+آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
سلام به همه دوستان عزیز سایت همدردی
چندین بار اینجا در مورد مشکلم نوشتم ،شاید هربار جواب اون موقعمو پیدا کردم
اما هربار وارد مرحله جدیدی میشم .
امیدوارم بتونید منو راهنمایی کنید .
اصولا آدم در حال تغییریم،یعنی از سکون متنفرم و همیشه در حال تلاش و تکاپو برای بهتر شدن و کامل تر شدن
توی دانشگاه بسیار بسیار فعالم و تو خیلی زمینه ها و تقریبا همه ی دانشگاه منو میشناسن از مسئولین گرفته تا دانشجوها
اگر بگم فعالترین عضو دانشگاه غلو نکردم و دوست داشتم همیشه یه حرکت ایجاد کنم بین دانشجوها
شاید به زعم مسئولین دانشگاه،یک آدم شورشی و سیاسی باشم اما در عین حال آدم فعالی بودم و خیلی جاها سعی کردم دانشگاه و دانشجوها رو با کمک هم بالا ببرم
تو خیلی زمینه ها فعالیت دارم
از کامپیوتر در بخشهای مختلفش بصورت حرفه ای گرفته تا شعر و ادبیات و نویسندگی
آدم انتقادی هستم در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی، ایده آلگرا
همیشه در پی کسب تجربه های جدید چون معتقدم آدم رو میسازه و هیچ وقت از موقعیتهای جدید فرار نکردم.
22 سالمه .
ماجرا از اینجا شروع شد که من گروهی رو راه انداختم برای کارهای علمی در دانشگاه
کم کم به یکی از دخترهای این گروه علاقه پیدا کردم که ترم جدید بود برخلاف باقی بچه ها که هم از دختر و چه پسر همه رو میشناختم . من بخاطر فعالیتهام در این چند سال آدمای زیادی دور و برم بودن اما واقعا یه همجین شخصیتی رو من هیچگاه ندیدم .
این علاقه بعد از شناخت کامل ایشون پیدا شد . خیلی جاها رفتار و واکنش ایشون نسبت به مسائل و مشکلاتو دیدم و بسیار برای من مایه ی مباهات . من یکی دوسال از اکثر بچه های ورودی خودمون بالاترم و ایشون هم تقیبا همینطور .
در یک کلام، اون کسی که من همیشه در آرزوهام دارای این صفات رفتاری بود رو پیدا کردم حتی بیشتر . هم از نظر دیدگاه مذهبی و هم از نظر اجتماعی و از نظر ارزشهای شخصیتی بسیار تفاهم داریم.
ساعتها در مورد مسائل اجتماعی و وضعت دانشجوها و دانشگاه بحث میکنیم. این شده که خیلی از هم شناخت پیدا کنیم و اگر یه یکنفر در دانشگاه اعتماد داشته باشم ایشونه چون میدونم بر خلاف دیگران رفتارهای بچه گانه ندارن . ایشون هم همینطور و چیزی نیست که بخوایم از هم قایم کنیم . اون بعنوان یه دوست یا یک برادر از من یاد میکنه .
آدم ایده آلگرایی هستن،آدمی اجتماعی و با فرهنگ و خیلی ازخصوصیات ایشون مثل من هست.
من شاید از نظر اکثر بچه ها آدم بسار موفقی باشم اما از وقتی که ایشون وارد زندگیم شدن زندگی معنای دیگری برام گرفت . زندگیم منظم شد . رفتارم بهتر شد . انگیزه هام برای بهتر بودن بیشتر شد . به چیزهای خیلی خوبی رو آوردم . مشکلاتم کمتر شد و سعی کردم با مشکلات مقابله کنم .حتی رفتارم با خانوادم بهتر شد .
خیلی جاها که از نظر روحی کم آوردم منو کمکم کردن . اینها همه در یک فضای رسمی اما خیلی صمیمی رخ داد .
بگذریم که چه ماجراهای عجیبی در شناخت ایشون و من رخ داد و همیشه ازشون هم من و هم ایشون به عنوان نشانه های زندگی یاد میکنیم. چه از طرز آشنایی با ایشون و ورودشون به گروه و چه اتقاقاتی که بعدا رخ داد که ناخواسته آنچنان نسبت به وضعیت هم نگران شدیم .
خیلی وقته این موضوع ذهنمو مشغول کرده . من بعد از این چند سال فردی رو که همیشه تو زندگیم میخواستم پیدا کردم .
با هم زیاد صحبت میکنیم راجع به مسائل مختلف علمی و فرهنگی و اجتماعی و این باعث شده تا قبل از اینکه نسبت بهشون علاقه پیدا کنم اول از همه خوب بشناسمشون.
خیلی وقتها نگرانش شدم و ایشون هم نگران من(خصوصا سر همون مسائل دانشگاه و درگیریهای با دانشگاه که موجب راهی بیمارستان شدن ما شد) . اماهیچ وقت نسبت به هم ابراز علاقه مستقیم نکردیم (بازم میگم مستقیم )اما همیشه آینه ای بودیم از شخصیت و منش هم و بیتعارف بدی ها و خوبی های هم رو میگیم چون معتقدیم باید اینه ای باشه تا عیبهای همو ببینیم .
مدتی پیش که بخاطر بعضی مسائل ناراحت بودم ایشون مثل همیشه منودلداری دادن و من هم مدام تفره میرفتم تا اینکه ازم پرسیدن که به کسی علاقه دارم و من هم گفتم آره و گفتن که بهتره من موضوعو با اون کسی که بهش علاقه دارم مطرح کنم تا درگیریهای ذهنیم کم بشه.
خواستن که کمکم کنن و خیلی در این مورد و مسائل زندگیم با من صحبت کردن اما هیچ وقت نگفتم که مستقیم به خودشون علاقه دارم . البته ابراز علاقه نسبت به رفتار و صفتهای خوب همدیگه داشتیم و سعی کردیم که به هم کمک کنیم همیشه تا بقول خودمون راهو بهتر بریم.
من الان 22 سالمه و 3 سال دیگه در دانشگاه و بعد از اون هم خوندن برای فوق یا بالاخره سر بازی .
در خودم پتانسیل بالایی میبینم برای کار و همین الان هم جسته و گریخته کار میگیرم و انجام میدم .با این شرایط من شاید برای 4-5 سال آینده نتونم به وضعیت مالی خوبی برسم که برای خواستگاری اقدام کنم .
بنظر شما من این موضوعو با خودشون مطرح کنم ؟
علاقه ایشون و انگیزه هایی که برای بهتر شدن پیدا کردم زندگی رو برام هدفمندتر کرد . برای رسیدن به چیزهای خوب زندگی .. برای اینکه سعی کنم فهم و درکم رو نسبت به زندگی و واقعیاتش بیشتر کنم .
زندگی رو با تلاش و کوشش لذت بخش کردم . این تلاش واسم خیلی ارزش داره و مایه زیبایی زندگیمه . برای ایشون هم همینطور .
از سکون و درجا زدن متنفرم و تلاش میکنم هر لحظه بهتر از دیروزم باشم .
این موضوع با ایشون برام رنگ و بوی دیگه ای داره . دوست ندارم ایشونو از دست بدم .
بنظر شما این موضوع رو با خودشون مطرح کنم ؟ ممنون میشم اگه من رو راهنمایی بفرمایید
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
من الان 22 سالمه و 3 سال دیگه در دانشگاه و بعد از اون هم خوندن برای فوق یا بالاخره سر بازی .
در خودم پتانسیل بالایی میبینم برای کار و همین الان هم جسته و گریخته کار میگیرم و انجام میدم .با این شرایط من شاید برای 4-5 سال آینده نتونم به وضعیت مالی خوبی برسم که برای خواستگاری اقدام کنم .
بنظر شما من این موضوعو با خودشون مطرح کنم ؟
موضوع رو با ایشون مطرح کنید هر چند که فکر می کنم خودشون متوجه علاقه شما شدن چون با توضیحاتی که دادید پیداست دختر زیرکی هست .
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
بنظر من مطرح کردن این موضوع با خود ایشون کار درستی نیست . شما اگر تصمیمتون جدی هست از طریق خانواده اقدام کنید . چون ممکنه شما با ایشون مطرح کنید و چند سال هم رابطه داشته باشید و وابستگی بوجود بیاد و بعد خانواده ها مخالفت کنند .
اگر در این سایت چرخی بزنید خواهید دید که بیشتر مشکلات در این گونه روابط بخاطر این است که رابطه ها زیر نظر خانواده ها نیستند .
موفق باشید .
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
سلام.مرسی دوستان بابت نظراتتون .
خانواده من فکر میکنه که 22 سالگی زوده واسه چنین کاری .البته مادر ایشون از رفت و آمدهایی که بابت این فعالیتهای دانشگاهی در خارج از دانشگاه میکنیم کاملا آگاهه .
فکر نمیکنم خانواده من با ایشون مشکلی داشته باشن تا حدودی که من از خانوادم بااطلاعم که چجور شخصیتی رو می پسندن.
ضمن اینکه با گفتن این مطلب من نمیخوام رابطمون به سمت پوچ شدن این ارتباط بره . نه من و نه ایشون.پیشاپیش از نظرات دوستان تشکر میکنم .
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
دوست عزیز ماجرای شما دقیقا همانند ماجرای دوست من هست شاید باورتان نشود اما موقعی که این تاپیک را میخواندم حس کردم طرف مقابل دوستم شمایید
دوست من دقیقا همانند آن خانم است و طرف مقابلش هم همانند شما
جالبه بدونید که دوستم از این آقا خوشش می آید اما هیچکدام (البته اگر آقا هم علاقه ایی داشته باشند)این علاقه را بروز نمی دهند دوستم مدام می گوید کاش به نحوی از احساسش نسبت به خودم مطلع می شدم و ....
به نظرم مطرح کنید اما به گفته ی دوستان از طریق خانواده ....
الان با اینکه همکار هستید و رابطتون دوستی نیست شما به ایشون یه جورایی وابسته هستین حالا یا از روی عشق یا از روی عادت و فکر این که ایشان را از زندگیتان حذف کنید عذابتان می دهد حالا شما تصور کنید پای احساس به میان کشیده شود هم شما و هم آن خانم وابستگیتون به یکدیگر دو چندان خواهد شد و .....
خاصه خانمها که زود دلبسته می شوند
امیدوارم مسئله را از طریق صحیح با ایشان مطرح کرده و از میزان علاقه ی آن خانم نسبت به خودتان مطلع شوید
ما را هم از ادامه ماجرا با خبر سازید
در آخر از صمیم قلب برایتان آرزوی خوشبختی می کنم
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
متاسفانه امکان بازگویی ماجرا برای خانواده من نیست چون همونطور که گفتم اونها این سن رو مناسب برای ازدواج نمیدونن و البته خب بدلایلی حق دارن چون برای ازدواج حداقل یک شرایطی مثل شرایط مالی مستقل باید باشه اما من میتونم تا اون موقع این شرایط رو فراهم کنم.
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
ببين دوست عزيز
نميخوام بگم كه منم همانند خانواده محترمت سن رو مناسب نميدوونم
اما من بين دوستانم همچين موردي رو ديدم
ببين عزيز
منم يه پسر مثل تو هستم
در انتطار رسيدن به يارم
خودت گفتي كه ممكنه تا 4 يا 5 سال آينده نتوني از نظر مالي ok شي و بري خاستگاري درسته؟
خوب اگه تو بهش بگي كه دوسش داري و..
اونوقت يه رابطه ايجاد ميشه داغ داغ درسته..؟
اين رابطه ممكنه 4 سال طول بكشه و همين نكته احتمالا براتوون ايجاد مشكل ميكنه
دوستي يه چيزه-ازدواج يه بحث جدا
پيشنهاد ميكنم اين علاقه رو بين هر دو خانواده مطرح كنيد - تا خانوادتون با خانواده ايشوون صحبت كنن-اين بهتره به نظرم-يا حتي ميتونن اين خانم رو براتوون نشوون كنن - هيچ ايرادي نداره
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
سلام
ببینید زمینه اینکه راجع به این موضوع غیر مستقیم با اون وارد صحبت بشید فراهم شده ، همینکه پرسیده به کسی علاقمند شدی و.... این زمینه رو داده .
پیشنهاد من اینه که با او وارد مشورت شو با این عنوان که کمک فکری بده ، و بگو که کسی رادوست داری و براسی ازدواج به اون فکر می کنی اما ..... تمام آنچه اینجا مطرح کردی و از دوستان نظر خواستی را بهش بگو یعنی اینکه وضعیت کاریت فلان و بهمانه و... در طول این مدت اصلاً نشون نده اون شخص خودشه ، ببین اون چی میگه ، به نظر میرسه دختر عاقل و دور اندیشیه و با راهنمایی های خودش تصمیم بگیر که چه کار کنی و اینکه این علاقه رو نمی دونی بگی یا ن
ی با اون در میون بذار ببین چه نظری داره اگه معتقد بود باید بگی تبعاتش را مطرح کن و ترس از وابستگی ها و از طرفی موانع احتمالی برای آینده و ازدواج و.....اینجوری خیلی بهتر تصمیم خواهی گرفت .
اما در مورد خانواده ها فکر می کنم مشکل اصلی برای اینکه شما نامزد بشید تا وقتی که شرایط فراهم شد خانواده دختر باشه یعنی اگر از طرف دختر این موضوع حل بشه با خانواده خودتاحتت تر می توانید موضوع را حل کنید ، در اینصورت هم با مشورت با خودش موضوع علاقه با همه جوانبش مطرح خواهد شد وهم خانواده ها در جریان قرار می گیرند که مجموعه اینها می شود آرامش
امیدوارم نظراتم برایت مفید باشد
موفق باش در پناه حق
RE: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
سلام:
به نظر من مطرح کردن آن کار غلطی است....منم دخترم و یک مورد این اتفاق برای منم رخ داد پسری که از هر لحاظ خوب بود خودش از من خواستگاری کرد و مدام می گفت خانواده منم در جریان هستند ولی نهایتا به علت عدم توانایی قبول مسئولیت و ترس رابطه به هم خورد بدون اینکه خانواده اون حقیقتا بیان.....اول باید باید باید از طرف خانوادتون مطمئن باشید...بدونید ساپورتتون می کنن ...خانم ها زود وابسته می شن ....من خیلی ضربه خوردم....اگر اون خانم واقعا دوست داری کمی هم به اون و موقعیتی که با این کار شما تو محیط کار و دانشگاه براش پیش می آید فکر کن......
وقتی خودت 100 درصد با خانوادت همسو شدی سراغ اون خانم برو......
بدون اگر قسمت هم باشید همه چیز جور می شه ولی خوب فکر کن و حتما با اطلاع خخانواده ات باشه.....
احساسات مثل یک شمشیر دو لبه است.....
موفق باشی....عاقلانه رفتار کن.....
به: آیا مطرح کنم ؟! راهنمایی کنید لطفا
اول اینکه به طور غیر مستقیم با خانواده تون صحبت کنین اگه اون قبول داشتن و بعد به اون خانم بگید اینجوری یا این طرفی یا آن طرفی اینقدر خودتون اذیت نمیشین و تکلیفتون هم معلوم میشه