-
+تنهایی
سلام
دختری 23 ساله هستم خیلی احساس تنهایی می کنم. تا به حال با هیچ پسری رابطه نداشته ام. ولی مدتیه که خیلی احساس می کنم نیاز به بودن با یک پسر را دارم. اما اعتقاداتم به من این اجازه را نمی دهد که با هیچ پسری دوست بشم. واز این کار متنفرم . در ضمن تا به حال از بین خواستگارانم از هیچ کدام خوشم نیومده. حس میکنم توی آسمون به این بزرگی هیچ ستاره ای برای من نیست.خواهش میکنم کمکم کنید.
-
RE: تنهایی
سلام ساران عزیز
شما اول تکلیفه خودتان را با خوتان روشن کنید.
احساس نیاز دارید یعنی تمایل دارید به رابطه با پسر؟
اعتقادات اجازه نمیده یعنی چی؟
اگه تمایل دارید پس چه جوری متنفر هم هستی؟
-----------------------------------------------به نظر من شما با سخت گیری اعتقادی دچار دوگانگی شدید که ممکنه تا آخر عمر نتونید از غیر همجنس راضی و اونو راضی کنید .
همسر آینده شما کار دشواری روبرو دارد. به خدا یه رابطه ساده مشکلی ایجاد نمیکنه یا اگه بکنه سودش بیشتر زیانشه.
باید مرد هارو بشناسی؟ از اخلاق اونا سر در بیاری؟ از چی بدشون میاد از چی......
به نظر من به دوست ساده شروع کن با یه پسر خوب و مودب میتونی برای دوری از گناه صیغه موقت هم بخونید هر بار که همدیگرو دیدید مثلا صیغه 3 ساعته مهر هم یک بستنی . به همین سادگی دیگه حرف زدن و قدم زدن با نامحرم نیست.
دستورات خوب دین از دید مردم در نگه داشته شده و باعث مشکل شما شده .
-
RE: تنهایی
واقعاً اقا حامد..این دیگه از اون پیشنهادا بود ها.. کی خونواده یه دختر اون هم از نوع معتقدش به اون اجازه چنین کاری رو میدن... خیلی راههای بهتری وجود داره تا ایشون بتونه با یک شخصی که خودش ایشون رو دوست داره رابطه دوستانه برقرار کنه... البته من در مقامی نیستم که بخوام ایشون رو راهنمایی کنم اما از نظر من راهبردی هم که شما میگی خیلی عجولانه و غیر کاربردیه...تا نظر آقای مدیر و دوستان چی باشه...
-
RE: تنهایی
ساران سلام این احساس طبیعی است اما دوست شدن با جنس مخالف واقعا یک ریسک بزرگه چون توی این وادی نمیشه روی جنس مخالف حساب باز کرد من پیشنهاد می کنم اوقات فراغتتو کاملا پر کنی تا جای برای تنهایت نباشه توی همین تالار هم می تونی بطور کاملا ناشناس بدون ارتباط حضوری با اعضا دردل کنی چون بهترین دوستهای بدون ضرر را در این جا می تونی پیدا کنی چون اگر دوست پسر داشته باشی شاید درآینده برای ازدواج با کسی دیگر برات ایجاد مشکل کن ویا موجب دلهره همیشگی برای زندگیت باشه
-
RE: تنهایی
سلام منم با نظر reza موافقم میتونی تنهایتو با کتاب خوندن یاد گرفتن نرم افزارهای که کاربرد فراوان دارند مثل فتوشاب و فلش و...... و حتی ساختن یه وبلاگ که حرفهاتو داخل اون بنویسی و خیلی چیزهای دیگه پر کنی به نظر من دوست شدن با همجنس خودت خوبه نه با جنس مخالف هیچ وقت یه دختر نمیتونه با جنس مخالف راحت حرفهاشو در میون بزاره اون هم به عنوان یه دوست و شما چه تضمینی میکنید که اون پس از مدتی از شما سوء استفاده نکنه . و باعث ابروریزی نشه و من چون این چیزها را بین دوستان دیدم به شما به عنوان یه خواهر کوچکتر مگم.
-
RE: تنهایی
سلام
آقا حامد شرایط صیغه رو اول بخون بعد پیشنهاد بده!!! صیغه عده داره!
خانم گل عزیز دلم مشکلتو می تونی با چیزهای سطحی تر و راحت تری حل کنی تعجیل نکن
-
RE: تنهایی
سلام
آقا رضا و هستی عزیز از راهنماییها تو ن ممنونم . من آدم خیلی پر مشغله ای هستم .دانشجو هستم وهمزمان در حال یادگیری چند نرم افزار هستم وهیچ موقع بیکار نیستم. همیشه فقط به فکر درس بودم ولی الان دیگه نمی تونم مثل قبل فکرم را روی درس متمرکز کنم. یک روز دیگه کنکور کارشناسی ارشد دارم .وباوجود اینکه چند ماهی هم برای شرکت در این کنکور زحمت کشیدم ولی الان به خودم میگم آخرش که چی؟ خیلی احساس تنهایی میکنم. تنهایی من دیگه با درس و کلاس پرنمیشه.
