-
دلسردي اززندگي
سلام به همه دوستاي گلم.سال نوتون مبارك.ايشالاكه امسال سالي باشه پرازخبرهاي خوب براي همه وكليه تاپيكهاي مشكلات بچه هاي تالارهم به خوبي وخوشي بسته بشه.راستش من قبلا مشكلم روباعنوان خونواده شوهرم نمي ذارن زندگي كنم... درقسمت اختلاف ودعواباخونواده شوهرم مطرح كرده بودم.به طورخلاصه مي گم كه خونواده من باخونواده شوهرم اختلاف فرهنگي خيلي زيادي داريم واصلا ازهيچ لحاظي به هم نمي خوريم ولي درعين حال تقريبا باشوهرمم مشكل خاصي ندارم ولي باخونواده شوهرم كاملاقطع رابطه ايم (بابت اون مسائلي كه نوشته بودم)البته خونه فاميلاش مي ريم ولي با خونواده درجه يك شوهرم هيچگونه ارتباطي نداريم.بگذريم....
راستش مشكل من اينه كه به خاطراختلاف سطح خونواده هامون من ازوقتي كه ازدواج كردم باسيلي ازكنايه ها وطعنه هاي فاميل ودوستان روبرومي شدم .درحال حاضرهم يكسري ازآشناهامون ودوستاي خودمم ازجريان قطع ارتباط مامطلع شدن اين حرفهاوكنايه ها خيلي خيلي بيشترشده البته خيليهاشون دوستاي صميمي خودمن كه مي دونم يه وقتهايي واقعا منظوري ندارن ازحرفهاشون .آخه هركي مي فهمه كه خونوادش چه كاركردن خيلي حرص مي خورن ويه وقتايي شايداينجوري خودشونو تخليه مي كنن.ولي اون چيزي كه الان براي من عذاب آورشده طعنه هاوحرفهاي ديگرانه.به خداخسته شدم چه قبل ازدعوامون باخونواده شوهرم چه بعدازدعواهرجا كه مي رفتيم همه يه جوري مي خواستن بگن كه خونواده شوهرت خيلي سطح پايينن واصلا به شما نمي خورن وشماچرايه دونه دخترتون بااون همه خواستگارزن يه همچين آدمي شده وخلاصه هزارجورحرفهايي كه آدمو مي سوزونه هرچندكه مي دونم واقعا بعضي وقتهامنظوري ندارن وازرودلسوزي مي گن .ولي اون چيزي كه خيلي منوآزارمي ده اينه كه وقتي اين حرفهارامي شنوم (بااينكه خودمم مي دونم)ولي خيلي روحم آزارمي بينه وغمگين مي شم وروي روابطم باشوهرم تاثيرمي ذاره وبراي چندروزازاونم سردمي شم .وخيلي روم تاثيرمي ذاره.البته به خودم خيلي تلقين مي كنم كه نبايدتحت تاثيرقراربگيرم ولي به خدانمي شه يه وقتايي ديگه خيلي آزارم مي ده ونمي تونم بي تفاوت باشم وخيلي ته دلم خالي مي شه .شمابگيدمن چيكاركنم چه جوري حالي كنم كه بابا به خدامن خودمم مي دونم كه اونا اصلا به ما نمي خورن ولي درحال حاضرمن دارم زندگي مي كنم توروخداايتقدرمنوسرزنش نكنيد.چه جوري بگم كه بابا دلم مي شكنه وقتي اين حرفهارومي شنوم ودچاردلزدگي وافسردگي مي شم .به خدادست خودم نيست خوب ناراحت مي شم .هروقت هم كسي اين حرفهارامي زنه من ازخوبيها وحسنهاي شوهرم تعريف مي كم كه به قول معروف دهنشونوببندن ولي اين حرفهاهميشه هست وهرچقدرهم كه نذاري كسي دخالت كنه وحرفي بزنه ولي مردم بازم حرفشونومي گن.درضمن بگم كه خونواده من اصلا اهل اين حرفهانيستن واوناتاحالا راجع به خونواده همسرم كوچكترين حرف منفي (حتي بعدازاون دعوا وحرفهاي مفتي كه مادرشوهرم به مازد)نمي زنندكه مبادا روي من تاثيربذاره.
ممنون مي شم كه راهنماييم كنين چون واقعا خونواده شوهرم وحرفهاي اونا وحرفهاي مردم خيلي روم تاثيرمنفي گذاشتن ومن دچارافسردگي شديدشده ام.حالا كه من ديگه ازدواج كردم ودارم زندگيمومي كنم وراه برگشت وجبران ندارم نمي خوام روزندگيم تاثيرمنفي داشته باشه.اگه شماره مشاورخوبي هم دارين كه مي تونه تواين زمينه خوب راهنماييم كنه ممنون مي شم بهم بدين.
