-
تنهاترين تنها
سلام به همه دوستان خوب
من خيلي خوشحالم كه اين سايت خوب را پيدا كردم تا مشكلم را مطرح كنم .
من آنقدر مشكل دارم كه نمي دونم از كجا شروع كنم .:302:
مشكل اول من تنهايي است و مشكل بعدي من همسرم كه تنهايي من را دو چندان مي كند .
من رابطه خوبي با خونوادام ندارم و از ابتداي زندگي مشتركمان هم رابطه آنچناني با هم نداشتيم . چون در جريان ازدواج ما خيلي به همسرم توهين و بي حرمتي شد ديگر تمايل نداشت زياد با آنها رفت و آمد داشته باشيم . آنها هم كه كلا مايل به رفت و آمد با ما نبودند .
الان حدود 4 سال از زندگي مشتركمان ميگذرد و هر دو ما تنهاي تنهاييم . نه كسي را داريم نه جايي را داريم همه تفريح ما رفتن به فروشگاه و خريد كردن است . يه وقتهايي اون از من خسته مي شه و من از اون .
هر دو مون هيچ كسي رو نداريم كه باهاش حرفهامونو بزنيم درد دلهامون رو بگيم يا با آنها شاد باشيم .
شوهرم ديگه انگيزه اي براي ادامه زندگي با من نداره ميگه ترجيح ميدم با كسي زندگي كنم كه لااقل يه خونواده خوب و با وقار داشته باشه كه آدم در كنار اونها احساس خوبي داشته باشه.
دلم لك زده كه با يكي بشينم حرفهامو بگم و واسه مشكلاتم ازش راهنمايي بخوام و با حرف زدن با اون احساس آرامش كنم .
احساس ميكنم ديگه اميدي به زندگي در من نمونده ؛ از شما دوستاي خوب خواهش مي كنم راهنماييم كنيد .
-
RE: تنهاترين تنها
سلام عزیزم
خوش اومدی
با خانواده همسرت هم رفت و آمد ندارید؟ یا حتی دوست خانوادگی؟
-
RE: تنهاترين تنها
سلام عزیزم...خوش امدی...:72:
چند سالته ؟ همسرت چند سالشه؟
-
RE: تنهاترين تنها
سلام ، همسرم نامادري داره و پدرش هم اصلا مايل به رابطه با اون نيست .
من 32 سالمه و همسرم 33
-
RE: تنهاترين تنها
با سلام :اولا"اصلا"نگو هيچ كسي را نداريم به جز لطف و رحمت خدا شما همديگر را داريد !!
خيليها را ميشناسم كه فقط دو نفري يك عالمه برنامه تفريحي و گردشي با هم دارند كه وقت سر خوراندن هم ندارند (انواع تورهاي مسافرتي ،موزه ها و ...)پس در درجه اول اين نگاه را از بين ببر چون همدلي شما افق هاي زيادي از ارتباط و شادي را نشان ميدهد و بعد اگر با صبر و دقت و برنامه باشي ميتواني در فاميل و آشنايان دوستان خوبي پيدا كني اگر اطلاعات بيشتري بدهي بهتر ميشود كمك كرد
-
RE: تنهاترين تنها
متشكرم دوست عزيز
بايد بگم خانواده خودم با فاميل رابطه خوبي در گذشته نداشته اند و حالا هم كه ازدواج كرده ام كه اصلا انگار هيچ كسي من را نمي شناسد وقتي به يكي از اقوام تلفن مي زنم بايد 2 ساعت برايش توضيح بدم كه من كي هستم . شوهرم از اين قضيه خيلي ناراحت ميشه ميگه وقتي كسي نمي خواهد با ما رابطه داشته باشه چرا الكي التماسشون مي كني كه بيان با ما رابطه برقرار كنند.
راستش هر بار هم كه به فاميل خودش زنگ مي زنه يه جوري مي خوان دست به سرش كنند كه يعني ديگه اينجا زنگ نزن من كه خيلي بهم بر مي خوره و ازش مي خوام ديگه بهشون زنگ نزنه .
به نظر شما دوستان آيا در اين شرايط من مي تونم كسي رو پيدا كنم كه بتونيم باهاشون رابطه خوبي ايجاد كنيم .
