+دلم براي شوهرم مي‌سوزه

سلام به همه . خانمي 25 ساله هستم . بعد از 4 ماه دوستي با همسرم ازدواج كرديم . با مخالفت خانواده من و همسرم . سطح خونوادگي ما با هم خيلي فرق داشت و داره و علت مخالفت خونواده هامون هم همين بود . من درس خونده بودم و ايشون نه . به هر طريق ازدواج كرديم . اوايل سر هر دعواي كوچيك كتك مي‌خوردم ولي بعد از 2سال و اندي زندگي مشترك تقريباً 9 ماهه مه ديگه كتك نمي‌زنه . معتاده و تا به حال توي اين زندگي 2 تا دوست دختر هم داشته كه خودم فهميدم و هر دو با بخشيدمش .
من سر كار ميام و هميشه ميگه كه كاركردنم رو دوست نداره . وضع مالي خوبي نداشته ولي حالا چرا . هيچ وقت نشده با وجود دونستن اينكه خونوادش به من زور ميگن بخواد از من پيش اونها دفاع كنه . پدر معتادي داشته كه از مادرش جدا شده و در گذشته زندگي مي‌كنه . به نوعي افسردس و هميشه به گذشته بدي كه داشته فكر مي‌كنه . ديگه دوسش ندارم . ولي چون دلم براش مي‌سوزه نميتونم ازش جدا بشم . چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سپیده عزیز سلام
ننوشتی که از این ازدواج فرزندی هم داری یا نه واینکه شو هرت به چه چیز وتا چه حد اعتیاد داره . در اولین مرحله همه تلاشت را بکن تا او را ترک بدی که در حال حاضر خوشبختانه مراکز زیادی برای این امر وجود داره . در صورت ترک اعتیاد حتما خیلی از مشکلات اخلاقی او رفع میشه .
جدایی همیشه بهترین راه نیست بلکه آخرین راه است .
منتظر جوابت هستم:43:

دوباره سلام . بله حق با شماست . نه بچه اي ندارم خوشبختانه . همسرم به ترياك معتاده ولي با وجود دفعات زيادي كه ازش خواستم ترك كنه خودش نمي خواد . با وجود وضع ماليه خوبي كه در حال حاضر داره ميگه من با بقيه فرق دارم و مثل بقيه معتادا نميشم . 7 ساله كه معتاده و روزي 4 گرم مصرف ميكنه ولي هميشه وسايلش جلوشه . اين بيشتر از هر چيز ديگه اي آزارم ميده.

سلام سپید
خوش آمدی به تالار همدردی
خط قرمز خانواده که بعضی به آن اشاره می کنند، چنین جاهایی هست.
این دلسوزی شما بسان مادریست ، که بی تفاوت فرزند مسموم و تب دار خودش هست ، و فقط از او بوسه می کند ، نوازش می کند و به او می گوید عزیزم مثل اینکه تب داری....
شاید این مثال خنده دار باشد. ولی ظاهرا کار شما همینه....
بخشش یعنی چه....
آیا بی تفاوتی نسبت به بچه ای که لب بوم است، گذشت و مهربانی نسبت به اوست یا جفا؟!
ما مرتب به خانم و آقا توصیه می کنیم باید مهارتهای زندگی و زناشویی را کسب کنید. و شما در اینجا باید مهارت قاطعیت داشته باشید.
باید به او یک فرجه چند روزه ( حداکثر سه روزه)، می دهید، یا باید بستری شده و ترک کند و دیگر هم به سراغ آن نرود ( البته وظایف سنگینی هم باید شما انجام دهید که این برای مراحل بعداست)، و اگر قبول نکرد، متاسفانه شما از همین جا فاتحه این زندگی را بخوان....
و اگر ادامه دهی، باید تبعات رنجهای بی ثمری را تحمل کنی. چرا که به خاطر عدم قاطعیتت منجر می شوی روز به روز اوضاع بدتر شود.
اگر می خواهی برای این زندگی زحمت بکشی و حفظش کنی، ابتدا باید ریشه آن گندزدایی کنی یعنی مسئله اعتیاد را حل کنی.
البته این قاطعیت نباید با بی احترامی و تحقیر همراه باشد.
شما می توانی به او بگویی پشتیبانیش هستی، حمایتش می کنی و در کنارش برای همیشه خواهی ماند، اما فقط در کنار او ، و حاضر نیستی با مواد و اعتیاد همبستر شوی، و تنها وجود شوهرت برایت ارزش دارد. لذا برای این منظور شخص«مواد » و شخص« افیون » را سریعا از حریم خانواده دور کن و ببین که من چگونه برایت دلدادگی کنم.....

