انتخاب...

همانطور که بعضی از شما دوستان خبر دارین من با یه پسری دوست بودم که از دنیا رفته
میخوام برا کنکور کاردانی کامپیوتر ثبت نام کنم کنکور کاردانی هم که میدونین اول باید انتخاب کنیم
چون دوست پسر من از مرکز استانمون بود منم از شهرستان هستم حالا موندم مرکز استان رو انتخاب کنم یا نه
چون میترسم اگه دانشگاه اونجا قبول شدم برم نتونم درس بخونم داغم تازه بشه یا دوباره ناباوریم شروع بشه برم تحقیق کنم که ثابت کنم اون زنده اس (اخه بعضی وقتا باورم نمیشه)_ و کلی فکر و خیال دیگه یا هم کنجکاوی که کاش میتونستم خانواده شو ببینم که چجوری بودن اصلا چه شکلی بودن و........_ یا دلم میخواد از حال و روزشون با خبر بشم که چطوری با مرگ پسرشون کنار اومدن حالشون خوبه یا نه؟
حالا شهر اونا نبودم بعده 1 سال از مرگش تازه برگشتم به زندگی عادیم(بعضی وقتا هم ناراحتی میاد سراغم)
حالا به نظر شما مرکز استانو انتخاب کنم؟




اینجا سوالمو نوشتم چون قسمت مشاوره درسی زیاد تو جه نمیکنن و اینکه من زیاد فرصت ندارم برا ثبت نام

عزيزم به توانايي خودت در رويارويي با اين مسائلي كه عنوان داشته اي خوب فكر كن و بعد اقدام كن . بايد تا حد زيادي كنجكاوي ات را مهار كني تا بتواني مركز استان را انتخاب كني . البته در فضاي دانشجويي و دانشگاه آنقدر سرت شلوغ خواهد شد كه اصلا ياد اين آقا هم نمي افتي و سرگرمي هاي تازه و ارتباطات تازه پيدا مي كني ولي به هر ترتيب تا جا افتادن در مكان تازه و آشنايي با فضا و پيدا كردن دوستان و... بايد خودت و كنجكاوي ات را مهار كني اگر مي تواني بسم الله و مركز استان بزن و اگر نه كه همان در شهر خودت بمان .

سلام parandeh
اين بستگي داره كه
1-شما تا چه اندازه مستعد هستيد تو ياد آوري مسائل تلخ گذشته!
2- خودتون چقدر ميتونيد با افكار مزاحم مقابله كنيد؟يا بي توجهي كنيد؟
3-چقدر انسان كنجكاوي هستيد؟
بگذاريد با يه مثال راهنمايي كنم:
شما اگر در شهرستانتون جايي داريد كه خاطره خوبي از اونجا نداريد آيا هربار كه از اونجا رد ميشيد اون خاطره تلخ تكرار ميشه؟اگر تكرار ميشه آيا ميتونيد بهش بي توجهي كنيد يا باهاش مقابله كنيد؟آيا سعي مي كني با كنجكاوي دوباره از اون محيط اطلاعات تازه اي بدست بياري؟
با جواب به سوالات بالا جواب خودتون رو بديد!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط انديشه

سلام parandeh
اين بستگي داره كه
1-شما تا چه اندازه مستعد هستيد تو ياد آوري مسائل تلخ گذشته!
2- خودتون چقدر ميتونيد با افكار مزاحم مقابله كنيد؟يا بي توجهي كنيد؟
3-چقدر انسان كنجكاوي هستيد؟
بگذاريد با يه مثال راهنمايي كنم:
شما اگر در شهرستانتون جايي داريد كه خاطره خوبي از اونجا نداريد آيا هربار كه از اونجا رد ميشيد اون خاطره تلخ تكرار ميشه؟اگر تكرار ميشه آيا ميتونيد بهش بي توجهي كنيد يا باهاش مقابله كنيد؟آيا سعي مي كني با كنجكاوي دوباره از اون محيط اطلاعات تازه اي بدست بياري؟
با جواب به سوالات بالا جواب خودتون رو بديد!