بايد بگم شوهرم هم يه خورده كم رو است و علاوه بر اين پيشينه بدي از خونواده من و خودش داره كه اين كار رو يك خورده سخت مي كنه .
-
RE: تنهاترين تنها
سلام
بهار خانم گل خوش اومدی به جمع ما :72:
عزیزم چرا انقد کسلی ؟ ناراحت نباش خواهر خوبم .
عزیزم تو زندگی این دنیا هیچکس رو بی مشکل پیدا نمیکنی .همه مشکل دارن منتها مشکلات ما همونطوری که خودمون شخصیتهای متفاوتی داریم ، متفاوته . هر مشکلی ره حل خودش رو داره .و به قول شاعر :
هیچ مشکلی نیست که آسان نشود ..........مرد آن است که هراسان نشود
خواهر خوبم شما و همسرت به قول برادرمون آقای امید بعد از خدا همدیگه رو دارید .یعنی محرم ترین و نزدیکترین کس همدیگه هستید. وقتی که با وجود مخالفت خونواده ها با هم ازدواج کردید حتما" معیارها و اهدافی داشتید که تو وجود همیدگه اونها رو پیدا کردید طوری که با وجود سخیتها و مشکلات زیاد ، با هم ازدواج کردید.حالا هم هر وقت دلتنگ شدید برگردید به همون روزها ببینید چرا با هم ازدواج کردید ؟ در وجود همدیگه چی دیدید که حاضر شدید با وجود مخالفتهای زیاد همدگه رو رها نکنید تا به هم برسید ؟جدای از موارد دیگه ، همون دلایل اولیه ازدواج برای ادامه زندگی تون باید کافی باشه.
برای رفت و آمد که نباید فقط فامیل رو در نظر بگیرید .گاهی دوستانی هستند که از هزار فامیل بهتر هستن .البته خانواده شما دو نفر که با بقیه فرق داره و نمیشه برای همیشه ازشون فاصله گرفت .تو خیلی از زندگیها از این مشکلات پیش میاد که به خاطر مخالفتهای کسانی ار دو خانواده رفت و آمدها مدتی قطع میشه یا کمرنگ میشه اما تا حالا نشده که پدر و مادری به طور کلی فرزندشون رو فراموش کنند و باهاش قطع رابطه کنن.پدر و مادر ها هرچقدر هم که تندی کنند مهر فرزند رو نمیتونن از دلشون بیرون کنن و اونا رو نادیده بگیرن . اونها هم الان مثل شما خیلی وقتها از دوری شما دلشون میگیره و دوست دارن شما رو ببینند .اما خب این غرور زیادی که بعضی از خانواده ها دارن متاسفانه چنین مشکلاتی رو ایجاد میکنه .
خواهر عزیزم شما که کوچیکترید پا پیش بذارید و کدورتها رو فراموش کنید .هر چی بوده گذشته و الان 4 سال از اون موقع گذشته .شما انشاء الله خودتون چدر و مادر میشید اونوقت والدین تون رو بیشتر درک می کنید.
هر چند احساس میکنید با بی میلی جوابتون رو میدن اما نباید ناامید بشید و مغرور .نباید فکر کنید چون یه بار سرد باهاتون برخورد کردن دیگه تمومه .
شما میتونید از هر فامیلی که فکر میکنید بیشتر از بقیه با شما رابطه خوبی داره و دلسوز ترن شروع کنید . مشتونید شما اونها رو دعوت کنید بیان منزل تون. این رابطه ها کم کم پررنگتر میشه و انشاءالله سرتون انقد شلوغ میشه که اینبار از اینکه وقت نمیکنید به همه برسید گله مند میشید . با دوستان خوبی که دارید رابطه برقرار کنید .دوست خانوادگی شما یا همسرتون .مهم اینه که خانواده خوبی باشن فامیل و غریبه نداره .
خودتونهم میتونید هر جایی برید چرا فقط خرید ؟ برید پارک ، سفرهای کوتاه و حتی یک روزه به اطراف شهر، سینما ( البته اگه فیلم خوب بود :D ).برید پیاده روی و دست همدیگه رو بگیرید و از این همه نعمت خوب خدا استفاده کنید .خواهر خوبم تا امید هست ناامیدی و یاس چرا ؟ زندگی اگه مشکل نداشته باشه باز خود ما از یکنواختی اون شکایت میکنیم و مشکل میسازیم.
