-
سندرم قلبهاي شکسته
سندرم قلبهاي شکسته
http://www.hamdardi.net/imgup/10611/...e058de505a.jpg
ترجمه:ندا احمدلو - وقتي يکي از همسران ميميرد
نتايج برخي از تازهترين تحقيقات نشان ميدهد که سرعت مرگ و مير در بين همسراني که مدتطولاني در کنار هم زندگي کردهاند و عشق و علاقه زيادي بينشان بوده است، بسيار بيشتر از ساير زوجهاست؛ به اين معنا که در فاصله کوتاهي پس از مرگ همسر، مرگ به سراغ فرد ديگر خواهد آمد! ...
سال گذشته نيز نتيجه يکي از تحقيقات محققان دانشگاه گلاسکو روي بيش از 4000 زوج پير و جوان که برخي صميميتر بودند و برخي هم فقط در کنار هم زندگي ميکردند، نشان داد که بهطور متوسط احتمال مرگ زنان و مرداني که همسرانشان را از دست دادهاند در 6 ماه اول از دست دادن عزيزشان، 30 درصد بيش از سايرين است و همين 30 درصد در زوجهاي سالمتر يا بيشتر عاشق هم، 50 درصد بيشتر بود و اين نشاندهنده رابطه عميقي بود که طي ساليان دراز بين زوجها حکمفرما شده بود.
محققان به اين سوال که «اگر فردي بعد از مرگ همسرش احساس کند که شديدا قلبش شکسته، امکان جلو افتادن زمان مرگش بيش از قبل وجود دارد يا نه»، با صراحت جواب مثبت دادهاند و از اين طريق «سندرم قلبهاي شکسته» رسما معرفي شده است.
قلبهايي که به هم گره خوردهاند
برخي از نظريهها بر اين پايه استوار است که تحمل عوارض ناشي از غم و غصه از دست دادن عزيزان، مخصوصا همسر، براي افرادي که از احساساتي قويتر برخوردارند يا اينکه در سنين بالا هستند بسيار سختتر از ديگران است. نتيجه بيشتر عقايد و نظريههايي که ذهن انسانها را مورد کاوش قرار ميدهند بر اين پايه استوارند که صميميت و وابستگياي که طي ساليان سال بين زوجها برقرار ميشود چنان محکم و ناگسستني است که اگر يکي از آن دو از دنيا برود، ديگري عميقا آرزوي مرگ و وصال عزيز از دست رفتهاش را ميکند. اين عقيده بنا بر گفته برخي متخصصان قلب و عروق مانند دکتر ليليپسنتال، از نظر پزشکي هم قابل اثبات است زيرا به گفته او علت مرگ بسياري از همسران تازه داغديده: بيماري قلبي، ايست قلبي و نهايتا مرگ ناگهاني است. دکتر لي پس از ذکر اين مطلب تاکيد ميکند که احتمال و خطر مرگ تا 18 ماه پس از مرگ عزيزان وجود دارد و بعد از آن به علت کنار آمدن با مساله يا پشتيباني عاطفي ديگر اعضاي خانواده از فرد داغديده اين احتمال خيلي کمرنگتر ميشود.
يکي از محققاني هم که خودش پدربزرگ و مادربزرگش را طي دو هفته از دست داده ميگويد: «احتمال مرگ همسران داغديده که زمان طولاني است با هم زندگي ميکنند و عشق و علاقه هم بينشان استوار است، بسيار بيشتر از همسران جوان يا آنهايي ميباشد که بدون علاقه در کنار هم زندگي ميکنند.» او ادامه ميدهد که اگر شما همسر دوستداشتنيتان را از دست دادهايد، خطر مرگ خودخواسته در کمينتان است اما اگر عوامل خطرسازي مانند بهرهمندي از سلامت کامل رواني و جسمي را در اختيار داشته باشيد، اين خطر چند برابر کاهش مييابد.
پزشکان ميگويند هورمونهايي مانند کورتيزول، اپينفرين و نوراپينفرين که در اثر استرس زياد در بدن ترشح ميشوند، ميزان ترشحشان هنگام مرگ يک عزيز چند برابر ميگردد و به همين خاطر ميتوانند شرايط عمومي فرد داغديده را شديدا به خطر بيندازند. اما محققان اين را هم گفتهاند که افزايش ترشح اين هورمونها اگر فرد در حمايت کامل عاطفي از سوي اطرافيانش باشد، خيلي نميتواند دردسرساز باشد و اين امر اهميت والاي حمايت رواني اطرافيان فرد داغديده از او را بيان ميکند.
عشقهاي جاودانه، مرگهاي عاشقانه
در يکي از مطالعات رولين مککارتي، يکي از محققان به بررسي اين موضوع پرداخت که آيا واقعا اگر دو نفر مثلا براي مدت 6 سال در کنار يکديگر زندگي کنند، اين 6 سال زندگي در کنار هم ميتواند حداقل تاثيري روي آرامش هنگام خواب آنها داشته باشد؟ او طي اين تحقيق به نتيجه جالبي دست يافت و فهميد طول مدت در کنار هم بودن چنان تاثير عميقي بر طرفين ميگذارد که حتي ريتم نفس کشيدنشان (دم و بازدمشان) در طول شب و تمام مدت خواب مانند هم ميشود و آرامشي که هر دو نفر هنگام خواب به يکديگر منتقل ميکنند تاثير به سزايي در داشتن خواب آرامشان ميگذارد و يکسان بودن نوار مغزي گرفته شده از زوجها هنگام خواب اين حقيقت انکارناپذير را بيش از پيش آشکار نمود.
دکتر لي، سرپرست اين تحقيقات اضافه ميکند که وقتي دو نفر براي مدت 30، 40 يا 50 سال هر روز صبحشان را با ديدن روي هم شروع و شبشان را مجددا با ديدن روي هم به پايان ميرسانند، از نظر عاطفي و رواني چنان رابطهاي بينشان برقرار ميشود که گسستن آن مانند گسستن ريشه از درخت است. حالا خودتان فکر کنيد که چه اتفاقي ميافتد بين دو نفري که 50 سال در کنار هم بودهاند و از آن مهمتر چه اتفاقي خواهد افتاد اگر يکي از آن دو نفر با مرگ، ديگري را ترک کند؟ حتي تصورش هم غمانگيز و وحشتناک است و شايد به همين دليل در سالهاي اخير شرايطي را که فرد بعد از مرگ عزيزش تجربه ميکند «سندرم قلبهاي شکسته» ناميدهاند.
شرايط روحي حاکم بر يک فرد داغديده که همسر، فرزند يا پدر و مادرش را از دست داده بسيار سخت و ناگوار است و تحملش براي خانمها به مراتب سختتر از آقايان است و فشار رواني، اضطراب و آشفتگي ناشي از آن در خيلي از موارد ممکن است به احساس درد قفسه سينه و درنهايت ايست ناگهاني قلب منجر شود و اين شرايط سخت و غيرقابل تحمل اگر در فردي که پس از 40 تا 50 سال زندگي همسرش را از دست داده و سابقه بيماري قلبي هم داشته باشد، بسيار خطرآفرينتر است و حمايت شديد عاطفي اطرافيان، مخصوصا فرزندان فرد را ميطلبد.
منبع: msnbc