-
RE: تنهایی
ساران خانم گل درود بر شما؛یقین داشته باشید که شما به خودی خود خوبید،مهم هستید،ارزشمندید،قابل احترامید و زیبا سیرت و زیبا صورتید و . . . .
اصلاً خودتان را بخاطر نداشتن دوست پسر یا نپسندیدن خواستگاران سرزنش نکنید که شخصیت و بزرگی شما به این چیزها وابسته نیست.شما یک انسانید که واجد نعمات بسیارید و هویت و درون و خویشتن شما به هیچ چیز *بیرونی* بستگی ندارد؛
اندکی شکیبایی و افزایش آگاهی را جزو اهدافتان در نظر گیرید؛؛؛بدرود.
-
RE: تنهایی
سلام ممنونم گرد افرید جان
الان شما امادگی برای کارشناسی ارشد دارید درود بر شما شما باید سعی کنید با درس خوندن و این که تا به حال درست را ادامه دادید به خودتون افتخار کنید شما جزء برترین ها هستید پس نباید بگید اخرش چی؟؟؟ اخرش اینکه شما باعث سربلندی خودت و خانوادت میشی و از همه مهمتر یه فرد خوب تو اجتماع مگه هدفت برای درس خوندن غیراز این بوده؟
چرا باید شما این حرف را بزنید؟
به نظر من البته شاید این یه اشتباه باشه مشکل شما از داخل خانواده نشات نمیگیره ؟؟ یعنی شما با خانوادت مخصوصا مادرت مثل دو تا دوست هستید یا با خواهرت ؟ چون به نظر من بعضی اوقات کمبود محبت برای دختر خانوم ها احساس تنهایی میاره درست مثل خودم .
-
RE: تنهایی
با سپاس از مهربانی هستی؛در سفارشی دیگر به ساران می گویم که:
ببنید . . . . مردم،اطرافیان و خانواده به چیزهایی باور دارند که ناشی از جهل آنهاست و یکی از آنها همین *روی دست ماندن دختر* است یا به گفته برخی از جوانان *امل بودن به خاطر دوست پسر یا دختر نداشتن*؛اینها همه باورهایی از روی ناآگاهی است و بس.
شما نباید تحت تأثیر آنها قرار بگیرید.البته من نمی گویم که خواستگاران خوب خود را از دست بدهید که درصورت *گزینش بهینه و خردورزانه* و تشکیل زندگی مشترک هم می توانید درستان را بخوانید.اکنون اگر می خواهید درستان را ادامه دهید،خوب این کار را انجام دهید و از حرف دیگرانی که صلاح شما را نمی دانند آزرده خاطر نگردید.(پدر و مادر همواره صلاح فرزندان خود را می خواهند،حواستان به این نکته هست . . . .)
شما اکنون باید همه حواس خود را روی آزمایش کارشناس ارشد متمرکز کنید.بیایید یک کار را بکنید.نمی دانم عروسکی از دوران کودکی خود دارید که پسر یا مرد باشد.اگر هم در دسترس ندارید،چیز دیگری را بعنوان خواستگار یا دوست پسر در نظر گرفته و به او بگویید که تو را تا پس از کنکورم در جعبه یا در زیر زمین می گذارم.
هر هنگام هم که به یادش افتادید،می بینید که ان *گل پسر* در جایی دیگر است و از شما دور؛به خانواده نیز بگویید که تا پس از امتحانتان از خواستگار سخنی نگویند و از دوستانتان هم بخواهید که مثلاً از دوست پسر.
من یک راه بسیار آسان برون رفت از این مشکل را برای شما برشمردم.نکته اساسی اینجاست که *خودِ خودتان* هستید که اجازه ورود این افکار پریشان کننده را به مغزتان می دهید.بیایید و این اندیشه ها را یکبار هم که شده تنها و تنها *نگاه کنید.*بدون هیچ داوری یا احساسی به آنها؛یعنی چه؟؟؟
یعنی:اکنون یا هر زمانی که این افکار به سراغ شما آمد به آنها در *جلوی چشمان خود* و البته به صورت خیالی بگویید:
من دارم شما دو تا فکر ناقلا و ناشی را می بینم که می خواهید من را وسوسه کنید،اما هیچ کاری نمی توانید بکنید.شما دو فکری هستید که تنها *خیالید* و توان هیچ کاری را ندارد.کله یا مغز من دیواری دارد بنام *اراده* و *تصمیم* خودم،که جنس آن از *الماس* هم سخت تر است و شماها هیچ کاری نمی توانید بکنید که از آن بگذرید؛
به آن افکار بخندید و مسخره شان کنید و به خود القاء کنید که بیدی نیستید از این *بادها* بلرزید . . . .راستی! یک وقتی آن قدر در خود فرو نرفته یا درگیر نشوید که درستان را فراموش کرده و یا آرامشتان بهم بریزد.
تمام این کارها باید در چند ثانیه یا حداکثر یک دقیقه انجام گیرد،تمرین کنید،خیلی آسان است؛؛؛بدرود.