مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
اگر ازشما خواسته شود درباره خودتان چند جمله توضیح دهید و یا درحالت کلی درباره خودتان صحبت کنید ،شما چه می گویید ؟ آیا احساس نمی کنید که درباره اخلاق وروحیات خود واقعا چیز زیادی نمی دانید ؟ حال ازشما می خواهیم درباره دوستتان یا یکی ازاقوامتان صحبت کنید ویا سئوال می کنیم نظرشما درباره فلان آقا یا خانم چیست ؟ دراکثر مواقع صحبت می کنید ونظرمی دهید وخیلی راحت درباره او نتیجه گیری می کنید، گویا او را بهترازخودتان می شناسید .
اینکه ما خواسته یا ناخواسته دوست نداریم درباره خودمان فکرکنیم ویادرست فکر کنیم ،دلایل زیادی دارد وآثار مختلفی برروند زندگی، احساسات ،عواطف و روابط ما می گذارد.
دربسیاری موارد آزردگی ها و مشکلات عاطفی ما نتیجه انباشته شدن احساسات حل وفصل نشده ای است که مانع می شوند ، اززمان حال وزندگی روزمره برداشت وتجربه درستی داشته باشیم .این احساسات گاه قدمتی دیرینه دارند وبه دوران کودکی برمی گردند وگاه ناشی ازیک حادثه نزدیک جروبحث بایک همکار یا همسایه است .
درهرصورت ، شما فشاری را تحمل می کنید ونیروی فراوانی را برای پنهان کردن احساسات قدیمی صرف می کنید، به گونه ای که قادر به انجام دادن امور روزمره ،مهرورزیدن وعمل به تعهد نیستید.احساسات ابراز نشده قضاوت را مخدوش وشما را بسیار حساس وعصبانی می کند . پس در برابر مسائل واکنش نامناسب نشان وکنترلتان را ازدست می دهید.
مشکلات شخصی شما مانع ازاین می شوند که با دنیا برخورد صادقانه داشته باشید. تحقیقات روان شناسان شخصیت نشان داده است که مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجب تشدید بروزصفات منفی شخصیت افراد می شود. اگرانسان بتواند محدوده تاثیر عوامل محیطی رابر رفتار وشخصیت خود کنترل کند ، کمک زیادی به سلامت روانی خود کرده است . برای رسیدن به عواطف مثبت وسازنده مهم است که نقطه ضعف های شخصیتی خود را بشناسید وبدانید که چگونه این نقاط درادراک وروابط شما اثرمی گذارد.
هدف شما این است که رشد کنید وتا حد امکان به شکوفایی وشادکامی برسید.
وقتی شما مسائل عاطفی حل نشده ای دارید ، لحظه حال را بامسائل مربوط به گذشته مخدوش می کنید . برای حل این مشکل باید معانی احساسات خود را درک کنید وبیاموزید که آنها را مستقیما ابراز ودر هرلحظه بتوانید
برطبق تحقیقات روان شناسان شخصیت ، مشکلات اقتصادی واجتماعی موجب تشدید بروز صفات منفی شخصیت افراد می شود
احساس خود را آزاد کنید وبه نحو احسن با آن کنار بیایید.
زندگی خوب واثربخش شرایطی است که بتوانید آزادانه آنچه راکه می خواهید بگویید وآنچه را می خواهید احساس کنید وبا جامعه بشری سود برسانید. اطلاع ازاستعدادهای خود برای رسیدن به زندگی شاد ضروری است . اگر می خواهید معنای زندگی را احساس کنید باید استعداد های خود را بروز دهید. یاد بگیریم آزادانه خود را باورکنیم و احساساتمان راجهت بدهیم .شما اگرناراحتی را درسینه نگه دارید ،خشم ابرازنشده را درخود انباشته می کنید ، وقتی رنجش به دل دارید ،نمی توانید به خود احساس خوبی داشته باشید، خود را شایسته موفقیت نمی دانید ودرنتیجه کارمثبتی انجام نمی دهید.
