توي لايتناهي(you are infinite)

جمعيت تعيين كننده يا cdrtical mass بر اساس تئوري infusion كه بعد از كوانتوم لرائه شد نشان ميدهد كه اگر 11% مردم يك جامعه چيزي را بدانند اين دانسته بي انكه مستقيما با باقي افراد ارتباط داشته باشند به ديگران منتقل ميشود.
اين حقيقت ميتواند اثرات منفي يا مثبت داشته باشد يك نمونه از اثار منفي آن حكايت بيماري ايدز است . مستنداتي وجود دارد كه ثابت ميكند اولين موارد ايدز به راحتي درمان شده است و مشكل ايدز از زماني به بحران تبديل شد كه همه رسانه ها در جهان به يكباره آن را بيماري لاعلاج و كشند معرفي كردند.
.اين كه چرا چنين كردند هم چندان جاي شگفتي نيست.كافيست به درامد حاصل از ارائه خدمات درماني به بيماران توجه كنيد.
بسياري از اتفاقات بزرگ جهان مثل سقوط برده داري و نژاد پرستي هم اتفاقاتي بودند كه در همه جهان يكباره حادث شدند و نمونه هاي مويد قانون (certical mass) هستند.جعيت تعيين كنندهدر رفتار مولكولي مواد نيز صادق است.
جنبش هاي صلح و ارامش نيز كه در قرن هاي اخير در سراسر جهان اغاز شده از اين حقيقت بهره ميگيرند.در جنگ بوسني 7000 نفر از تمرين كنندگان TM در منطقه بحران زده گرد هم امدند و به مراقبه نشستند 7 روز بعد جنگ بوسني به پايان رسيد...همين تمرين كنندگان در امريكا به مديتيشن پرداختند امار تخلفات تا 25% كاهش يافت.
افزايش سازگاري بين المللي . كاهش بيماري هاي واگير.كاهش مرگ ناشي از تصادفات از ديگر اثار ثبت شده در آن زمانند.
تحقيقات ثابت ميكند بازگشت تعادل در عده كافي از انسانها ميتواند بر تعادلات طبيعي هم اثر بگذارد
اري جهان تحت تاثير افكار توست....كافيست تنها 11 % از مردم شهر تو بدانند
كه كليد سعادت قلبي پاك است براي بازگشت به اصل خويش
كه ارامش چراغ رسيدن به ارزوهاست
كه جهان تصوير افكار ماست
كه هر موجوديپاره اي از خداست
كه عشق بي قيد و شرط پنجره اي رو به آسمان است
كه رها كردن لازمه جاري شدن است
كه قضاوت حرافي نفس است
و اينكه تمام جهان تصويري است از حقيقيتي عميق و وحدتي بنيادين
براي سه روز اينده :
فقط براي سه روز در برابر هز چيزي كه با ان مواجه ميشوي عشق بياور
قلبت را از هر انچه خدايي نيست پاك كن
با بيان اين نكته به اطرافيانت آن را در ذهن خود پايدار كن و بخشنده شو تا طبيعت در تو جاري گردد

سفر معنوي در غلبه بر منيت و خودپرستي
از سلطه جويي تا بردباري
ميدانم كه بيداري معنوي من مستلزم آن نيست كه كسي را تحت سلطه دراورم
بردباري را به جاي سلطه جويي بنشانيد

• اجازه دهيد هر چيزي همان گونه كه هست باشد
• گوش كنيد به جاي اينكه سخن بگوييد
• ببخشيد به جاي اينكه بستانيد
• صميمي باشيد به جاي اينكه قدرت و اقتدار خود را بر ديگران اعمال كنيد

وسوسه هاي منيت مستبد و سلطه جويي شما

• همه جا خودرا منبع و مرجع اصلي معرفي ميكنيد و گفتگو را به سمت خود ميكشيد
• با عجله و شتاب درگير كارهاي روزمره ميشويد
• دستور ميدهيد و كوچكترين كاستي را از ديگران تحمل نميكنيد
• ذهن شما از اهداف شغلي دستاوردها ئ نكات مورد علاقه و تجربيات روزانه سرشار است
• اشتباه ديگران را در انظار عموم تصحيح ميكنيد
• اطلاعات خود را به رخ ديگران ميكشيد
• صميميت خود را دريغ ميكنيد ولي ديگران را به خاطر عدم صميميت ملامت ميكنيد
• به جاي ارتباط موثر و سهيم شدن در افكار و احساسات ديگران ميكوشيد با جوابهاي دندانشكن برتري خود را به اثبات برسانيد
• افراد كوچكترو جوانتر و كم سوادتر را امر ونهي ميكنيد
• انتظار داريد ديگران برحسب معيارهاي شما رفتار كنند
• پس از هر بخشش چشم انتظار دريافت هستيد

چگونه منيت در قبال سلطه جويي باج ميگيرد و چرا از ناسازگاري شما با خود متعالي تان مي هراسد؟

