راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
با سلام
من پسری 23 ساله هستم که دو سال پیش با دختری نامزد شدم و بعد از یکسال ایشون به من گفتن که از اول به من هیچ علاقه ای نداشته اند و به خاطر اجبار خانوادش چیزی نگفته است و من هم که دلشکسته شده بودم با این که خیلی دوستش داشتم دیگه به سراغش نرفتم به این امید که اگر من رو دوست داشته باشه خودش برمیگرده ولی الان یکسال از آخرین باری که با هم ارتباط داشتیم میگذره و دیگه خبری از ایشون نشد. ولی من حالا که فهمیدم دیگه برنمیگرده خیلی از این که ولش کردم پشیمون هستم و خیلی از این اتفاق دلخور هستم و هر کار میکنم که این قضیه رو فراموش کنم نمیشه و روی زندگی و اخلاق من تاثیر گذاشته و گوشه گیر شده ام و اصلا اون حال سابق رو ندارم.احساس میکنم آبروی من پیش فامیل و اطرافیان رفته و خیلی اوقات از خووم بدم میاد. اگر میشه من رو از راهنماییتون محروم نکنید. :302:
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
ضمن خوش آمدگویی
چرا به نیمه ی خالی لیوان فکر می کنید و نیمه ی خالی آن را نمی بینید .
مگر غیر این است که ایشان به شما علاقه نداشته و در همان ابتدای راه با صداقت این موضوع را مطرح کرده و رفته پی زندگی خودش و شما را هم ازاد گذاشته تا در آینده انتخاب مطلوب تری داشته باشید؟!
اگر ایشان به شما دروغ می گفت و با هم زیریک سقف می رفتید و سر سال با یک بچه از شما طلاق می گرفت آبرویتان نزد فامیل محفوظ بود ؟!
دوست من حرکت کنید . از ایشان به واقع باید سپاسگزار باشید که آینده ی شما و صد البته خودش را خراب نکرده .
گذشته تجربه است باید از آن عبرت گرفت . شما فهمید ه اید که رابطه یک سویه فایده ای ندارد و در نتیجه منجر به جدایی خواهد شد . این درس اخلاقی است که باید از این تجربه می گرفتید . چه بهتر که تجربیات ما با کمترین اسیب ممکن باشد . که تجربه شما از آن دست است .
اندکی خوش بینی و نیمه ی پر لیوان دیدن را وارد چرخه ی زندگی خود کنید . خواهید دید که اوضاع بهتر خواهد شد و زندگی با تمام زیبایی هایش به شما لبخند خواهد زد .
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
نقل قول:
مگر غیر این است که ایشان به شما علاقه نداشته و در همان ابتدای راه با صداقت این موضوع را مطرح کرده و رفته پی زندگی خودش و شما را هم ازاد گذاشته تا در آینده انتخاب مطلوب تری داشته باشید؟!
این که یکسال با احساسات من بازی کرده یعنی همان ابتدای راه؟ آیا ایشون این حق رو داشت که یکسال پنهان کاری بکنه؟
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
نه اجازه نداشته .
من در مورد نحوه ی عملکرد وی صحبت نمی کنم . ما هدفمان این است که شما با تغییر اندیشه به آرامش برسید.
بعد هم شاید این دختر خانم یک سال به خودش فرصت داده تا به شما علاقه مند شود و دیده فایده ای ندارد . پس موضوع عدم علاقه اش را با شما در میان گذاشته ورفته .
اینحوری نمی توانید فکر کنید . باید حتما کسی را در این رابطه متهم کرد ؟! تا احساس بد به سراغتان بیاید ؟!
خداراشکر کنید که یکسال با احساس شما بازی کرد و یک عمر بازی نکرده .
من میزان اسیب و احساس شما را درک می کنم .
اما یکی از راه های برون رفت شما از این حس و حال ، تغییر دیدگاه و اندیشه است .
ببخشید در خط اول پست اول ، دوبار از نیمه ی خالی لیوان استفاده کرده ام که اشتباه است . منظورم نیمه ی پر لیوان را چرا نمی بینید ، بود .
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
از این که من رو راهنمایی کردید ممنونم ولی چه طوری باید دیدگاهم رو عوض کنم؟ در ضمن من قبل از ایشون با هیچ دختر دیگه ای ارتباط نداشته ام شاید من دخترها رو درست نمیشناسم؟
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
دخترها همه اشگال ندارند . ما هم نمی توانیم کار این خانم را تجزیه و تحلیل کنیم چرا که خودش حضور ندارد .
شما باید مثبت اندیشی کنی . یعنی چی ؟! یعنی فکر کنی اگر این رابطه خالی و سرد ادامه می یافت مسیر زندگی آینده چطور دست خوش مشکلات می شد . فقط لطفا خیال پردازی نکنید . با همین سردی تصور کن و عدم علاقه . خودت را در این رابطه و با این احساس ببر به سن 40 - 50 سالگی .
به زودی به نتیجه می رسید . و یاد می گیرید که شرایط را همانگونه که هست بپذیرید و خودتان و افکارتان را تغییر دهید .
چه بهتر که با دختر دیگری ارتباط نداشتید . این اولین تجربه شماست و این طبیعی است که شما افکارتان در تجربه ی اول اینگونه باشد . به هر حال آسیب خورده اید و علامت سوالهای زیادی از چراها در ذهن دارید .
کاغذ و قلم بردارید برای هر چرای فکری یک پاسخ مناسب شرایط یادداشت کنید . دوباره و چند باره به پاسخها نگاه کنید و حتی در نسخه دیگری اشتباهات خود را تصحیح کنید . تفاوت را خودتان متوجه می شوید .
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
با سلام دوباره
همانطوری که شما گفتید فکر کنم شاید به خاطر اینکه اولین ارتباط من بوده و من شناخت درستی از دخترها نداشته ام خیلی موضوع رو برای خودم بزرگ کرده باشم اما یه سوال دیگه از شما دارم و اون اینکه من چطوری و از چه راهی میتونم بیشتر نسبت به دختر خانم ها شناخت پیدا کنم تا دیگه این جور مشکلی پیش نیاد؟
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
ارتباطات سالم اجتماعی و مطالعه .
در همین سایت مطالب جالبی برای شناخت خانم ها وجود دارد .
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
سلام
برادر گرامی به تالار همدردی خوش آمدید:72:
برادر عزیز شما باید روزی هزار بار خدا رو شکر کنید که ماجرا به این شکل ختم شده .میتونست خیلی بدتر از اینها بشه که خدا نخواسته .بدون شک یه حکمتی توی این کار نهفته که من و شما از اون بی خبریم و خداوند به این شکل راضی به آسیب دیدگی شما بیشتر از این نشده .اون خانم حق نداشته به عمد و برای بازی با شما یکسال شما رو الاف کنه اما شاید چیزی که گفته واقعا" درست بوده باشه یعنی به اجبار خانوادش این نامزدی رو پذیرفته باشه .از طرفی عشق و علاقه شما رو هم نسبت به خودش دیده و بین دوراهی گیر افتاده و شاید نهایت سعیش رو هم کرده باشه که این فرصت از دست هر دونفر شما نره و شاید به شما علاقمند بشه اما واقعا" نتونسه .برای همین نظر اصلیش رو به شما گفته . شاید فکر میکنید عیب از شماست که ایشون شما رو نخواستن ، اما اینکه اون خانم به شما علاقه نداشته به دلیل بد بودن یا مشکل داشتن شما نیست .شما هرگز چنین فکری نکنید . خیلی وقتها دختر یا پسری از کسی خوششون نمیاد نه به دلیل اینکه اون مشکل داره بلکه به این دلیل که ایده آل اونها نیست .
یه مثال براتون میزنم
زیاد اتفاق افتاده که یک پسر فوق العاده خوب و مومن و با اخلاق (حالا به هر دلیل) رفته خواستگاری یک دختر که از لحاظ خصوصیات خودش در حد پایین تری بوده و فرض کنید برای اون دختر امکانات مالی و اقتصادی بالا بر دین و ایمان پسر ارجحیت داشته و به همین دلیل جواب رد داداه .حالا به نظر شما این پسر باید فکر کنه مشکل از اون بوده که دختره خانم قبولش نکرده !؟ مشخصه که نه این پسر مشکلی نداره هیچ خیلی هم خوبه اما ایده ال اون خانم نیست .ایده آل اون خانم یک پسر پولداره نه یک پسر با ایمان !
پس تا اینجا معلوم شد که شما هیچ مشکلی ندارید در نتیجه هیچگونه دلیلی برای ناراحتی و خدای نکرده احساس آبروریزی نباید داشته باشید. خیلی از دختر و پسر ها هستند که سر سفره عقد بهم میزنن و بدتر از اون بعد از ازدواج پشیمون میشن اگه اینطور میشد چی ؟اگر اون خانم بنا به دلیل منطقی و محکم ( پیدا کردن مشکلی از ناحیه شما ) نامزدیش رو با شما به هم میزد اونوقت جای ناراحتی داشت .
فکر میکنم شما کار خوبی کردید که دیگه سراغش نرفتید چون بهش فرصت دادید که فکر کنه و تصمیم واقعیش رو بهتون بگه بدون هیچ اجبار و التماسی از جانب شما ! این اعتماد به نفس و ثبات شما رو میرسونه بر خلاف اون خانم
.
شما سن زیادی هم که ندارید انقد ناامید شدید .دنیا که به آخر نرسیده خیلی همسن های شما هنوز فکر ازدواج هم نمیکنند .فرصت زیاد دارید ، حق انتخاب دارید ، یک تجربه هم دارید .به خدا و به آینده خوش بین و امیدوار باشید .به حکمت خدا ، به اینکه خدا هیچوقت برای بنده اش بدی نمیخواد ، ایمان داشته باشید .زیاد به گذشته فکر نکنید چون بر نمیگرده اما برای عبرت گرفتن از تجربیات گذشته استفاده کنید و دفعه بعد تا از علاقه کامل دختری مطمئن نشدید ، باهاش نامزد نکنید
که به فرموده امام علی (ع) اتفاقات به هم شبیهند .
بهتون توصیه میکنم تا مدتی به خودتون فرصت استراحت بدید و به کارهای جنبی بپردازید .با دوستان به گردش و تفریح برید (البته تفریحات سالم) ، مطالعه کنید ، به عبادت تون بیشتر برسید و ... اونوقت میبینید که خودبخود همه چیز رو فراموش میکنمید .چون فراموشی و نسیان از خصوصیات انسان هست !
براتون آرزوی موفقیت و بهروزی دارم:72:
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
ببخشید یه مشکل دیگه ای هم که من دارم اینه که ایشون از فامیل ما هستن من هر چند وقت یکبار ایشون یا خانواده ایشون رو میبینم میخواستم بپرسم بهتره چطور با اونا برخورد کنم؟