---

1- من اصلا دوست ندارم مسائل تلخ گذشته رو یادآوری کنم ولی در مورد دوست پسرم یاد اون تصادف نمی افتم که_ یاد آرزو هام یا آرزوهای اونو یا اهدافمون می افتمو شایدم حسرت میخورم
که اگه این حرفو . کارو و... رو نمیکردم _نمیکردیم ائل نمیشد بل نمیشد_ چرا آخه از دنیا رفت و...

3- من خیلی کنجکاو هستم انقد که مثلا فرض کنید یه کتابی رو که خریدم یا از یکی گرفتم میشینم همه ی کتابو از اول تا آخر همون روز اول میخونم و در موارد دیگه هم کنجکاو

نقل قول:

---

شما اگر در شهرستانتون جايي داريد كه خاطره خوبي از اونجا نداريد آيا هربار كه از اونجا رد ميشيد اون خاطره تلخ تكرار ميشه؟اگر تكرار ميشه آيا ميتونيد بهش بي توجهي كنيد يا باهاش مقابله كنيد؟آيا سعي مي كني با كنجكاوي دوباره از اون محيط اطلاعات تازه اي بدست بياري؟
با جواب به سوالات بالا جواب خودتون رو بديد!

---

اخه این بدترین و دردناک ترین خاطره تلخم(تصادف اون) بود و اینکه من اصلا شهر اونا باهم بیرون نرفتیم اون اومده شهر ما
من همیشه کنجکاو بودم خانواده شو ببینم
__________________________________________________ __________

و یه ترس همش فکر میکنم اونایی که از ماجرا خبر دارن از خانوادش و دوستاش فکر میکنن من تو مرگ اون مقصرم من باعث مرگش شدم و........ میترسم اونا برام مشکل درست کنن

نمیدونم شاید دیوونه ام بیشتر وقتا خودم دنبال دردسر میگردم که خانواده اش منو ببینن البته شاید وقتی رفتم اونجا فوری برم سر قبرش

شایدم میخوام ثابت کنم که من دوست بدی برا پسرشون(برادرشون) نبودم من اونو خیلی دوست داشتم یا برا پسرشون بهترین بودم و... { به خودم این جوابو میدم مهم اینه که تو خودت میدونی اون چیزی که دستته طلاست بذار بقیه بگن طلا نیست

چون خبرو یهو و بدون احتیاط بهم دادن جوری که انگار اون اصلا برام مهم نبود یا مرده و زنده اش برام مهم نبود منم اصلا برا اونا مهم نبودم

بعد از دفن خاطرات در گذشته يادت باشه كه دنبال نبش قبر نباشي .

اين كنجكاوي كمكي به حال و روز و جايگاه امروز شما نمي كند . در نتيجه كنجكاوي افسار گسيخته خود را مهار كنيد و براي حال و آينده برنامه ريزي مفيد داشته باشيد .

سلام
در هر حال اگه میپنداری که به هیچ عنوان نمیتوانی که خودت را کنترل کنی شاید بهتر باشه که رو این تصمیم یه تجدید نظری کنی . کندوکاو گذشته شاید برایت خیلی گرون تموم شه

کنجکاوی رو میتونم کنترل کنم


ولی اون ترسه (در مورد یه مشکلی که قبلا پیش اومده بود )بعضی وقتا واقعا میترسم ولی بعضی وقتا بی خیال میشم میگم اره دروغ بوده


به این دنیای مجازی اعتماد ندارم میترسم بنویسم خیالم راحت بشه ولی از اینجا یه مشکلی برام پیش بیاد شایدم خیلی حساسم نسبت به این دنیای مجازی

عزيزم شما بايد منشا ترسهايتان را پيدا كنيد و اين به كمك يك مشاور خيلي ساده ميسر خواهد بود

همونطور که گفتم من خیلی کنجکاوم و برنا مه هایی که در این مورد تو تلویزون باشه نگاه میکنم مثلا شوک - دوستی های شوم - دوستی های اینترنتی و.........
یا کتاب هایی هم در این موارد میخونم

و شاید حرفای بعضی از معلمامون تو زمان مدرسه که من بیشتر حرف معلمامو قبول میکردم راست هم میگفتن هاااااا ولی رو من بیش از حد تاثیر گذاشته

به يك مشاور مراجعه كن . حتما . حتما . حتما .