غزه خونین است((تب جهانی))
مادر ندا و یوسف را میبینم
و "هدی" را بر جنازة پدر
ايستادهاند با چشم دل
زیر سقف آئینهای احساسشان
و با دستان خالیشان در غزه
فریاد میزنند
تا شاید در هیاهوی ((تب جهانی))
((داور)) به نفع آنها سوت زند!
پنجرة دلشان را با خمپاره شکستهاند
اما خطنگهدار آفساید را سوت میزند
که باید به عقب برگردند
و عشق را فراموش کنند.
"غزه" فریاد میزند به رأی داور
"اسماعیل حنیه" مبهوت است
"ابومازن" نگاه میکند.
"يوسف هصيصی" خونین بر خاک میافتد
و پیکر افتادة خواهرش "ندا خليل ابوصيام" را
آنسویتر بر خاک میبیند؛
"هدی"
دیدگان وجودش کمسو شدهاند
و تنها بازماندة غرورش را
ازدسترفته میبیند.
توپ در میان ازدحام و شلوغی کویر زمین
گم شده است.
احمد قريع تنها بر زمین نشسته است
و با خون رگهای ندا
و دستان بیرمق یوسف
و آغوش بیپدر هدی
فلسطین را میخواهد از گذرگاه کرم شالوم
به سلامت دارد
امروز صبح
قلم شکستهام را آبیاری میکنم
و تمامی گلهای باغچة احساسم را
در سبد آرزوهایم
برای هدی و ندا و یوسف میفرستم
میدانم
و چه خوب ميدانم
صبحها باز
بنفشههای رنگارنگ آرزوهایشان را
نخواهند ديد،
و گل شببوی افکارشان را
در باغچة خالی و بیطراوت زندگی
و در نیمههای شب عرفانی سجاده مادر
نخواهند بوييد.
آی!
تمامی تماشاگرهای تب جهانی در صحنه
ببينيد نور دیدگان انسانیت را
كه پژمرده میشوند در غزه.
آی ناکسها!
به او برگردانید گلهای مادر را.
خطنگهدار دوباره سوت ميزند آفساید را
"اهود اولمرت" پنالتی میگیرد
تا "سرجوخه گيلاد شليت" از رختکن بازگردد.
توپ از رفح میگذرد
جوانان بر خاک میافتند
صورتها خونین میشوند
مادر ندا و یوسف ضجه میزند
آی ناکسها!
بگذارید که دستان مجروح فلسطين
آئینة احساسم را
جلا دهند.
کار به ضربات پنالتی میکشد
داور سوت میزند
خطنگهدار آفساید میگیرد
جوانان ایتالیا قهرمان جام میشوند.
توپها در غزه شلیک میشوند.
جوانان فلسطینی بر خاک میافتند.
رهبران جهانی شادند
از اینهمه افتخار، پیروزی و غرور.
"هدی" بر جنازة پدر ایستاده
"ماركو ماتراتزی" جام را در آغوش به خانه میبرد
مادر ندا و یوسف جنازهها را بر دوش
نمیداند کجا ببرد
غزه خونین است.
[align=justify]
غزه خونین است!
دراين ايام سيهدلان صهيونيتبار، جنايات سهمگيني را مرتكب شدند كه دل تمامي آزاديخواهان را بهدرد آورد.مكتب فقر و عشق، مرز و جغرافيا و نژاد و مليت و..... نميشناسد و هرآنكه در اين مكتب به جستجو يا تماشا بنشيند، راز آزادگي خواهد آموخت. فرقي نميكند، آزادگاني از قلب اروپا باشند يا شهيداني از روستای "قانا" در جنوب لبنان يا كودكان و جوانان و پيراني از غزة بهخون كشيدهشده؛ كه خبر شهادتشان، دل تمامی انسانهای آزاداندیش را به درد و رنج آورده و اشک از دیدگان جاری ميكند؛ اشك و رنجي كه تنها از ديدگان و دل كساني جاري ميشود كه با عشق و فقر دمسازند و خود را بخشي از بدنة جداناپذير هستي و بشريت ميدانند.
بهراستي باور اينهمه مصيبت و نسلكشي مشكل است،وقتي ميبيني كسانيكه هر روز بر سندان حقوق بشر ميكوبند، اما در اين شرايط بحراني كه خون از دل روزگار ميچكد، خفقان گرفتهاند.
راستی چگونه است، زنان و کودکانی که مظلومانه و در سختترین شرایط زندگی و زیر رگبار موشک و خمپاره، شاخههای زیتون صلح و دوستی را به عالمیان هدیه میکنند، باید قربانی هدفهای شوم جباران حقير جنایتکار شوند؟
باید کاری کرد!
منتظر باشید که در لحظات نزدیکی، انتقام خون شهیدان لبنانی و فلسطینی را با چنگ و دندان آتشین، از شما خواهیم گرفت.
منتظر باشید!
[/align]
RE: غزه خونین است((تب جهانی))
قاتلان شستشوی مغزی داده شده بنی اسراییلی چونان کفتاران گوشت تن کودکان هم کیش ما را می درند و بدنهای نحیفشان را تکه تکه می کنند!!!
شمشیر و نیزه و تیغ و سنان شمر و خولی و حرمله و ابن زیاد به بمب و توپ و موشک و هماپیما و . . . . اولمرت و شارون و باراک مبدل گشته اند و خون و آتش و شیون و بوی گوشت سوخته و پیکرهای سوخته شیرخواران فلسطینی،منظرگاه هر روز ماست.
شگفتا که من،تو و او و همه ما تنها و تنها به آهی یا نوشته ای یا اشکی اکتفا می کنیم و همچنان زندگی می کنیم.وای برما!!همانطور که شکم زنان بوسنیایی را برای شرط بندی جهت جنسیت جنینشان دریدند و ما همچنان زندگی کردیم . . .
همانگونه که هنگامیکه پیکرها یا بهتر بگویم تکه استخوانها و یا لباسها یا پلاکهای شهدایمان را می آورند و ما نه در لحظه لحظه زندگی که در یک لحظه متأثریم و به یاد رشادتها و پایمردیها و جانفشانیهای آنان هستیم که اگر آن به آنِ زندگیمان شهیدگونه بودیم،اینی نبودیم که هستیم . . .
ننگ بر بی تفاوتی ها و ثبوت زندگی ما،ننگ بر . . . .
ما را چه شده است؟؟؟چرا اینقدر بی احساسیم!!!!چرا ککمان هم نمی گزد؟؟؟؟!!!!!!!مگر آنها انسان نیستند؟؟؟؟