راه حل+

با عرض سلام

من مدت11ماه است که با پسر خاله ام عقد کرده ام هر دو دانشجوی مقطع کارشناسی هستیم محل زندگیمان در دو شهر مختلف است اوایل با هم ارتباط خوبی داشتیم مدام تلفن و سر میزد کم کم فاصله ی تلفن هاش و سرزدن هاش بیشتر شد مثلا هفته ای یکبار تماس میگرفت ماهی یکبار سر میزد خیلی تلاش کردم دلیل شو بگه میگفت درس دارم منم کمی قبول میکردم و زیاد مزاحمش نمی شدم روزی یک اس ام اس بهش میدادم ولی او هیچی تا اینکه چند روز پیش دیگه ولش نکردم دلیل شو خواستم اونم گفت اوایل می خواستم در خودم علاقه ایجاد کنم ولی این علاقه ایجاد نشد میگفت صرف دختر خاله بودن انتخابت کردم (هر دو مذهبی هستیم) میگفت از رو ظاهرت انتخابت کردم ولی من آدمی هستم که در مدت کم طرفم را میشناسم تو با چیزی که فکر میکردم تفاوت داری الان تردید و عذاب وجدان دارم
در صورتی که ما زیاد با هم صحبت نمی کردیم وقتی باهاش صحبت می کردم یا جواب نمی داد یا نصفه جواب می داد
وقتی ازش پرسیدم تفاوتها چیه شاید بتونم حلشون کنم ولی او نمی گفت میگه90%تقصیر خودش فقط پدرش در جریان بی علاقه گیشه چون فقط با او صحبت میکنه ولی پدرش نمی دونه من فهمیدم
حالا از شما درخواست کمک دارم که چطور تفاوتها رو بفهمم و زندگیم و آبرو مو نگه دارم ؟
آیا با پدرش بدون اطلاع او مشورت و کمک بخواهم؟
در ضمن همه ی خانواده ی او مرا دوست دارند و خانواده ی من هم از این جریان بی اطلاع هستند
تقريبا5 روز ميشه که من هم باهاش تماسي نداشتم حتي sms هم بهش ندادم
لطفاً مرا راهنمایی کنید

سلام yas-zahra عزيز
اميدوارم هر چه زودتر مشكلت حل بشه اما به نظر من بهترين كس مادرته اول با مادرت مشورت كن بعدش تصميم بگير كه با پدرش مشورت كني يا نه.مادر بهترين دلسوز براي هر كسيه.م.فق باشي

سلام ممنون
راستش همانطور که گفتم پسر خاله ي من است براي همين اگر به مادرم بگم به خواهرش ميگه بعد . . . همينطور ميپيچه و اونوقت که ديگه نميشه کاري کرد راستش تعريف نباشه ولي من يه جورايي تو فاميل معروفم ميترسم ديگه نتونم تو فاميل سر بلند کنم.
نميدونم چطور بايد بفهمم جريان چيه 1هفته است که ديگه حتي جوابمو نميده حتي نمي دونم اگه ديدمش چطور بايد رفتار کنم ميترسم بهش لبخند بزنم بدش بياد عادي باشم بدش بياد دارم از بي اعتناييش و بي خبري از زندگيم ديوونه ميشم

سلام YAS_ZAHRA
عزیزم پسر خاله ات حق نداره اینطوری با زندگی شما بازی کنه
نمیشه که بگه امروز میخوام و فردا نمی خوام
فکر می کنم بهترین راه همینه که با پدرش صحبت کنی به نظر من تا تکلیفت معلوم بشه حتی میتونی از پدر خودت بخوای که باپدرش حرف بزنه

یا هر دوی شما پیش یک مشاوره بروید و مشکل خود را حضوری مطرح کنید

منم امیدوارم مشکلت حل بشه

سلام
به نظر من هم برید پیش یه مشاور این بهترین راهه باهاش حرف بزن که قبول کنه
بگو این آخرین خواهش من از توه
اگه دیدیم به درد هم نمیخوریم جدا شیم
اگه هم قبول نکرد خودت برو پیش یه مشاور و مشکلتو بگو
موفق باشی

به نظرم صادقانه به پسرخاله ات بگو که می خواهی با پدرش صحبت کنی .
1- (با پدرش حرف بزن و بگو که تکلیفت را معلوم کنند و از همان روزهای اول مهربان و خوش اخلاق باش ولی برای خودت نیز ارزش قائل باش ، لزومی ندارد که به خاطر آبرو در فامیل ، فقط تو به سمت او بروی وتلفن بزنی ، SMS بزنی و خواهش کنی ، باید دو طرفه باشد .
همه ما شخصیتی داریم ، و باید برای خود ودیگران ارزش قائل باشیم ، در درجه اول برای خودت ارزش قائل باش ولی مغرور نباش ، او نباید اینطوری با احساسات تو بازی می کرد . و در درجه دوم برای طرف مقابل ارزش و احترام قائل باشید .
2- اگر مایل نیست که با پدرش صحبت کنی ، خودش حرفش را صریح و منطقی بیان و تکلیف شما را روشن کنه .

سلام و تشکر دارم از همه ی شمایی که راه حل هایی را به من نشان دادید ان شاءالله بتونم ازشون به خوبی استفاده کنم
فقط کاشکی در مورد برخورد هم مرا راهنمایی میکردید چون عید حتما مجبور میشه با خانوادش بیاد خونه ی ما . راستی گفته بود خونتون برام مثل زندان دیگه نمیام،در صورتی که از کوچیک تا بزرگمون بهش احترام میذاشتیم.
(در ضمن سال نو مبارک باشه و براتون آرزوی موفقیت میکنم)[/font]

سلام دوست گلم مشکل شما یه جوری هست که خودت باید حلش کنی
میدونی به نظر من پسر خالت یک ادم غیر منطقی هست چون که اون از اول با ظاهر شما ازدواج کرده و بدتر اینکه جواب سوالهای شما رو نمیداد در ازدواج شرط اول یقینه یعنی کسی که مطمئن نیست با کسی که ازدواج میکنه دوستش داره یا نه زندگی مشترک خوبی نخواهد داشت
به نظر من این جور زندگی کردن به درد نمیخوره شما شاید موفق بشید که زندگی تون و نگه دارید ولی شاید _به احتمال
70% _نمیتونین زندگی دلخواهتون رو با همسرت داشته باشی
ولی دعا میکنم مشکلت حل بشه
عید شما هم مبارک
راستی وقتی باهاش رو به رو شدی به نظر من مثل همیشه باش