-
+کلافه شدم!
سلام دوستان عزیز
فروم بسیار خوبی دارین و بهتون تبریک میگم
من مهدی هستم 17 ساله از مشهد و از گوگل با فروم شما آشنا شدم
امید وارم منو هم به عنوان یه دوست تو جمعتون بپذیرین
راستش من تازگی ها یه مشکلی دارم شاید هم از قبل داشتم!
من کلا آدمی هستم که به چیز های جزئی اصلا اهمیت نمیدم اونم مثل داشتن دوست دختر و یا نداشتنش!!
من قبلا از سال اول دبیرستان با دختر های زیادی رابطه داشتم و تا همین 4 5ماه پیش که یه جورایی از این رابطه ها خسته شدم
این روزا باز احساس تنهایی می کنم و اصلا درس خوندن واسم ساده نیست دیگه
حتی با بچه ها میریم کتابخونه و اونجا هم بعد از یکی دو ساعت درس خوندن باز احساس کلافگی می کنم و ...
از یه طرف میترسم که دوباره شروع کنم و از درس ها بمونم از یه طرف دیگه اصلا حوصله این کارا رو ندارم احساس تنهایی هم که ...!
نمی دونم چیکار کنم؟! یا نمی دونم شما هم تاحالا همچین حسی داشتین یا نه!
خودمم نمیدونم چیکار کنم اصلا فکر می کنم دیوونه شدم!
ممنون میشم کمکم کنید
مرسی
-
RE: کلافه شدم!
سلام ضمن خوش آمد گويي
اين حس و حال براي تمام پسران به سن شما عادي است و در تالار هم موضوعات مشابه شما بسيار زياد است .
بهتر است فعاليتهاي مفيد را وارد زندگي ات كني و به روابط هم به شكل عادي نگاه كن ولي فعلا به دليل شروع امتحانات ورزش و دوش آب سرد و تمركز بر روي درسهايت را به شما پيشنهاد مي دهم
-
RE: کلافه شدم!
[align=justify][/align]سلام
هر چه شما فرمودید بجای خود و در زمان خود اصل است و جزیی نیست ولی در زمانی که
هنوز زمانش نرسیده باشد جزء اعمال و افعالی است که به نظر فرعی و غیر ضروری می آید
باید توجه کنید که اگر بخواهید مراحل زندگی را بدون توجه به ترتیب اولیت آن طی کنید دچار مشکل و بهم ریختگی در امور زندگیتان میشوید و انگیزها یکی یکی رنگ میبازند.
منظورم این است که شما باید طبق هدف زندگی فعالیت کنید
اگر تحصیل جز اصلیترین اهداف خانواده شماست و نه صرفا کار و تحصیل پول پس باید هم و غم خود را بر کسب دانش بگذارید و با بی حوصله گیهای مقطعی مبارزه کنید و انشاله بعد از فارغ التحصیلی میتوانید به برنامه های دیگر زندگی که از جمله اشتغال و ازدواج است نیز برسید.
نسبت به سن شما ترتیب برنامه معمول هر فرد در جامعه ما و اکثر جوامع این است
تحصیل
کار
ازدواج
به امید سربلندی و موفقیت :72:
-
RE: کلافه شدم!
سلام عزیز دل...
بله ما هم چنین حالاتی داشتیم ولی دوست دختر نداشتیم....
اما بسیار روشن و طبیعیست این حس دلتنگی و تنهایی و کلافکی شما....
سن 17 سال سنی است که فرد هنوز گیج است و هنوز ان ایده ال ها و معیارهایش را مشخص نکرده است و صرفا درس می خواند که خوانده باشد....ورزش می کند که کرده باشد...دوست دختر می خواهد که داشته باشد......
خلاصه هدفی را از این خواسته های خود ندارد و همین موضوع باعث می شود که بگویید من به جزئیات اهمیت نمی دهم....چرا؟؟؟
چون در این سن فرد کلیات را می بیند و با کلیات سروکار دارد تا جزئیات....
و به همین دلیل هم کلافه است....چون دیگر از کل بودن خسته شده است پس کم کم و رفته رفته وارد دنیایی جزئیات و اهداف بلند مدت خواهد شد.....
عبور از مرحله یک(کلیات) به مرحله دو (جزئیات) همواره به فرد فشاری وارد می سازد و در نتیجه این فشار باعث به وجود امدن حالاتی مانند سردرگمی و تنهایی می شود....
پس این حالات طبیعی است و با گذشت زمان حل خواهد شد..
موفق باشید.:72:
-
RE: کلافه شدم!
راستش حس می کنم معتاد این کار شدم
اما... سعی می کنم با درس خوندن فعلا سر خودم رو گرم کنم
واقعا ازتون ممنونم که بهم روحیه دادین
مرسی :72: