با سلام
لطفا در مورد چگونگی رفتار با تک خواهران فرزند اخر تا به راه های بد دوست یابی نرفته به زندگی امیدوار شوند صحبت کنید
با تشکر
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام
لطفا در مورد چگونگی رفتار با تک خواهران فرزند اخر تا به راه های بد دوست یابی نرفته به زندگی امیدوار شوند صحبت کنید
با تشکر
عموم و پدرم 6 سال تفاوت سنی دارن این ماجرا در جوانی پدرم رخ داده پدرم یه پسر جوان که جوونی های زیادی کرده ولی با مشروب و کاباره(در زمان جوانیشون خیلی مرسوم بوده) رابطه ای نداشته و از اینجور جاها دوری می کرده و برخلاف پدرم، عموم خیلی دوست داشته که شبهاش رو توی اینجور جاها به صبح برسونه! عموم به سن بلوغ و آزادی رفت و آمد به اینجا ها میرسه.... پدرم یه شب عموم رو می بره به یکی از اون کاباره های معروف بهترین مشروب رو سفارش میده از اون مونثهای شاغل تو اونجا هم می خواد که چند تاشون بیان سر میزشون.... چند ساعت بعد..... عموم سر میز خوابیده (دلیلش معلومه دیگه!) پدرم هر چی پول توی جیبهای عموم بوده خالی می کنه طلاهای عمومم رو برمیداره و عمو رو بغل میکنه با خودش می بره تا سر کوچه خونه زن عموم (اونوقت هنوز باهم ازدواج نکرده بودن ولی کسی هم نبود که ندونه عموم عاشق زن عمومه) پدرم میره خونه خودش و می خوابه
صبح عموم که حسابی پیش خانواده زن عموم آبروریزی کرده بوده و همه پولها و طلاهاشم از دست رفته می بینه میاد پیش پدرم که تو چرا منو اونجا ول کردی و .... پدرم به عموم گفت عاقبت رفت و آمد به اینجور جاها همینه رفیقت میشه نارفیق، جیبت میشه خالی، آبروت هم از بین میره
همین یه بار کافی بود تا دیگه عموم از رفت به چنین مکانهایی خودداری کنه
شما هم می تونید این کار رو بکنید
هوشیاری و آموزش قبل هر رابطه ای بهتر از مقاومت و جلوگیری از ادامه رابطه است