+اصلا چرا باید ازدواج کرد؟؟؟

سلام به همگی
من که دیگه از این خواستگار اومدن و رفتن و اصلا هیچ ربطی به هم نداشتن واقعا کلافه شدم. دارم با خودم فکر می کنم دیگه هیچ کسی رو که ندیده و نشناخته به هم معرفی می شیم به خونه راه ندم.آخه وقت و بیوقت، شب امتحان، یه هفته مونده به کنکور... دیگه خستم کردن!
به نظر من ازدواج یه دلیل می خواد و اون اینه که بخوای با کسی که دوسش داری زندگی کنی و وقتی من الان هیچ کسی رو ندارم چه لزومی داره خودمو درگیر یک سری مسائل کنم؟!
اگه قراره بهم واژه سربار اطلاق بشه خب سربار بابام باشم خیلی بهتره تا یه غریبه!
و اگه قرار باشه هیچ حقی از خودم نداشته باشم و باهام مثل یه اسیر رفتار بشه نه یک انسان آزاد ترجیح می دم تنها بمونم برای همیشه و اگرم خواستم مستقل شم با یکی از دوستای صمیمیم که اونم تو دوران عقد شوهرش بهش خیانت کرد و از هم طلاق گرفتن یه خونه کوچیک میگیریم و با هم زندگی می کنیم. هم همدیگرو خیلی خوب درک میکنیم و هم مطمئنم که مشکلی با هم نداریم چون قبلا 1 ماه با هم زندگی کردیم.
با همدیگر هم راحت کنار میایم چون هیچ کدوم خودشو بالاتر نمی بینه و کارای خونه و بیرون خونه رو هم باهم راحت تقسیم می کنیم چون لزومی نداره حتما یکیمون بیرون و یکیمون تو خونه بمونه و اگر خواستیم کاری انجام بدیم با هم مشورت می کنیم و لزومی نداره از هم اجازه بگیریمو....
حالا شما بگین چه لزومی داره آدم ازدواج کنه مخصوصا یه دختر که با ازدواج خیلی چیزها رو از دست میده و برای چیش هنوز برای من یکی مشخص نیست.
:72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرسار

به نظر من ازدواج یه دلیل می خواد و اون اینه که بخوای با کسی که دوسش داری زندگی کنی و وقتی من الان هیچ کسی رو ندارم چه لزومی داره خودمو درگیر یک سری مسائل کنم؟!

:72::72::72:

---

سلام
خانومی خودت بهترین جواب رو دادی تا زمانیکه کسی رو با یه احساس پاک دوست نداشتی دلیلی نداره ازدواج کنی
:72:

بله!.....جالب بود....10 تا 30 سال آینده اوضاع اینجا خیلی دیدنی میشه!......:D

منم با نظر bloom موافقم ، می گن انسان با ازدواج کامل میشه ، هر وقت نیمه گمشده خودت رو پیدا کردی ، ازدواج کن. دلیلی نداره الان ذهنت رو مشغول کنی ،به درست برس عزیز...

ای بابا شما هم صداتون از جای گرم در میاد.
منم با نظر همگی موافقم ولی مگه این حرفها به خرج خانواده هامون میره منم خودم تو سن ازدواجم اصلا هم در خودم آمادگی ازدواج نمیبینم بارها و بارها هم به پدر و مادرم این موضوع رو گفتم ولی فایده نداشته که نداشته. در روز 24 ساعت بهشون میگم من نمی خوام ازدواج کنم میگن باشه ولی باز فردا میبینم یه خاستگار زنگ زده و مامانم بهشون اجازه ورود داده.
یه مشاور به من میگفت تو الان میگی نمیخوای ازدواج کنی به خاطر همینم تمام موردهای خوبی که برات پیدا میشه رو رد میکنی ولی چند سال دیگه که پشیمون بشی مجبوری باکسی ازدواج کنی که شرایطش بهت نمیخوره. تو بعدها نیازهایی رو در خودت احساس میکنی که دیگه برآورده کردنش از عهده خانواده و دوستانت خارجه و اون زمانیه که به خاطر تصمیم اشتباهی که در گذشته گرفتی خیلی پشیمون میشی.
خداییش این حرفش به دل من نشست . به ازدواج علاقه پیدا نکردم اما حداقل باعث شد منطقی فکر کنم نه احساسی.

عاقلانه انتخاب کن
عاشقانه زندگی کن

سلام به همه عزیزان و ممنون از پاسخ هاتون
من نمی دونم چه جوری باید آدم نصفه گمشدشو پیدا کنه!
شاید خونه آدم اومدن هم یکیش باشه ولی خداوکیلی خیلی خسته کنندس!!!
در مورد این نظری هم که دوست عزیزم خانم may گفتن باید بگم اینکه انسان نیازهایی داره برای من هم روشن هست ولی مسئله اینه که این یک قضیه 2 طرفس و وقتی من این رو در خودم نبینم که بتونم به طرف مقابلم عشق بورزم مطمئنا ایشون هم تو این فضا نه تنها نیازی رو از من برطرف نمی کنه بلکه مشکلات نسبت به قبل خیلی هم بیشتر می شه.
نظر من اینه که لزومی نداره که دختر خانوما زیاد رو این امر پافشاری کنن و دنبالش باشن بلکه به وقتش فرد سر راهشون قرار می گیره و در بدترین حالت هم اگر قرار نگرفت این کاری رو که پیشنهاد دادم اگه انجام بدیم مشکل حادی نباید باشه. حداقل از ازدواج نا موفق خیلی بهتره. البته این نظر منه.
:72::72::72: