RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
سلام دوست گرامی؛
میتوانید به این لینکها مراجعه کنید و از مطالب مفید آنها استفاده کنید
http://www.hamdardi.net/thread-4098.html
http://www.hamdardi.net/thread-3525.html
http://www.hamdardi.net/thread-515.html
http://www.hamdardi.net/thread-6529.html
http://www.hamdardi.net/thread-6488.html
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
خانمی شما دقیقا همین ها رو به همسرت بگو با آرامش, مطمین باش اون درکت میکنه و بهت کمک میکنه:shy:
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
من هم بانظر كامران007 كاملا موافقم، شما كه اينقدر خوب مشكلت رو بيان كردي اينجا، همينجوري هم به همسرت بگو.
ضمنا اين كه يك نكته مثبته كه شما بلافاصله نظر نمي ديد؛ فكر مي كنيد، بعدش راه حل مي ديد!
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
helenars عزيز
ضمن اينکه مهارتهاي کلامي رو تمرين مي کنيد که لينکهاش رو کيوان عزيز براتون گذاشته ، مي تونيد از تغيير در صورتتان (حرکات چشم وابرو، دهان و لب و....) وکلا ارتباطات غير کلامي به ايشون نشون بديد که به حرفاش گوش مي ديد. خيلي کار ساده ايه فقط کافيه وقتي هيجان زده ميشيد تو صورتتان نشون بديد ويا اگه تعجب کرديد با چشماتون نشون بديد و همينطور...:72:
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
سلام
ممنونم از لینکهایی که گذاشتید حتما میخونم وتمرینشون میکنم
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
سلام
به نظر من به همسرت اين مسئله را توضيح بده و بگو كه نمي تواني به صورت فط البداهه مطالبي را بگويي و ذهنت به قول معروف حاضر جواب نيست و او را با اين شرايط تطبيق بده كه هم باعث رنجش خاطر و سوتفاهم براي او نشود و هم باعث نگراني و ناراحتي خودت.
ببين عزيزم، بين همسران چيزي كه مي تواند نجات دهنده زندگي باشد و همچنين رابطه گرم و عاطفي در خانواده برقرار كند درست صحبت كردن است. اين بدان معني نيست كه در هر لحظه همان موقع جوابي پيدا كني و بگويي. درست صحبت كردن اينست كه بدون نگراني هر زماني كه فكر مي كني مناسب است همسرت را از حال و احوال خودت و آنچه كه در دل داري و در ذهن مي پروراني مطلع كني و ديوارهاي كاذب را برداري. در اين صورت خيلي راحت مي تواني او را با اخلاقيات و سرشت خودت آشنا كني و با هم هماهنگ شويد.
RE: مهارت حرف زدن با همسر؟
سلام از راهنماییهاتون ممنونم
مشکل من بیشتر شده البته نمیدونم از منه یا حساس بودن نامزدم ،من سعی کردم که درست رفتار کنم وحرف هام را سنجیده بزنم ولی مشکل تنها من نیستم اون بخاطر مشکلات زیادی که داره شدیدا حساس و زود رنج شده درکش میکنم ولی هیچ کاری از دستم براش بر نمیاد مشکلاتمون خیلیه واون دست تنها باید همه چی را درست کنه ،خودش میگه جدیدا از همه چیز زود ناراحت میشم خیلی فکر میکنه و با من حرف نمیزنه با غیر منم حرف نمیزنه که یه کم تخلیه بشه نمیدونم چه کار کنم فوق العاده حساس شده یه بار به گوشیم زنگ زد ومن متوجه نشدم در عرض پنج شش دقیقه شاید ده بار بیشتر زنگ زده بود بعدش بهم گفت ترسیدم اتفاقی افتاده باشه اون از این عادتا نداشت خیلی دل نگرانشم میترسم با این همه فکر وهرس که میخوره خدایی ناکرده یه چیزیش بشه ،خودم هم دارم داغون میشم با این اوضاعی که داره نمیخواهم باهاش حرف بزنم که اعصابش از منم خورد بشه به نظر شما چیکار کنم که کمی به حرف بیاد واز فکرا وغصه هاش بگه تا خودش آرامتر بشه خیلی حساس و زودرنج هم شده البته بگم من تقریبا از فکرا وغصه هاش خبر دارم ولی اینکه همه چیو میریزه تو خودش هم برای خودش عذاب آوره هم برای من که میبینمش هر روز داره لاغر میشه واز بین میره کشنده است نمیدونم چیکار کنم شما بگیید چیکار کنم ؟شما راهنماییم بکنید بخاط الطاف ومحبتاهاتون ممنونم.