تردید در ازدواج

سلام دوستان مدتی هست که فکر مشغوله
من 3ماه هست که به پسر عمه ام رابطه دوستی کاملا متعادل (توی دو شهر متفاوت زندگی میکنیم خیلی کم همدیگه رو میبینیم در هفته شاید 2بار تماس تلفنی داشته باشیم)دارم خانواده ی اون از این رابطه کاملا خبر دارن ولی توی خانواده من فقط خواهرم که 5سال بزرگتر از منه میدونه ما تصمیم داریم ازدواج کنیم من میخواستم از ایران برم برای اداه تحصیل برای همین تافلم رو گرفتم اونم به خاطر من میره کلاس زبان که با هم ازدواج کنیم بریم از ایران .ولی چند وقته که من تردید دارم نه به خاطر اون با ازدواج مشکل دارم احساس میکنم امادگیشو ندارم به من بگید چی کار کنم؟من 22سالمه اون30 سالشه

سلام
از چه نظر آمادگیشو ندارید ؟ آمادگی قبول مسئولیت را ندارید یا مشکل دیگه ای هست ؟

احساس میکنم سنم واسه ازدواج کمه می ترسم پشیون بشم اخه می دونید چیه من مادر و پدرم زندگی موفقی ندارن ازهم جدا نشدن ها ولی اصلا زندگی خوبی ندارن من هم درگیر هستم میترسم از ازدواج . 2خواهر دارم یکی 5سال بزرگتر از منه که از شوهرش جدا شده زندگی اونم منو میترسونه ولی خواهر دیگم که 7سال بزرگتره زندگی موفقی داره خوشبختانه. یه ترسی از اینکه نکنه دارم اشتباه میکنم دارم دلم میخواد زود تکلیف رو با خودم مشخص کنم چون دوس ندارم اونو معتل خودم کنم اینم بگم که هنوز راجع به این دودلیم چیزی به اون نگفتم

کار خوبی کردید که نگفتید . شما میتونید از زندگی اطرافیان درس بگیرید و دیگه اشتباهات اونها رو تکرار نکنید . همچنین درباره انتخاب همسر مطالعه کنید ، در این مورد مقالات و کتابهای خوبی هست .
به شناخت ادامه بدید ( اول شناخت خودتون و معیارهای خودتون و بعد طرف مقابل ) . سعی کنید در این مرله احساسی عمل نکنید چون در امر شناخت خلل ایجاد میکنه .
اگر مسیر انتخاب همسر را صحیحح و آگاهانه طی کنید زندگی خوبی خواهید داشت .
البته تردید همیشه وجود داره و طبیعی هست شما سعی کنید مراحل شناخت و تصمیم گیری را به دقت طی کنید و در آخر وقتی تصمیم گرفتید به خدا هم توکل کنید .
موفق و خوشبخت باشید .

از توجه تون خیلی ممنونم من مطالعات زیادی در این زمینه کردم ایشون هم تمام معیار های من رو داره .اولش هم مشکلی نداشتم ولی رفته رفته سرد شدم احساس ترس میکنم به نظر شما اگه من 2 یا3ماهه دیگه بهش بگم نمی خوام ازدواج کنم ناراحت نمیشه؟باید تا زیاد از این رابطه نگذشته تکلیفم رو با خودم روشن کنم من این رو به وضوح میدونم که شناخت قبل از ازدواج با بعد از ازدواج متفاوته چون ذهنیت ادمها توی دوران تجرد و تاهل متفاوته میترسم بعد از ازدواج احساس پشیمونی کنم چه جوری میتونم خودمو مطمئن کنم؟

سلام به نظر من که بهترین راه همینه که خودتون اشاره کردین
"جند ماهی صبر کردن"، با او هم رو راست باشین این موضوع را باهاشون در میان بکذارین و این اطمینان خاطرو بهش بدین که این مشکل از او نیست بلکه شما به دلایل کمی سن و تجربه اطرافیانتان آمادگیشو ندارین
اتفاقا این موضوع باعث میشه بدونین اون چقدر شما رو می خواد و به افکارتون و احساساتتون احترام میذاره
مطمئنان آخرش چه بشه یا نشه به نفع شما خواهد بود

سارا جون مرسی از توجه ات.میترسم اگه بهش بگم بگه داری بهونه میاری .من اصلا تکلیفم با خودم مشخص نیست چه جوری میشه فهمید که یه انتخاب تا چه اندازه منطقی و درسته؟