قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
سلام پیرو نظرات بعضی آقایون محترم تالار بر این شدم تا دقیقا بفهمم مردان امروزی واقعا این قضیه نازو نیاز (در رابطه زن و مرد ) را نمی پسندند و معتقدند زمان این نوع رفتارها به سرآمده ؟؟؟
پس خواهش می کنم همه آقایون محترم نظرات واقعی خود را از این مسئله بیان نمایند.
در ادامه برای روشن شدن مطلب خواهش می کنم این مقاله را نیز مطالعه نمایید.
می گویند:
ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم میباشد.
شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
« طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد « نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه » قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او [نمیخواهد بنده بخرد]. منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.»(1)
آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد ، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.(2)
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند. میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند ، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را باید ایفا کند ، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید
ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است
در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.(3)
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند ، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند ، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند [و ندوند] ، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.(4)
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده است ... (5)
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر « ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده ، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.
منابع:
1 ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص47 ـ 48.
2 ـ همان، ص234.
3 ـ همان، ص232.
4ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص47.
5 ـ همان، ص233.
منبع : پرسمان- کتاب حقوق زن در اسلام
- طنازي در سخن: يعني زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه و خيال هاي شيطاني نموده شهوتش را برانگيزانند و در نتيجه آن مردي كه در دل بيمار است به طمع بيفتد . منظور از بيماري دل نداشتن نيروي ايمان است، آن نيرويي كه آدمي را از ميل به سوي شهوات باز مي دارد. (1) قرآن كريم براي جلوگيري از روابط ناسالم ميان زنان و مردان مي فرمايد: "نازك و نرم با مردان سخن مگوئيد مبادا آنكه دلش بيمار است به طمع افتد بلكه درست و نيكو سخن بگوييد."(احزاب. 32) تاثير كلام به قدري است كه مولاي متقيان از سلام كردن به زنان جوان خودداري مي كند و مي فرمايد: "مي ترسم از اين كه صداي آنها مرا خوش آيد و از اجرم كاسته شود."(2)
سخن معمولي و مستقيم بگوييد، سخني كه شرع و عرف اسلامي (نه هر عرفي) آن را بپسندد و آن سخني است كه تنها مدلول خود را برساند، نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنيد
2- تأخير در ازدواج: زن و مرد، مكمل نيازهاي روحي و رواني يكديگرند و هر يك بدون ديگري احساس فقر و نياز مي نمايد. زن به دنبال تقديس از جانب مرد و در آرزوي اين است كه تنها ملكه كاخ عشق و محبتش باشد. (3) و به قول ويل دورانت: زن فقط وقتي زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او مايه حيات اوست. (4) و مرد نيازمند كسي است كه قلبش براي او بتپد و با گرمي نگاه و كلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملايمات زندگي اميد بخشد و خلاصه اينكه "هر يك از ما، در جدايي فقط نيمه اي از انسان است و هميشه نگران آن نيم ديگر است"(5) تا زماني كه دختر و پسر جوان اين نياز فطري را از راه ازدواج تأمين نكرده و به آرامش رواني نرسيده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(ص) فرمود: آن كس كه ازدواج كند نيمي از دينش را حفظ كرده است." (6)
3- بستر اجتماعي: يك عامل بسيار مهم در ايجاد چنين روابطي، وجود زمينه اي اجتماعي و گاه پنهان در ميان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنين افكاري رايج شود كه داشتن دوست پسر و يا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعي است و يا اين انديشه كه داشتن چنين روابط، نشانه بزرگ شدن است و يا پيداكردن دوست براي يكديگر را بخشي از پيمان دوستي به شمار آورند، روز به روز بر ميزان اين روابط افزوده خواهد شد. براي رهايي از اين زمينه فساد راهكارهايي وجود دارد كه عبارتند از:
الف - اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنين افكاري در جامعه رسوخ كرده باشد بر مسئولين فرهنگي جامعه واجب است كه تمام امكانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به كار بگيرند زيرا تا فرهنگسازي درست صورت نگيرد خرده كارها نتيجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.