• منيت دوست و يار ديرينه شماست و نمي خواهد رهايش كنيد
• احساس كمبود و ترس از بي كفايتي به منيت خوراك ميرسانند
• با مشغول داشتن شما با دنياي بيرون فرصتي براي نگرش به درون و تامل در معنا و منظور زندگي باقي نميماند
• به ايثار و بخشش تمايل ندارد و نسبت به نياز هاي ديگران روي خوش نشان نميدهد
• با سلطه جويي بر ديگران كشمكش و اختلاف را تضمين ميكنيد،اختلاف، حرف عمده منيت است
• با پرداختن به خطاي ديگران برتري جويي را در وجودتان برمي انگيزد

چند رهنمود براي اينكه خود متعالي شما را در جهت سازگاري و بردباري هدايت كند

• نياز خود را براي اثبات نقطه نظراتتان رها كنيد
• گوش كردن موثر را بياموزيد و بكوشيد احساسات و عواطف نهفته در سخن طرف مقابل را نيز بشنويد
• با چشم پوشي از انچه اتفاق افتاده ، عشق خود را عيان و بيان كنيد
• بخشي از اوقات روز را به سكوت ،گفتگو با خدا و توسل به راهنماهاي معنوي خود اختصاص دهيد
• وقتي براي كشمكش شغلي و خانوادگي اماده ميشويد چند لحظه درنگ كرده و انگيزه اين كار را از خود بپرسيد
• تمايل به اصلاح رفتار و گفتار ديگران را فرو نشانيد
• به طور ناشناس و در خفا نياز دردمندان را رفع كنيد
• هرگاه وسوسه شديد ديگران را قضاوت كنيدبه خاطر داشته باشيد انها نيز مانند شما جزۀ لاينفك اين كل شگفت انگيزند
• اگر براي ايجاد روابط گرم و صميمي دچار مشكل هستيد به رغم ترس و نگراني به اين كار تن دهيد
• از ياد نبريد هيچ كس بر روي اين سياره تمايل ندارد در اختلاف شما سهيم شود

دهنده باش تا طبيعت در تو جاري شود

مگر نه اينكه هر چه به طبيعت بدهي به تو بازميگرداند پس رها كن تا رها كند و دهنده شو تا دهنده شود . مثل تنفس كه تا رها نكني نميگيري و مثل تولد و مرگ و پول ...
همه چيز در جريان است پس رها كن تا جاري شود . تو از طبيعت ميگيري و به طبيعت باز ميگرداني و هيچ چيز ماندني نيست. هر چيز و هر كس كه از راه ميرسد آمده است تا زماني را با تو باشد...زماني در تو جاري شود..نه انكه بماند...كه هر چه بماند ميگندد. طبيعت در تو جاريست...اين جريان كه از تو عبور ميكند جريان طبيعت است جريان جهان است جريان كيهان است و تو پاره اي از همه جهاني و همه جهان پاره اي از توي لايتناهي...

و تو چنان به انچه داري ميچسبي و وابسته ميشوي كه جريان طبيعت را در خود متوقف ميسازي.غافل از اينكه طبيعت به تو همان چيزي را ميدهد كه از تو گرفته است و انچه تو امروز داري همان است كه پيش از اين به طبيعت داده اي...و همين است كه بودا ميگويد زندي يعني رنج و منشا رنج وابستگي است و ميتوان از رنج رها شد.

پس رها كن تا جاري شود به دنبال هر چه كه هستي ...رهايش كن به طبيعت بده تا به تو بازگرداند...محبت كن تا محبت ببيني.عاشق شو تا دوستت بدارند...ببخش تا بدست اوري..

نفس تنها ميخواهد بگيرد و بدست بياورد و گفتگوي دروني ات را پر ميكند با خواهش با يده...بده...طبيعت هم همان را به تو بازميگرداند. اما خود متعالي تو خد مقدس تو هميشه ميخواهد كه خدمت كند...براي همين امده است!وقتي اين پرسش بر خواستن نفس غالب ميشود و در طبيعت جاري...وقتي خدمت ميكني و دهنده ميشوي....وقتي بخشنده مي شويووووگويي همه طبيعت به خدمت تو در مي ايد و در تو جاري ميشود....

براي سه روز آينده :



• فقط براي سه روز آينده به جاي انكه در هر چيزي به دنبال منافعت باشي از خود بپرس چگونه ميتواني خدمت كني؟ "چه نفعي براي من دارد" پرسش نفس است و "چگونه ميتوانم خدمت كنم" پرسش خود متعالي توست پرسشي است كه بيقراري هاي تو را به چشمه ارامش ميرساند .پرسشي است كه برايش خلق شده اي . پرسشي است كه طبيعت را در تو جاري ميسازد.

• دهنده باش تا طبيعت جاري شود....فقط براي سه روز با دست خالي جايي نرو...شاخه گلي...حتي ارزوي رحمت و سعادت...حتي لبخند صميمانه اي.....يك چيزي براي ميزبان ببر...

• فقط براي سه روز به آنچه طبيعت به تو ميبخشد اگاه باش وتوجه كن به آواز پرندگان به دوستان خوب به آفتاب....

• با بيان اين نكته به اطرافيان ان را در ذهن خود پايدار كن ....بخشنده شو تا طبيعت در تو جاري شود.