سلام
خواهرم سپيد
شما بسيار او را دوست داشتيد كه 9 ماهه كتك خورده‌ايد و چيزي نگفته‌ايد
شما براي اينكه زندگيتان را حفظ كنيد صبر عظيمي كرده‌ايد
بايد براي اصلاح او بكوشيد
اول با صحبت كردن با او شما حتما لم او را بدست آورده‌ايد بايد با او صحبت كنيد شما راهي جز اين نداريد
بعضي وقتها دلسوزي با عرض معذرت دلسوزي خاله خرسه است
شما بايد او را به راه بياوريد
افسردگي او يك بهانه است او نبايد كارهاي گذشته را تكرار نمايد
بايد يك تحول در زندگي او ايجاد شود و از اين مرض اعتياد دست بردارد
شما بايد به او بفهمانيد كه راهش اعتياد نيست كه به آن بهانه دارد
اعتياد پدر بي غيرتي است
بايد او را به راه آوريد
از راهش
دلسوزي شما براي او اجر فراواني دارد
ولي بايد عاقلانه باشد و او را به راه آورد
با سپاس وم

wem عزيز سلام
بايد بگم كه من 9 ماهه كه توي اين 2 سال و نيم ديگه كتك نخوردم.

سلام سپيد عزيز
شما بايد در زندگي سفت برخورد كنيد شوهرتان هيچ اجازه‌اي ندارد كه كتكتان بزند
خيلي ساده است اگر همديگر را دوست داريد بايد زندگي با آرامش كامل ايجاد كنيد و همسرتان بايد اينكار را انجام بده
شما با هم عاشقانه شروع كرديد يك خانواده خوب بهشت زودرس است و تمام آرامش را بهمراه مي‌اورد
بدانيد كه
شوهرتان بهانه دارد نبايد روي سر شما خالي كند
شما بي‌تقصير نيستي چون اين اجازه را براي زندگي به او مي‌دهيد مانند مادر من با پدرم
با سپاس وم

آقاي سنگتراشان سلام
بايد بگم كه خيلي وقتها بهش گفتم كه بذاره اين مرض رو كنار ولي اون دلش نمي خواد . همه جوره هم تا به حال كمك كردم ولي . . . .
اون حتي قدر محبتهاي من رو هم نمي دونه . من هر كاري كه براش مي كنم ميگه وظيفه تو بوده و هر زن ديگه اي هم جاي تو بود همين كارها رو مي كرد . ولي حتي خواهرش هم توي زندگيش براي همسرش يكي از اين كارها رو انجام نداده . وقتي كه بهش مي گم ميگه اون خواهرمه و حق با اونه. با وجود اينكه هيچ كس به جز من از اعتيادش با خبر نيست ، ولي اون نميخواد به راهنماييهاي من هيچ توجهي كنه و هميشه كار خودشو كرده

سلام خانم سپيد
خواهرم
يك سخن مي‌گويم و پايان
خودت بايد زندگيت را از اين بحران نجات دهي
با سپاس وم

خواهرم مهسا
به نظر اين برادرت
بايد مقتدرانه زندگيت را نجات بدهي
بسيار مصمم و درست و حساب شده كار كن و زندگيت را نجات ده شما ناجي زندگيتان است
اين عنوان را من به شما داده‌ام
و شما به عنوان كاپيتان ناجي زندگيتان برگزيده شديد
وظايفتان نجات زندگيتان از اين هرج و مرج است
پاداش يك زندگي خوب براي آينده
راهكار مشورت با ديگراني كه دلسوزند
رئيس وم