مشکل اینجاست که ما همیشه احساسات منفی خود را آن قدرقورت می دهیم تا به لحظه انفجار برسیم ، وقتی به موضوع منفی درروابط پی می بریم ،به جای آنکه آن را مطرح کنیم وراحت حرفمان رابزنیم به هزاربهانه موضوع رابه عقب می اندازیم وسکوت اختیار می کنیم ،خیلی مواق افراد ازترس اینکه روابطشان تیره شود ،احساسات منفی خود را حل نشده نگه می دارند ،غافل ازاینکه احساسات منفی وناخوشایند به مرور زمان افراد را به لحظه انفجار نزدیک می کند و روابط سالم وشاد رنگ می بازد . بالارفتن ظرفیت پذیرش انتقاد ، قدرت ومهارت بروزمناسب احساسات منفی کمک زیادی به افراد می کند ، آیا تا به حال شده است شما به خاطر مسئله ای کوچک مثل بازماندن درخمیردندان یا جا به جایی وسیله ای به طرف مقابلتان به شدت پرخاش وجهنمی به پا کنید ویا شاید خود شما به خاطر مسئله ای کوچک مورد پرخاش قرار گر فته باشید ؟
رنجش های کوچک وجمع شده سبب تحریف افکار واحساسات می شود .چطور می شود اظهار نظری کوچک ناگهان به بلوایی منجرشود که آرام کردن آن مدت ها طول می کشد؟بدیهی است این همه نیروی منفی متعلق به آن اظهارنظرکوچک یا آن مسئله ساده نیست ، بلکه علت آن را باید ازمطالب ذکرشده دربالا پیگیری کنیم .
شما مجموعه آن چیزهایی هستید که تاکنون برای شما اتفاق افتاده است .حوادث خوش وناخوش به اتفاق شما را ساخته اند . ممکن است دربسیاری ازحوادثی که برای شما اتفاق افتاده اند ، مقصر نبوده و نقشی نداشته اید .اما درهرانتخاب نوع واکنش با خود شما بوده است .حالا شما مسئولیت دارید تا گذشته خود را سامان دهید ومدیریت کنید وهرگز تحت تاثیر آن تجارب منفی باقی نمانید.
شناخت عواطف وهیجانات ودرکل شناخت خود فقط به معنی آشنایی با نقاط ضعف وکاستی های خود نیست . بهتراست که همزمان نقاط قوت ومواضع قدرت فردی را بشناسیم تا ازاین طریق بتوانیم تغییرات سازنده تری درزندگی خود ودیگران ایجاد کنیم وچون تغییرات حاصل برگرفته ازنیروهای مثبت درون است ،انگیزه فرد را برای پیشرفت وخود شکوفایی افزایش می دهد . وقتی که وارد جزیره ناشنا خته وجود خود می شوید ، چیزهای شگفت انگیزی را مشاهده خواهید کرد.
باورکردن خود وایمان داشتن به توانایی ها وقدرتمندی خودتان شرط اولیه موفقیت است .زمانی که بتوانید ازگفتن کلمه « می توانم » لذت ببرید و نیرو بگیرید . دراین صورت است که شما درانجام کارهای روزمره ورسیدن به اهدافتان به خودتان متکی هستید ونیازی به تایید دیگران ندارید ویا اینکه دیگران نمی توانند شما راازمسیر پیشرفت بازدارند .اگر بیشتر مردم اشتباهات واهمال کاری های خود را درزندگی به گردن بدشانسی وتقدیرمی اندازند به نتیجه بالا نرسیده اند .
--------------------
http://daneshnameh.roshd.ir
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
شش گام برای تسلط بر عواطف و احساسات
1) احساس واقعی خود را مشخص کنید:
مثلا به دنبال احساس عصبانیت بپرسید: «آیا واقعا عصبانی ام یا آزرده؟» به نیروی کلمات دگرگون کننده در کاهش احساس خود توجه داشته باشید. اگر نوع احساس دقیق تر مشخص شود، از شدت احساسات منفی شما کاسته می گردد.
۲) سپاسگزار عواطف خود باشید، آنها مددکار شما هستند:
هرگز روابط و احساسات خود را غلط ندانید، اگر غلط بدانید روابطی را که با خود یا دیگران دارید، تیره می کنید.
سعی کنید به همه عواطف خود احترام بگذارید. آنها علا ئمی هستند که شما را دعوت به عمل و ایجاد تغییر در طرز رفتار و تفکر می دانند.
۳) نسبت به پیام های عاطفی حساس کنجکاو باشید:
از خود بپرسید:
الف) واقعا دلم می خواهد چه احساسی داشته باشم؟
ب) احساسی که داشته ام، مستلزم داشتن چه اعتقاداتی است؟
ج) برای حل مشکل و سامان دادن به کار، چه تصمیمی دارم؟
د) از وضعیتی که پیش آمده است چه درسی می توانم بگیرم؟
۴) به خود اعتماد کنید:
اطمینان داشته باشید که می توانید بلا فاصله بر احساسات خود مسلط شوید. به یاد آورید که در گذشته نیز دچار همین نوع عواطف شده اید و با موفقیت آنها را از سر گذرانده اید.
۵) مطمئن باشید که نه تنها در حال حاضر، بلکه در آینده نیز در این راه موفق خواهید بود:
صحنه های گذشته را قوی تر در ذهن مجسم سازید و چندین بار این کار را تکرار کنید، و روی کاغذ چند راه دیگر را نیز بنویسید، تا وقتی که دچار یکی از این «نشانه های عمل» شدید بتوانید نحوه تصور و ادراک خود را تغییر دهید.
۶) به شوق درآیید و دست به عمل بزنید. بهترین زمان برای کنترل احساس، لحظه شروع آن است.
----------------------
http://www.rasekhoon.net/
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
۳) نسبت به پیام های عاطفی حساس کنجکاو باشید:
از خود بپرسید:
الف) واقعا دلم می خواهد چه احساسی داشته باشم؟
ب) احساسی که داشته ام، مستلزم داشتن چه اعتقاداتی است؟
ج) برای حل مشکل و سامان دادن به کار، چه تصمیمی دارم؟
د) از وضعیتی که پیش آمده است چه درسی می توانم بگیرم؟
میشه در موردش بیشتر توضیح بدید من توی این قسمت زیاد مشکل دارم
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
هر یک از این سوالات میتونه چند جواب داشته باشه ،و یا هر کدام مربوط به موضوع جداگانه ای؛اما من نظر خودم را مینویسم،همه این جوابها برای این است پاسخ صحیحی برای احساسات خود داشته باشید تا شما نسبت به موضوع پیش آمده سردرگم نشوید؛
جواب هر یک از این سولات به نظر من در گزینه های است که به عنوان گامهای برای تسلط بر عواطف و احساسات داده شده است.بنده نیز از آنها استفاده میکنم.
الف-معنای احساسات: موضوعی برای شما پیش آمده،دوست دارید چه احساسی نسبت به آن موضوع داشته باشید؛نفرت ،احساس حقارت نسبت به خود،یا هر احساسی نسبت به کل زندگی و یا خود شما گزینه 1
(برای تخلیه احساسات)
ب-موضوعی برای شما پیش امده,شما دلتان میخواهد گریه کنید؛چه اعتقادی نسبت به این گریه دارید,آیا خودتون رو آدم زود رنجی میبینید؟آیا فکر میکنید اعتماد به نفس پایین دارید؟یا نه ؛به این فکر میکنید که دوست دارید احساسات خود را ازاد بگذارید؛
ج- وقتی شما در مرحله قبل جواب سوال تان رو پیدا کردین؛به فکر بهبود این وضعیت باشید؛(تصمیم بگیرید)و بعد گزینه4بعد از آن گزینه 6
مثال:شما نسبت به پاسخ تند اطرافیان ناراحت میشوید(زودرنج) باید به این فکر کنید که از این به بعد نسبت به ان گونه برخوردها چه پاسخی داشته باشم
د-وقتی شما برای حل مشکل جوابی پیدا کردین؛یاد میگیرید که از این به بعد وقتی دچار مشکلی در احساسات خود شدید چه بازتابی نسبت به این مسائل داشته باشید گزینه 5
دوستان هم اگر تمایل دارند؛میتوانند در این مورد توضیح دهند.
ممنون
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
در طول زندگی، فرایند اجتماعی شدن و بالغ شدن یک سیستم فیلترینگ در مغز ما ایجاد میکند. هر چیزی که وارد احساسات ما میشود، قبل از اینکه ما از آن مطلع شویم، فیلتر میشود.
این فیلترها براساس رفتارها، باورها، ارزشها، احساسات، الگوها، و تصور ما از خودمان شکل میگیرد. از آنجا که این فیلترها در درون ما هستند، ما معمولاً از وجود آن آگاهی نداریم اما آنها سخت سر جای خودشان قرار دارند و بر هر چیزی که میبینیم، درک میکنیم، تجربه میکنیم، همه آدمها، اخبار و همه چیز تأثیر میگذارد.
تمرین کنترل احساسات به این معناست که از فیلترهای درونی خود آگاهی پیدا کنید و بتوانید از این طریق واکنشهای خود را کنترل کنید.
باید با طریقه پاسخگویی بدنتان در مقابل یک واکنش احساسی آشنا شوید. این یکی از راههایی است که با آن میتوانید تشخیص دهید و تأیید کنید که یک واکنش احساسی قوی در حال اتفاق افتادن است.
مثلاً وقتی یک نفر شما را دروغگو خطاب میکندـ یا هر حرف دیگر که راستی و درستی شما را زیر سوال میبرد- چه اتفاقی میافتد؟ وقتی کسی درمورد شما از توهینهای نژادی استفاده میکند، چطور؟
توهینهایی که باعث میشود در برابر درستی خود، ایدههایتان یا کسانی که با آنها در ارتباط هستید، حالت تدافعی به خود بگیرید، میتواند یک واکنش فوری در شما ایجاد کند. در زیر به چند تکنیک اشاره میکنیم که به شما کمک میکند احساساتتان را تحت کنترل خود درآورید:
-) حرفی که فرد مقابلتان میزند، میتواند احساسات شما را به شکل مثبت یا منفی تحریک کند. در هر دو صورت، همیشه این خطر وجود دارد که اختیارتان را از کف بدهید. به همین دلیل در وهله اول لازم است که واکنش احساسی خود را به مخاطبتان تشخیص دهید.
فقط آنزمان است که میتوانید شروع به پاسخگویی به آن کنید.
برخی علائم میتواند منجر به بالا رفتن تپش قلب و تنفس شما شود، شاید میل شدیدی به قطع کردن حرف طرف مقابلتان و بالا بردن صدای خود پیدا کنید، خط فکری خود را از دست میدهید، یا عضلاتتان سفت و سخت میشوند.
-) وقتی تشخیص دادید که یک واکنش احساسی شدید در حال نمودار شدن است، باید جهت آن انرژی منفی را تغییر دهید. تنفس، توجه شما را دوباره به موضوع اصلی برمی گرداند و شما را از آنچه که موجب ناراحتیتان شده بود، دور میکند. تنفس عمیق میتواند به شما کمک کند، ناراحتی و عصبانیتی که به خاطر حرف طرف مقابلتان در شما ایجاد شده بود را از بین ببرید. اگر حرفی که طرفتان زد، واقعاً شما را اذیت کرده است، سعی کنید تمرکزتان را از آن روی تنفستان منتقل کنید و داخل و خارج شدن آن را کنترل کنید.
این نوعی تمرین مدیتیشن است و مطمئن باشید که کمک زیادی به کنترل احساساتتان میکند. علاوه بر تنفس عمیق راههای دیگری هم برای تغییر تمرکزتان وجود دارد. مثلاً میتوانید روی چیزهای خوب و زمانهایی که احساس خیلی خوبی داشتهاید فکر کنید.
-) اگر کسی چیزی به شما گفت که ناراحت شدید، همیشه به طرف مقابل لبخند بزنید و بعد از او بخواهید که کمی در مورد این عقیده اش توضیح بدهد و مسأله را باز کند.
-) با کار کردن روی حداقل یکی از نتایج مثبت آن رابطه، این تغییر احساس را از بین ببرید.
-) با کسی مشاوره کنید. وقتی قرار باشد به کسی کمک کرده و با او مشاوره کنید، دیگر نمیتوانید عصبانی باقی بمانید.
-) بعد از تمام شدن گفتگو، از خودتان سوال کنید. وقتی دوباره به حال و هوای آرام همیشه برگشتید، کمی به گفتگویتان فکر کنید و ببینید چه چیز احساسات شما را تحریک کرده است. تا میتوانید وارد جزییات شوید. سوال کردن از خودتان به شما کمک میکند دفعه بعد به چنین موقعیتهایی بهتر واکنش دهید.
یادتان باشد در زندگی همه ما روزهای بد وجود دارد. تصور کنید که چقدر احساس بدی پیدا میکنید اگر بعدها خبر فوت یا ورشکستگی فردی که حرفهایش موجب ناراحتیتان شده را بشنوید.
پس سعی کنید یا هدف آن فرد را از بیان گفتهها پیدا کنید و یا به کلی نادیده اش بگیرید.
------------------
aftab.ir
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
ممنونم آقا کیوان عزیز:
مطالب شمابسیار آموزنده و عالی است.
خسته نباشید.
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
چه مفهوم بزرگي
مديريت احساسات
خيلي عالي بود:72:[b]
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
ممنون.....خیلی خوبه و خیلی هم سختن.....:104:
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف
عاشق جان
سخت نيست . تمرين نداريم .
مشكلي نيست كه آسان نشود
مرد مي بايد كه هراسان نشود
RE: مدیریت احساسات و چندگام برای تسلط بر عواطف