به خدا آرام میگرفتم اگر...
سلام !
بازم نیلوفر با یه مشکل مضمن و جملات شاعر گونه!
نه اینبار فقط من نستم که گله دارم از دست یه کسائی و اگه یکسری اتفاقات آرزو گونه میافتاد آروم میگرفتم×!
شما هم اگه مطلبی دارید که با گفتنش به خدا آروم میگیرید میتونید بیاید و به این مطلب اضافه کنید
اولیشو من میگم :با اینکه این مطلب رو چند وقت پیش نوشتم ولی هر بار که این لوب تکراری اتفاق میفته گفتن این جمله ها هم باز باعث میشه آروم بگیرم:203::47:
به خدا آروم میگرفت اگر...
اگر یکی از اینروزها مرگ می آمد و آرام, جانم را می گرفت و از این زمین خاکی مرا میرساند تا خدائی به بزرگی تو...
شاید به نظر برسد كه عاشق نیستم
شاید به نظر برسد كه نمیتوانم عاشق باشم
شاید به نظر برسد كه حتی نمیخواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
كه تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت؛
عشق او شعلهای كوچك ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است. :43:
اگر امشب که سر بر زمین/به بالین خالی از تو /بر بی کسی ام با غبار مبهمی از یک عشق کهنه به فراموشی سپرده شده می گذارم صبحی نبود تا با صدای به فراموشی سپرده شده و خاموشی پرندگانی که روزی تا پشت در اتاقم برای بیداری ام می آمدید /و من چه دیر بیدار شدم /و شما هرگز نیامدید/بیدار نمی شدم!
امشب از گریه خرابم و از خودم بیزار و از خواب غفلتی دور بیدار/اینکه من هرگز نمی توانم همه چیز را با هم داشته باشم چون خدا انسانها را در تنها آفریده و من غریبه ای تنها هستم در شهری که زمانی داشت برام به سرزمینی آشنا تبدیل میشد.
لعنت بر شیطان لعنتی که بر این خانواده سایه انداخت /لعنت بر زمانی که از تو ربود/لعنت بر فرصتی که از من گرفت/لعنت بر هر کور دل بیرحم که خوشبختی من براش تبدیل به بازیچه ای شد تا عقده های نداشته هاش را با آن ترمیم کند . لعنت بر دل که سنگ شد ولعنت بر آنکه هنوز می سوزاند و باعث دلسوختگی میشد.نفرین!
RE: به خدا آرام میگرفتم اگر...
دوست عزيز سلام
من مشكل شما نميدونم چيه كه اينگونه حالتهاي افسردگي براتون بوجود اورده من نميدونم و نميگم كه افسرده هستيد بلكه اين مطلبي كه خوندم از دلي خسته و خلقي افسرده به نظر ميرسه بر امده باشه
حتي اگر مابه ازاي بيروني نداشته باشه و قطعات ادبي باشن از ذهني خلاق .
دوست من همه ما مثل هم مشكلات زيادي داريم هر كس به نحوي مطمن باش كه در اين خستگي ها و دلگرفتگيها تنها نيستي ولي عزيزم ميشه يكم به اين افكار گفت بسه ديگه بسه ديگه شكنجه بسه !
گورتون از ذهن من گم كنيد !
اين كه ابتداي نوشتت انگونه اروز نبودن كردي بسيار ناراحت كننده بود !
ايكاش از خودت بيشتر از اون چيزهايي كه اذيتت ميكنن شفاف تر بگي تا با پيدا كردن وجوه مشترك كمي درباره اشان صحبت كنيم شايد بتونيم فرصتي دست داد و به اشون بخنديم .
عزيزم بودنت را غنيمت بشمار يه بزرگي ميگفت به اين فكر كن شايد نيمي از انچه كه تا به حال روشن و كشف نشده به عهده تو گمارده شده باشد .
عزيزم يه هدفي هر جه كه خود ميداني براي خود دست وپا كن و در جهت ان حركت كن !
RE: به خدا آرام میگرفتم اگر...
چرا با همون خدایی که الان ازش مرگت رو می خواهی حرف نمیزنی؟
همینایی که اینجا گفتی به خدات بگو
ولی به جای اینکه ازش مرگت رو بخوای کلید حل این مشکلات رو بخواه
دعا کن هیچ وقت نامید نشی و همیشه صبور باشی
RE: به خدا آرام میگرفتم اگر...
سلام و ممنون از دوستانی که نظر دادین!
جناب صدرا !اینائی که گفتم رگه هائی از یک مشکل واقعیه که مثل بختک رو دلم سنگینی میکنه و اینکه من یه همچین فکرائی رو میشینم و میبافم نیست که گاهی اینطوری میشه که انگاری هدفی هم که مال منه نمیتونه یا نمی خواهد ما ل من باشه یه حس بد تلقینیه که دوستانی که تا حدودی از زندگی من باخبرن با گوشه هائیش آشنا میدونن من برای چی اینارو میگم ولی چشم حتما خودمم تو این فکر هستم یه تاپیکی ایجاد کنم و از بقیه هم کمک بگیرم لااقل برای اینکه حرفی روکه هستم و دارم گفته باشم!
قلب سپید :اول از اینکه اسمتو عوض کردی خیلی خوشحالم و دوم اینکه کی میگه من با خدا حرفی نمیگم و صبور و امیدوار نیستم؟!اینه گاهی گله میگم گله از خدا نیست که بی منت خلق روزی رسان و خالق زیبائیه /گله من از نادودنی آدمکا و بازیائی که بوجود میارن برای دوری ما از هدف درستی که داریم.
بازم مممنون که نظر دادین و منتظر حرفائی که شما میگین هم هستم.
مرگ برای مومنو عین وصل و زیبائیه تا اونجا پیش خدا منتظر عشقی که داره بمونه اگه اینجا و این زمینی نشد!
RE: به خدا آرام میگرفتم اگر...
مرگی که خدا برات رغم بزنه نه مرگی که شما از خدا با آه و ناله بخواهید
RE: به خدا آرام میگرفتم اگر...
مرگ یعنی چه ؟! چه شناختی از مرگ داری ؟! فکر می کنی با مردن همه چیز تمام می شود ؟! به زندگی کردن و چگونه زندگی کردن فکر کن ، آنچنان عمر ما کوتاه است که در این زمان کوتاه باید هم زنده باشیم و هم پربار زندگی کنیم . زنده باد بودن ، زنده باد ماندن ، زنده باد زندگی کردن با تمام مشکلات و تلخی ها و شیرینی هایش . پیش به روی سعادت و راه یابی ، جهت حل مشکلات . من عاشق زندگی کردن هستم . مرسی خدااااااااااااااااااااااا اااااااااا جونم . تو هم بلند فریاد بزن و از خداوند تشکر کن .این قدم اول است .