-
واقعا سر گرمی؟؟!!
در معبـدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه راهب ها مزاحم تمـرکز آن ها می شد.
بنابراین اسـتاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد. این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد.
سال بعد اسـتاد بزرگ در گذشت و بعداً گربه هم مرد. راهـبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقـبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند.
سالها بعد اسـتاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت بنام
"اندر اهمّیت بستن گربه"
بنده ی پير مغانم که ز جهلم برهاند
-
RE: واقعا سر گرمی؟؟!!
-
RE: واقعا سر گرمی؟؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط قلب سپید
با مزه بود و تلخ!
:73:
-
RE: واقعا سر گرمی؟؟!!
مورد خوبي بود بامزه هم نبود اتفاقا خيلي نظر فلسفي و تامل برانگيزي بود
ببنيد هر برهه اي از زمان قاعده و قانونهاي خاص خودش رو داره و ما نمي تونيم يه نسخه رو واسه تمام ادوار بچيم همانگونه كه احكام ثانويه قران و دين اسلام مطابق با دوره ي زماني توسط حاكم شرع تفسير و براي عموم تجويز ميشه ، اما اساتيد اون معابد اين رو درك نكرده بودن و نسخه اي كه براي چندين سال پيش و بنابه ضرورت پيچيده شده بود رو به صورت قانون در آوردن .
به عنوان مثال فتواي ميرزاي شيرازي مبني بر تحريم تنباكو خاص اون موقع و از احكام ثانويه بود كه الان به دليل گذشت زمان و اون برهه حرمتش برداشته شده !!
-
RE: واقعا سر گرمی؟؟!!
خدارو صد هزار مرتبه شکر اصلا تو کشور ما گربه رو به رسمیت نمیشناسن!!!!:)