از حالت ما رو باخبر کن عزیزم:43:
-
RE: تنهاترين تنها
ببين!هر رابطه اي بر اساس نياز شكل ميگيرد و شما بايد چيزي داشته باشي يا طرف مقابل چيزي داشته باشد كه يه جوري به درد طرفين بخورد مثلا"ازدواج :هر چه دو طرف نياز هاي روحي و مادي يكديگر را بهتر درك و مرتفع كنند خوشبخترند .حالا در مورد معاشرت بايد شما يا همسرتان هنري ،امتيازي ،امكاناتي و... داشته باشيد كه بقيه اطرافيان و آشنايان جذب شوند مثلا" اگر انگليسي خوب بلد باشي فرزند همسايتان احتياج داشته باشد اين يك وسيله آشنايي و معاشرت ميشود و... البته من از رفتار كل فاميل شما و همسرتان كمي تعجب ميكنم چون حتما"شما هم عيبي و رفتار نا مناسبي داشته ايد كه همه اينقدر هماهنگ با شما سرد هستنند كمي در رفتار گذشته خودتان بررسي كنيد شايد گذشته چراغي شود فراروي آينده تان و تصحيح اشتباهات (در صورتي كه شما مرتكب اشتباه شده ايد ) بتوانيد روابط را ترميم كنيد به هر حال آدم ثروتمند (هنرمند ،عالم ،خوش اخلاق و...) نياز مند نخواهد بود .
-
RE: تنهاترين تنها
حرفاي موعود درسته.........همه فقط با فاميل هاشون رابطه ندارن!!من خيلي هارو ميشناسم كه توي يه شهر غريب زندگي شون رو شروع كردن..بعد از چند سال انقدر دوست و همسايه و آشنا و.....پيدا كردن كه ديگه احساس تنهايي نميكنن!!!
يعني شما يا همسرتون هيچ همكاري دوستي هكلاسي...ندارين كه باهاش ارتباط داشته باشين؟؟اين خيلي عجيبه.....
مادر شما دلتنگت نميشه؟؟!!پدرت دعوتت نميكنه بري خونشون؟هميشه كه نبايد منتظر بود ديگران رابطه اي رو شروع كنن.......انگار شما اعتماد به نفست رو براي شروع هر رابطه دوستي و.....از دست دادي......بيشتر رو خودت كار من.....!!!!واقعا تعجب كردم.....آدم عجب چيزايي ميشنوه!!
-
RE: تنهاترين تنها
از همه دوستاي خوبم متشكرم
همين كه تو اين چند روزه دوستاي خوبي مثل شما پيدا كردم جاي شكر داره .
در جواب دوست خوبم gh.sana بايد بگم كه الان مادرم حدود 1 ساله كه بهم زنگ نزده اون خيلي آدم بي عاطفه اي است . ولي من به اون زنگ مي زنم وقتي باهاش حرف مي زنم حرفامو گوش ميده و خيلي راحت ميگه خداحافظ .
باور كنيد آنقدر كه من براي خونوادم از خود گذشتگي كردم كه هيچكس تا اين حد فداكاري نكرده .
در عوض اونها فقط واسه من قيافه مي گيرند و منو كوچيك مي كنند .
ولي تو يه مواردي حق با شماست شايد من مهارت برقراري ارتباط با ديگران رو ندارم و واسه اين كار از خودم مايه نمي گذارم .
من چند تا دوست دارم ولي با اونها صميمي نيستم . واسه اينكه هر وقت از خونوادم مي پرسند بايد يه دروغي سرهم كنم بگم بهشون . چون دوست ندارم كسي به من ترحم كنه يا فكر كنه بي كس و كارم .دروغ گفتن هم كه اصلا چيز خوبي نيست .
آنقدر با كسي حرف نزدم يه وقتهايي تو صحبت كردن مشكل پيدا مي كنم و واقعا نمي دونم آدم وقتي با كسي دوست ميشه راجع به چه چيزهايي مي تونه صحبت كنه .
بايد اين رو هم اضافه كنم كه من خيلي به ديگران كمك مي كنم و كمك كردم ولي اونها نسبت به من بي تفاوت بوده اند انگار كه وظيفه من اين بوده كه اين كار رو براشون انجام بدم .