-
RE: دلسردي اززندگي
سلام دوست عزیز لطفا از راهنمایی های آقای سنگ تراشان استفاده کنید و حتما با مشاوره 148 تماس بگیرید و نگرانی ها و شرایط خودتون رو ابراز کنید، در ضمن من این جوری احساس می کنم که همسر شما هم آن چنان تلاشی برای حفظ دوست داشتن بین تون و عمیق تر شدن رابطه ی احساسی تون انجام نمی دهند که حرفهای دیگران در مورد زندگی و همسرتون این قدر می تونه براتون سنگین تمام بشه و ناراحتتون بکنه، من خودم توی دوران نامزدیم چون محبت و احترام و توجهی از طرف همسرم نمی دیدم مدام سعی داشتم که با حرفهای دیگران در مورد زندگیم و مهمتر از اون تاثیر اون حرفها بر زندگیم زندگی کنم و حتی چندین بار با آوردن بهانه هایی تصمیم به جدایی از همسرم گرفتم به این دلیل که من از تو از هر لحاظ بالاترم و این تنها شرایط رو بهتر نکرد بلکه همه چیز رو بدتر هم کرد و بعد از تلاشهایی که برای زندگیم انجام دادم و کار کردن روی ویژگیهای مثبت همسرم و به دست آوردن محبت و توجه او الان تنها چیزی که برام مهم هست دیدن همسرم و تلاش برای بهتر شدن زندگیم و همسرم هست با وجود اینکه الان نزدیک به 3 سال از عقد من و همسرم می گذره و من این رو میدونم که هنوز هم خانواده ی من از انتخابی که من کردم در تعجب هستن و مخالف چون هنوز هم وقتی حرف از انتخاب می افته مادرم اینها با نیش و کنایه با من حرف می زنن اما من از زندگیم و داشتن همسرم راضی هستم و باید این فکر و نظر رو به همه ثابت کنم
شما هم برای زندگیتون به نظر وقت بذارید و فکر کنید و تلاش کنید نه برای حرفهای دیگرون و اطرافیانتون اگر زندگی و همسرتون رو دوست دارید
-
RE: دلسردي اززندگي
سلام
زمانی که شما ازدواج کردین با همسرتون خانواده اش رو دیدین و با هر شرایطی که داشتن اونا رو طبق خواسته ی خودتون پذیرفتین دیگه الان نمی تونین بگین که اونا از ما پایین ترن
الان شما دارین با همسرتون زندگی می کنین و همسرتون عضوی از همون خانواده است نمی تونین منکرش بشین هر چقدر هم که شما با خانواده شوهرتون قطع رابطه کنین باز هم نمی تونین نادیده بگیرینشون
شما باید یکبار برخورد جدی کنین با هر کسی که به خودش اجازه می ده در مورد خانواده همسرتون نظر بده نه بخاطر اونها بخاطر همسرتون چون یادتون باشه همسرتون بخاطر شما حاضر شده با خانوادش قطع رابطه کنه هرچند که این وسط اونا مقصر باشن
تحت تاثیر حرف دیگران نسبت به شوهرتون سرد می شین؟؟؟ این خیلی بده مطمئن باشین شوهرتون حتما متوجه این تغییر رفتار می شه و عذاب می کشه
اینو یادتون نره اگه همسرتون و خانوادش بهترین آدمای روی زمین هم بودن بازم مردم حرف برای گفتن داشتن پس سعی کنین یه جاهایی حرفای پوچ و خاله زنکی رو نشنیده بگیرین و آرامش زندگیتونو از بین نبرین
موفق و پیروز باشین
-
RE: دلسردي اززندگي
مطمئن باش هر کدوم از این افراد که میان و به تو نیش و کنایه می زنن خودشون عقده ای تو دل دارن که اونم حسرت زندگی شماست.تحت هیچ شرایطی به حرفاشون اهمیت نده و با هر کدومشون که فکر می کنی زیادی فضولی می کنن قطع رابطه کن و فقط به زندگی و شوهرت فکر کن وقتی ببینن با شوهرت خوشبختی دهنشون بسته میشه.بهشون ثابت کن که دارن اشتباه می کنن و با دلسردی و افسردگی خودت اونا رو خوشحال نکن و خودت دشمن شاد نکن.اونا ظاهر قضیه رو می بینن و به باطن اون توجهی نداره و اصلا این حق ندارن تو زندگی تو دخالت کنن این اجازه به هیچ کس نده.موفق باشی
-
به: دلسردي اززندگي
حتما شوهر شما ويژگيهاي خيلي خوب و بزرگي داشتن كه در مقابل اون، اختلاف فرهنگي شما و خانواده اون براتون قابل چشم پوشي بوده. بد نيست گاهگاهي هم به اون موقعي كه داشتين ايشون رو سبك و سنگين مي كردين تا به عنوان همسر انتخاب كنيد، برگردين.
-
به: دلسردي اززندگي
دوست عزیز
منم با اقای mostafun موافقم در ضمن شما که با اجبار همستونو انتخاب نکردین ؟ به نظر من هر زنی باید بعد از ازدواج رابطشو با خانوادهی همسرش در سطح احترام و........نگه داره و یه چیزو هیچ وقت فرامش نکن مرد مثل سقف یک خونست ایا سقف بدونه اینکه روی ستون { خانوادشون} قرار بگیره می تونه دوام داشته باشه؟و هیچ وقت نگران حرف مردم نباش فکر خوشبختی خودت وهمسر باش