-
خط خطیهای آقای مجهول
سلام .
یه روز آقای مجهول بود و کاغذهای طفل معصوم . خودکار عموما دیکتاتور بود . اون کاغذها هم طبق معمول توسری خور . من مینوشتم و خودکار پزش رو میداد و کاغذ هم که انگار به این زندگی نکبتبار دیگه عادت کرده بود حرفی نمیزد . اصلا کارش که حرف زدن نبود . یه روز صف کاغذها به ستوه اومدند و علیه خودکار شکایتی تنظیم کردند . دلم براشون سوخت . اونقدر جوهر خودکار رو فشردم تا قطره ی آخر . از اون پس دیگه با خودکار نمینویسم .... گفتم :
اگر نوشتن دردناک است تقصیر نوشتن نیست ، مقصر درد است . خودکار هم تبرئه شد ...
من خود بارانم
من چه بیهوده چه مبهوت غزل ساخته ام
وندرین ظلمت شب هستی خود باخته ام
من چه بیهوده به روی نفس باغچه ی خانه ی مان
بذری از دلخوشی زودگذر کاشته ام
من مثال خورشید ، من مثال یک ابر ، من مثال دریا ، من مثال شب مهتابی عید ،
یا مثال یک کاج ،
تک و تنها و غریب
یا مثال یک بید ، سخت لرزنده ی بیم
یا مثال گل سرخ
همه پر پر به زمین
من خود بارانم
هیچ باران دیدی ، که ببارد به افق صبحدم آغاز کند ؟
من دیدم . من خود بارانم
هیچ باران دیدی ، که ببارد به زمین غنچه ی دل باز کند ؟
من دیدم . من خود بارانم ...
هیچ باران دیدی ، که شبی طوفانی ، پنجه ی ظلمت شب را شکند ، هلهله آغاز کند
من دیدم . من خود بارانم .
هیچ باران دیدی ، برهوت دل دلسوخته ای را تر و مرطوب کند
من دیدم . من خود بارانم .
هیچ باران دیدی ؟ به فضای سیه خسته ی شب پنجره ای باز کند
من دیدم . من خود بارانم .
هیچ باران دیدی ، که به چشمان امید عاشق روشنایی بخشد ؟
من دیدم . من خود بارانم .
هیچ یادم نرود ، نام باران پاک است ، روح باران تازه ، تن باران شفاف ،
و صدای عاشق
و صدای باران
و صدای پر مرغان بهار
و شکوفایی یک باغچه ی خوشبختی ...
من خود بارانم
هر چه بر شیشه ی این پنجره ها کوبیدم ، پنجره باز نشد !
کسی احساس مرا درک نکرد
هیچکس نام مرا دوست نداشت
همه از سردی مرطوب تنم ترسیدند ...
پنجره را بگشا :
شاید اینبار به روی باران پنجره باز شود ، قصه ای آغاز شود ...
( سروده ی آقای مجهول ، نقل و کپی در سایت دیگری مجاز نیست و متعلق به سایت همدردی است ).
خط خطیهام رو در این تاپیک مینویسم ...
-
RE: خط خطیهای آقای مجهول
چقدر زیبا نوشتید مجهول جان.....
بارونو دوست دارم هنوز چون تورو یادم می یاره...فکر می کنم پیش منی وقتی که بارون می باره
-
RE: خط خطیهای آقای مجهول
سلام آقای مجهول عزیز.
بازگشت دوباره تان را به تالار خوشامد میگویم.
واقعا زیبا مینویسید.....ممنون که برای ما می نویسید.....
ممنون...............وباز هم ممنون............
موفق باشید.
-
RE: خط خطیهای آقای مجهول
سلام
خوشحالم که نوشته های زیبای شما را می خوانم و پی گیر هستم که بعدیها را بیابم
آقای مجهول سلام
از آنجا که دریافتم دعوت بنده را قبول کردید برایورود به جمع اهل قلم و ارائه مطلب در این ب
بخش ، یک نکته را یاد آور می شوم ، و آن اینکه :
قرار بر این است ، دوستانی که به عنوان اهل قلم اینجا تاپیک باز می کنند ، کنار موضوع
تاپیکشان داخل پرانتز عنوان " اهل قلم " را ذکر کنند ، تا مشخص باشد، و زمانی که انجمن
تشکیل شد ، جمع آوری و منتقل شود .
ممنون میشم که در تاپیکهای بعدی این را لحاظ کنید .
سپاس
-
RE: خط خطیهای آقای مجهول
چه قشنگ و ساده نوشتین :72: چه خوبه که تصمیم دارید تو این تاپیک بنویسین. مشتاقانه منتظر نوشته های بعدیتون هستیم
در ضمن گفته باشم من خود خود بارانم :227:
-
RE: خط خطیهای آقای مجهول
سلام:
بسیار زیبا و قشنگ نوشتید....
چقدر عنوان مطلب هم زیبا انتخاب کردید.....
ادامه دهید...
ما منتظریم...:73::72: