به: من،شوهرم و مادر شوهرم
سلام بر دوست گرامی....شهامت
خانوم شهامت....ما باید شهامت شنیدن واقعیت ها(آنچه هست) را داشته باشیم...و بعد به فکر قبول و ساختن حقیقت(آنچه باید باشد) ها باشیم......
قطعا مادر در مقام بالایی از دیگران حتی همسر قرار دارد.......ولی خوب بعضی شوهران صادق هستند و نمی توانند دروغ بگویند تا دل همسر را بدست آورند.....اتفاقا شما باید به همسرتان افتخار کنید...
چرا افتخار؟؟؟؟شهامت جان اگر کسی در وهله اول مادر خود را دوست نداشته باشد و به فکر آینده و پیری او نباشد من به شما اطمینان می دهم هیچگاه مهر همسر در دلش گنجانده نمی شود......او اگر می گوید به مادرش فکر می کند در واقع به رنج ها و زحمتات او فکر می کند و متقابلا از این راه است که پی به زحمات و رنج های شما خواهد برد زیرا در مادرش که یک زن است این تلاش ها را دیده .....
یک مثال ساده>>>فکر کنید فرزند پسر خود ازدواج کرده....حال از همسرش از او می پرسد به چه فکر می کنی می گویید:: به مادرم
آه....اگر شما آن لحظه می دانستید او در مقابل همسرش می گوید به مادرم فکر می کنم..چه حسی داشتید..
حس حسادت هم در شما و اغلب زنان در این مورد طبیعی است.....
یک مثال دیگر بزنم....
روزی همسری برای شوهرش انواع کیک ها را می پخت و انواع تزئین ها را روی کیک می کرد و از آن جا که تعریف کیک های مادرشوهرش را از زبان او شنیده بود می خواست کیکی بپزد که شوهرش بپسندد...
اما هر بار که می پخت و بعد از خوردن از شوهرش می پرسید چطور بود....
شوهر با علاقه خاصی می گفت بسیار خوشمزه بود ولی جای کیک های ساده مادر را نمی داد...ولی ممنون خوب بود
این خانوم هر چه قدر تلاش کرد نتوانست بهتر از مادرشوهرش کیک بپزد...
یک روز مادر شوهرش را به خانه دعوت کرد و مخفیانه از او. دستور پخت کیک را گرفت....
مادرشوهر همراه عروس خود به مغازه ای رفتند تا وسایل مورد نیاز کیک را بگیرند...
ولی عروس بسیار تعجب کرد...مادر شوهرش یک بسته کیک حاضری از فروشگاه تهیه فرمود....
عروس با تعجب پرسید مگر شما برای او(شوهر) از این کیک های آماده می پختد و مادر شوهر گفت:: بله...
عروس پرسید: پس چرا من هر چه و از هر نوع کیکی می پزم او فقط از دست پخت شما تعریف می کند..
به نظر شما جواب این سوال چیست.....بسیار مشخص است هنگام گرم کردن کیک حاضری این ""عشق و محبت"" مادر بود که آن کیک را لذیذ می کرد....در واقع آن عشق مادر که بدون "::هیچ چشم داشت و تعریفی کیک را برای فرزندش می پخت>>
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
آخه دختر خوب شاید من هم اون موقعه یه کم ناراحت میشدم و از اینکه همسرم بهم نگفته که به تو فکر میکنم دلم میگرفت و حتی شاید این ناراحتی و علتش رو هم با لحن مهربانانه و زیرکانه ای به همسرم هم میگفتم اما وقتی بعدا توی خلوت خودم بهش فکر میکردم میدیدم که موضوع اصلا مهم نیست و اون قدر ارزش نداره که بخوام بخاطرش ناراحت بشم. شاید همسرتون اون قدر نسبت به شما صداقت داشته که وقتی اون لحظه، (اون لحظه) ازش این سوال رو پرسیدید و ایشون واقعا به مادرشون فکر می کردن خیلی صادقانه این موضوع رو به شما عنوان کردن و این رو هم بدونید که اگه یه مقدار هم حسادت کنید اصلا درست نیست چون شما معشوقه ی همسرتون هستید و ایشون مادرشون. هر کسی جایگاه خاص خودش رو توی قلب هر انسانی داره. مهم اینه که تلاش کنی تا روز به روز بیشتر به قلب همسرت نفوذ پیدا کنی و هیچ وقت هم تلاش نکن که وجود مادرش رو توی قلبش کمرنگ کنی، همون جوری که هیچ وقت هیچ کسی نمی تونه وجود مادرمون رو توی قلب ما کمرنگ کنه!
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
شهامت عزیز دوستان کامل پاسخ شما رو دادن اما من فقط یه جمله زیبا در مورد مادر خوندم که فکر کردم برای شما هم بنویسم عزیزم شما نباید مقام والای مادرو که مادر شوهر شما پدری هم کرده در نظر همسرت کم رنگ کنی اتفاقا باید خوشحال باشی که به قول معروف همسرتون چاخانت نکرده و احساساتشون را هر طر که باشه بیان می کنه. این یکی از معروف ترین جمله های مرحوم حسین پناهی که شاید خیلی ها اونو خوندن:
به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد...
موفق باشی
RE: من،شوهرم و مادر شوهرم
واقعا از لطفتون ممنونم حرفهاي دلنشين و منطقي تون به دلم نشت باور كنيد من هيچ وقت كاري نكردم كه جاي مادر شوهرم رو توي قلب شوهرم بگيرم وخوشحالم كه دوستاي خوبي مثل شما دارم كه اين جور مواقع مي تونم باهاشون درد دل كنم بازهم ازتوجهتون ممنونم
پيروز باشيد :43::72:
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
شهامت عزیز خدا رو شکر دختر روشنی عستی. عزیزم اگر حسادت می کردی فقط همسرتو از دست می دادی.
همان طور که مادرشوهر من با حسادت هاش عملا پسرشو از دست داد. حسادت اصلا نباید تو زندگی زناشویی وجود داشته. هر کسی نزد فرد مورد نظر جایگاه خودشو داره .آفرین دختر خوب.:72:
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
با درود؛
خانم گذامی باید این را بهتر بدانید که پسرها به مادرشان علاقه شدیدی دارند و تازه اگر مادر جای پدر هم باشد و هم مادر و هم پدر که بیشتر هم هست.این را بدانید که هیچوقت،هیچوقت و در هیچ شکلی هیچ زنی نمی تواند جای مادر یک مرد را بگیرد.این امر بدی نیست و واقعیت هم هست.
شما هم در زندگی همسرتان جایگاهی دارید،اما جایگاه مادرشان که ندارید.تازه باید به شوهر خود خیلی هم افتخار نمایید که چنین اندیشه ای در سر دارد.وانگهی مگر این فکر و احساس طبیعی ایشان مخالف آینده نگری برای زندگی مشترکش با شماست؟!!شما باید شناخت خود را از مردان بالاتر ببرید.
بدرود./
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
شهامت عزیز،" مردها موجودات ساده ای هستند". اگه اینو درک کنی، خیلی از نگرانی های زندگیت محو می شن.
مسئله اینه: اخیرا مشغله فکری همسر شما مادرشون هست. فقط همین! بزرگش نکنید. این نشون دهنده بی توجهی ایشون به آیندتون نیست.
اصلا هم نتیجه نگیرید که ایشون در خلوتشون به شما فکر نمی کنند.
پیشنهاد من اینه که به جای ناراحت شدن سعی کنید بیشتر به مادر همسرتون محبت و توجه کنید. اینطوری قلب همسرتون رو آرام می کنید و نگرانی هاش رو کاهش می دید(خریدن یک کادوی کوچیک هم بد فکری نیست).
+ شما حسود نیستید، فقط قلب مهربونتون اشتباها نگران شده. همین.
به: من،شوهرم و مادر شوهرم
من هم با نظر philosara كاملا موافقم. با محبت كردن به مادر شوهر با يك تير چند تا نشون مي زنين كه يكيش بدست اوردن دل مادرشوهر و يكي ديگه هم بوجود اومن احساس احترام و اعتماد خيلي خوب از طرف همسرتون نسبت به شماست. يه حس خيلي خوبي همسرتون نسبت به شما پيدا مي كنه.
RE: من،شوهرم و مادر شوهرم
دوست عزیز
به نظر من تو میتونی حالا که فهمیدی همسرت نسبت به مادرش نگران است. با محبت خالصانه خودت را به همسرت و مادرش نزدیک تر کنی.
عزیزم گفتی نگرانی !چرا نگران؟
خوشحال باش همسرت1 -بهت دروغ نگفته 2-پسری که نگران خانواده اش باشد نگران تو هم می شود و همیشه دوستت خوا هد داشت