره، اول اینکه، شما دیگه به خودت تلقین نکنی که دوستش داری، و دوم اینکه، زمانی که جاگزین این خانوم تو زندگی شما پیدا بشه، این احساسات شما در مورد ایشون به طور کامل محو میشه...
خلاصه کنم، بچسب به درست، عمرت رو تلف نکن:81:
RE: احساست بعد از شکست عشقی
نقل قول:
به نظر شما رابطه ی صحیح در این حالت چه جور رابطه ای هست؟
جواب این سوالتون را نمیدونم.شاید بهتر باشه در همین حدی که الان هست باشه
نقل قول:
من چه جوری میتونم احساس عشق به یکی جز ایشون رو در خودم تقویت کنم ؟
لازم نیست به خودت فشار بیاری. به نظر من با این شخصیتی که شما داری عشق خودش پیدا میشه.
RE: احساست بعد از شکست عشقی
عزيزم :بنظر من تنها راهي كه ميتوني خودت را نجات بدي اينه كه وقت ازاد براي خودت باقي نذاري.سعي كن اونقدر كار داشته باشي كه اصلا وقت نكني بهش فكر كني.همه مشكلات وفكروخيالها زمان بيكاري درست ميشه.خيليييييييييييي سخته اما از خدا كمك بخواه حتما كمكت ميكنه.ازش بخواه يك راه نجات جلوي پات بذاره.بهش اعتماد كن.اميدوارم موفق باشي.
RE: احساست بعد از شکست عشقی
سلام و صد سلام
خیلی از راهنماییهاتون ممنونم .
میدونید تمام احساسات بدی رو که گفتم زمانی پیش اومد که من فکر میکردم منظور این خانوم از نامزد همون آقای @ هست و بدتر از این به مدت چندین ماه این فکر من رو اذیت می کرد اما وقتی دیدم با یکی دیگه ازدواج کرد شاید درست نباشه ولی دلم خنک شد . :227:
در ضمن من الآن احساس خاصی نسبت به ایشون ندارم ولی هر موقع که همدیگه رو میبینیم فکر میکنم هر دومون داریم عذاب میکشیم و این ناراحت کننده هست .
در مورد احساس نسبت به همسر آیندم منظورم رویاهایی بود که داشتم که دیگه الآن همه به نظرم دو رو میان و احساساتم سرد شده .
در این که تجربه ی خوبی بوده چون عشق رو با کمترین تلفات ممکن لمس کردم شکی ندارم ولی شخصیت ایشون برای من مثل یه رازه و از طرفی گاهی افکار تاحدودی علمی تخیلی میاد سراغم مثلا میگم شاید آقای @ از اقوام نزدیک ایشون بوده و نمیشه 100٪ چیزی گفت . اما یکی از دوستام زحمت در آوردن ته و توش رو کشید و گفت رابطه ای ندارن ولی بازم 100٪ نمیشه گفت .
آها این حرف رو که :
نقل قول:
دختري كه به نامزدشم خيانت كرده و با يكي از همكلاسي هاش در مدت نامزدي دوست بوده!!!اين دختر لياقت عشق ورزيدن داره؟
یکی دیگه این حرفها رو به من گفته بود ولی من چون 5٪ احتمال میدادم که با هم رابطه ی قوم و خویشی داشته باشن باز هم دلم عقلم و به بازی گرفت.
متاسفانه بدترین جای این قضیه این بود که دلم , منطقم رو به اشتباهات اون خانم راضی میکرد :302:
الآن من خیلی راحت تر از اون زمانم چون فکر میکنم اون 80٪ از ملاکهایی رو که من در نظر داشتم نداشت اما ملاکهایی رو هم که داشتم به هم ریخته چون الآن فکر میکنم مردم با چیزی که نشون میدن از زمین تا آسمون فرق دارن.
تشکر از همه ی دوستانی که جواب دادن و تشکر ویژه برای دست اندر کارهای این انجمن که واقعا خیلی مفیده .