ب - دقت در انتخاب همنشين: بايد راههاي صحيح دوست يابي را آموزش داد تا جوانان با ديد باز و انديشمندانه همنشين و دوست خود را انتخاب نمايند.
رسول خدا(ص) مي فرمايند: "دين و منش هر شخصي، متناسب با دوست و همراه است." (7)
4- مرحله رشد: اريكسون سن 12 - 20 سالگي را مرحله احساس هويت در مقابل سردرگمي هويت مي داند و مي گويد مشكل اين دوره خطر آشفتگي نقش به ويژه هويت جنسي و شغلي نوجوان است. در بعضي موارد جواناني كه قادر به رو در رويي با سردرگمي نقش جنسي و شغلي خود نيستند، هويتي منفي را انتخاب مي كنند و به هويت ها و نقش هايي متكي مي شوند كه به صورت نامطلوب ترين و خطرناك ترين اعمال به آنها عرضه شده است(8) يكي از اين رفتارهاي جايگزين، برقراري ارتباطهاي ناسالم است.براي پيشگيري از بروز اين مشكل، بايد به نوجوان و جوان در هويت يابي كمك كرد تا بتواند براي خويشتن، تصويري رضايت بخش و اميدآفرين به دست آورد. عمل انسان مترتب بر شاكله او است به اين معنا كه عمل هرچه باشد مناسب با اخلاق آدمي است پس شاكله يا هويت نسبت به عمل، نظير روح جاري در بدن است. (9) بنابراين بر والدين و مسئولين تعليم و تربيت واجب است كه در راه "هويت يابي جنسي" به جوانان كمك كنند تا تصوير روشني از جنسيت خود و نقش هاي مربوط به آن، برخوردهاي اجتماعي و دوستي دختران و پسران و عشق و امثال آن پيدا كنند.
5- عدم تقيد خانواده به مسائل ديني: جوانان اولين برخوردها و معاشرت هاي ناسالم و مختلط را در خانه تجربه مي كنند.فرهنگ خانواده است كه حد و مرزها را به فرزندان مي آموزد. لذا قرآن كريم مي فرمايد: "اي مومنان! خود و خانواده خويش را از آتش دوزخ نگاه داريد."(تحريم. 6) يعني خود و زن و بچه خود را تعليم خير دهيد و ادب نماييد. (10) و در نگهداري خانواده همين بس كه به آنها امر كنيد بدان چه كه خدا امر كرده و نهي كنيد از آنچه خدا نهي كرده است. (11)
اگر خانواده ها حدود شرعي را در روابطشان مراعات نكنند، ديگر چه انتظاري از جوانان با آن شرايط روحي و هيجاني مي توان داشت
6- بي توجهي به نيازهاي جوانان در خانه: جوانان به محبت، برقراري صميميت، تنوع، تفريح و هر چيزي كه شور و نشاط آنان را حفظ كند، نيازمند هستند. اگر والدين اين نيازها را تأمين نكنند، خود آنان دست به كار مي شوند و از آنجا كه معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل مي كنند، از هر طريقي براي رفع نياز خود اقدام مي كنند. نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت، پرهيز از بيكاري است. خداوند متعال به پيامبر گرامي اسلام(ص) توصيه مي فرمايد: "هنگامي كه از كار مهمي فارغ شدي خود را به كار ديگري مشغول كن"(انشراح. 7) والدين بايد براي اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعاليت هاي اجتماعي، فرهنگي، ورزشي و تفريحي علاوه بر اينكه آنها را از بسياري از فسادها حفظ مي كنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدين در برخورد با جوانان بايد طريق اعتدال را پيش بگيرند و از هرگونه افراط، تفريط، برخورد خشك، خشن و انعطاف ناپذير خودداري كنند. و در ضمن نظارت و كنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهاي آنان، شخصيت و حريم خصوصي آنان راحفظ نمايند زيرا اگر شخصيت او از بين برود و عزت و كرامتي نداشته باشد، هيچ اميد خيري در او نيست. (12) و از سرزنش و ملامت نيز پرهيز كنند كه آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر مي كند. (13)
پي نوشت:
1) الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج 16، ص. 461
2) شيخ حر عاملي، آداب معاشرت، ص. 67
3) مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148
4) ويل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141
5) ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، ص 7، به نقل از لذات فلسفه. 122
6) ميزان الحكمه، ج 4، ص 272، حديث. 7807
7) ميزان الحكمه ، ج 5، ص 297، حديث. 10221
8) روانشناسي رشد (2) ، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، ص. 782
9) الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج 13، ص. 262
10) الدر المنثور، ج 6، ص. 244
11) كافي، ج 5، ص. 62
12) شرح غرر و درر، آمدي، ج 1، ص. 394
13) ميزان الحكمه ، ج 8، ص 485، حديث. 17831
خب حالا لطف کنید بفرمایید، در این قرن 21 شما مردان عزیز و بزرگوار امروزی چه رفتاری را برای خود و زنان می پسندید؟
ممنونم.
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
با تشکر از estarعزیز برای طرح این موضوع بسیار مهم.
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
OK
مطهری افکار 14 قرن قبل را که برای زنانی بوده است که در چنگ همسران خود اسیر بوده اند برای زنان امروزی مطرح کرده است. مگر بسیاری متوهمان در طول تاریخ زن را پست تر از مرد نمی دانستند. می شه بدونیم ایشون در چه موردی اظهار نظر نکرده اند. سیاست و اقتصاد و فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و... تصور می کنم گوشه ای از زمینه های تخصصی ایشان بوده است.
مگر خانوم محترم این که تا 40 سال قبل حق رای در 90 درصد کشورهای دنیا نداشته اید به عنوان یک انسان شما را حساب نمی کردند خصوصیت تاریخی پذیرفته شده نبود؟ آیا نباید تغییر می کرد چون تاریخ آن را پذیرفته است؟!!!
این چه چیزهایی است که شما نقل کرده اید. خواهر بزرگوارم از این منفعل بودن ، دست بردارید. باور کنید یک انسانید. نه یک عروسک و نه یک برده!!! که برایتان امثال ایشان تعیین کند چه کار کنید و چه کار نکنید. که کسی شما را ادب و تربیت نماید!!!
شما علی (ع) را کسی می دانید که به زنان جوان سلام نمی کند ممکن است از اجرش کاسته شود و از صدای آنها خوشش آید!! این علی (ع) است؟
.خانوم estar این حرف را من گفته ام و بیان می کنم.. خورده ام که این حرف را زده ام. از این سایت و تفکرات متناقض مردم ایران دیگر خسته شده ام. یک بار خداحافظی کردم. دیگر واقعا بدرود.
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
سلام
estar7 عزیز هرکس یک نظری داره اگه منظور شما قصه ی ناز و نیاز زن و مرد در طول تاریخ هستش به قول سورنای عزیز بهتره کل تاریخ و در نظر بگیری
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
تا مىتوانى كارى كن كه زن تو با مردان بيگانه معاشرت نداشته باشد. هيچ چيز بهتر از خانه زن را حفظ نمىكند. همانطور كه بيرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بيگانه در خارج خانه برايشان مضر و خطرناك است، وارد كردن تو مرد بيگانه را بر او در داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه نيز مضر و خطرناك است. اگر بتوانى كارى كنى كه جز تو مرد ديگرى را نشناسند چنين كن.
بپرهيز از مشورت با زنان كه راى آنان ناقص و تصميم آنان سست است.
اى مرد گونههاى نامرد، با آرزوهاى كودكانه! و انديشه زنان پرده نشين!
عقل زنها در زيبايى آنان است و زيبايى مردان در عقل آنان است....
اینها را خوانده اید. پس می پذیرید اینگونه به شما نگاه شود؟
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
دوست گرامی، سورنای عزیز.
هیچ زنی نمیخواهد عروسک یا برده باشد. اما میدانید مشکل کجاست؟
مشکل به عقیده من غالب مردانی هستند که هر زنی در جامعه ایران با اونها برخورد میکنه.
مردانی که دوست دارند شکارچی باشند، و زنشون صید.. دوست دارند زنشون مغرور باشه و اونا ناز بکشند تا براشون جذاب و تازه باشه..
به نظر من شما کاملا درست می فرمایید، اما تصور میکنید مردانی که زنان را برابر با خودشان میدانند و می پذیرند، چند درصد این قشر را تشکیل میدهند؟؟
به نظر من زنان امتناع را جهت خلق جاذبه در مردان ضروری یافته اند و نازشان بیشتر معلول خواسته مردشان است.
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
با نظرات سورنای عزیز برادر خوبم کاملا موافقم.....
در ضمن باید در نظر داشته هیچ نظریه ای روا نشناسی کاملا پذیرفته شده و کامل نیست و امکان دارد در طی زمان ان نظریه به کلی نقض شود.....
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
برادر عزیزم اتفاقا برا شخص من خیلی راحت تر هست که اهل ناز نباشم چون مدام درجامعه حضور دارم و به دلیل پیشرفت در کارم چه بهتر که مثل مردان رفتار نمایم، اما در زندگی با همسرم ترجیح می دهم یک زن باشم و اهل ناز، این طبیعت خلقت من است. در ضمن جدای از این بحث من مردان هم وطن امروزی زیادی را در همین قرن 21 دیده ام که هنوز معتقدند جای این دو احساس هرگز نباید عوض شود، و خیلی به صراحت این را در خواسته اشان مطرح می نمایند، مردان متعصب و سنتی هم نیستند، اصلا جدای از فرهنگ و سنت ایرانی، شما نگاهی به روابط زن و مرد ( از این منظر) در سایر کشورها بندازید.
ببخشید سورنا جان یعنی اینکه شما دوست دارید با یه نفر دقیقا مثل خودتون با این خصوصیات مردانه ازدواج کنید؟ یا به دنبال نیمه گم شده خود هستید؟
در ضمن در این تاپیک فقط همین(عنوان تاپیک) را خواستم بدانم، لطفا آقایون دیگر هم نظرات خود را اعمال کنند، تا دختران امروزی تکلیف خود را بدانند.
ممنونم از همراهی دوستان و بزرگواران در این تاپیک به منظور دستیابی به نتیجه درست.
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
من که به عنوان یه دختر فعلا تو این تاپیک بهتره نظر ندم
ولی دقیقا نظر یکی از آقایون قرن 21 رو که فقط اصالتشون ایرانیه و کلا از زندگی 28 سالشون 2 ساله که تو ایران زندگی میکنند بیان میکنم (بدون حذف یه کلمه نقل میکنم)
"من دوست دارم زنم تو جامعه مثل یه مرد باشه ولی برای من یه لوس به تمام معنا"
RE: قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
این نگرش در زن به "انفعال" و در مرد به "توهم" منجر می شه.
زن سکان رابطه رو به مرد می سپره، عمده وزن پردازش و تعقل رو به عهده مرد می ذاره، و خلاصه اینکه در جایگاه "معشوق" می شینه. بتدریج وابسته می شه و بعلت عدم استفاده کامل از توانایی های فکری و روحیش دچار افت "انسانیت" می شه.
مردی که همه نیاز باشه، مسحور از "کمال" معشوق، چشمش رو به این واقعیت بسته که در آن سوی این رابطه یک "انسان" قرار داره، با همه اشتباهات و نقایصی که ازش انتظار می ره. این مرد پس از مواجهه با هر مشکل و نقصی دچار شوک می شه! تا نهایتا به این نتیجه می رسه که این زن اصلا آن فرشته ای نیست که دلبسته اش بود و با او عرش را سیر می کرد!
اینجاست که کل رابطه متلاشی می شه!
خلاصه اینکه زن بعنوان یک موجود ذی شعور، اگه به مرد "نیاز" نداشت، انتخابش نمی کرد.
و مرد بعنوان یک موجود ذی شعور همه نیازهاش رو در بودن با یک زن متمرکز نمی بینه.
من این نگرش رو حتی در روابط جنسی اشتباه محض می دونم.
مواد مورد نیاز برای پخت یک رابطه ی انسانی:
یک عدد قابلمه + دو عدد انسان درسته.
تاکید می کنم! "2" عدد انسان "درسته"! هر نگرشی که صفات اصیل انسانی رو تحقیر یا ضعیف کنه، مانع از پخت رابطه ست و حاصل چیزی نیست جز "مسمومیت"!