مشکل کار زن و ایجاد مشکل در زندگی زناشویی

سلام به همه
مشکلی دارم که زندگیمو دشوار کرده
من و خانمم همدیگرو عاشقانه دوست داریم اما شاید فکر می کنم این علاقه داره کم میشه واون به دلیل اینه که خانمم 2ماهه میره سرکا و از 7 صبح تا 7 شب و وقتی من میام خونه اون خسته تر از منه و شاید به همین دلیل زود خوابش می بره.واین باعث شده زندگیه زناشویی ما دارای مشکلات زیادی بشه چون خانمم یا خیلی خستست ویا زودتر از من خوابش می بره
اوایل که این مشکل شروع شد با قهر و بی تفاوتی خواستم که منصرف بشه از کار اما به هیچ وجه کارساز نبود واون کارشو دوست داره
حالا من چه کار کنم؟وقتی داره زندگییه زناشویی ما از هم می پاشه

اوایل که این مشکل شروع شد با قهر و بی تفاوتی خواستم که منصرف بشه از کار اما به هیچ وجه کارساز نبود واون کارشو دوست داره
با قهر که به نتیجه ای نرسیدید
با صراحت و به دور از جنجال نگرانی هایی که اینجا مطرح کردید با خانمتون در میان بذارید .
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=748

سلام
من يه خانوم شاغل هستم و اين مشکلی که شما مطرح کريد رو خوب می شناسم
مخصوصا اگر يه بچه هم داشته باشيد ( که البته ننوشتيد) که موضوع بيشتر پيچيده تر ميشه
به نظر من کار بيرون برای خانومها لازمه چون توی روحيه خودشون و محيط خانه تاثير می زاره ( البته اگر مثبت باشه )
حالا چطوری ميشه اين تاثيرو مثبت کرد ؟
1- علاقه همسران به هم 2- علاقه خانوم به کارش 3 - دقت و توجه خودش 4 - ساعت کاری مناسب 5- صبر و تحمل همسر
خب حالا که شما عاشق هم بوديد و هستيد به نظر من با کمی صبر و تحمل و يه کم کمک شما به همسرتون ( البته اگر اهلش باشيد) در يک محيط آروم می تونيد نگرانيهاتون و حرفاتون رو بهش بزنيد ، مطمئن باشيد همسرتون هم شما رو دوست داره و نمی خواد شما رو ناراحت بکنه و همه سعيشو ميکنه که هم بتونه کارشو نگه داره و هم بتونه شما رو ر اضی و عاشق تر نگه داره ( خانوما اگر يه کم فکر بکنند و صبر داشته باشند خودشون راهشوپيدا ميکنند)
هميشه حواستون باشه از يک خانومی که خسته هست ( ازسرکار اومده و يا توی خونه اون روز خيلی کار کرده و خسته هست ) چيزی می خواهيد نبايد با تحکم و قهر و اوقات تلخی درخواست کنيد چون مطمئن باشيد تاثير معکوس می ده و بيشتر ناراحت ميشيد شايد هم مواردیيکه اصلا دوست نداريد رو ناخواسته مطرح کنيد که بعدا پشيمون بشيد .
يه درد دل کوچيک :
محيط کار همين جوریيش اعصاب خوردی داره چرا بعضی وقتها همسران ( نمی گم آقايون و يا خانومها = هر دوتاشون ) فکر ميکنند که هرکی بيرون کار ميکنه يه جورائی انگار هميشه بهش داره خوش ميگذره
به نظر من هرروز آدم بايد يه زره بپوشه که از حرفها ، نگاهها و انرژيهای منفی که اطرافيان به آدم ميدن در امان باشه تا بتونه عصر که به خونه مياد و به يه جای امن ميرسه اونها رو اونجا تخليه نکنه
حالا خودتون بگيد همسرتون مگه چند سالشه چقدر تجربه داره چقدر بيرون از خونه کار کرده که بتونه اين هارو در عرض 2 ماه تشخيص بده و سريع واکنش مثبت نشون بده
پس باهاش همراه باشيد به حرفاش و نگرانيهاش از محيط کار گوش کنيد تا خودشو کنار شما بيشتر احساس بکنه مطمئن باشيد همه چيز درشت ميشه .
موفق باشيد

طول با هم بودن مهم نیست عرض با هم بودن مهم است .

با سلام وتشکر از شما دوستان وهمراهان
مشکل اینجاست که ما 3 ماهه هنوز عقد کرده ایم و خانومم هم میگه به خاطر کمک در خرج و مخارج منزل و اینکه از مدرکش باید استفاده کنه داره کار می کنه
حال شاید من انتظار زیادی دارم از زندگی خودم.
خوشبختانه دارم با صبر وتحمل این وضعیت رو تحمل می کنم اما بعضی اوقات واقعا تحملم سر می آد و با خودم کلنجار میرم که مخالفت کنم اما چون اول زندگیمون هست حرفی نمی زنم.
از این می ترسم که در آینده نتونم با خودم کنار بیام.
باز هم ممنون از راهنمایی شما عزیزان

سلام
چرا killer اسم خودتو گذاشتی ؟
به نظر مياد خيلی اعصابت خورده
خودت حتما بهتر ميدونی که نگرانيهاتو الان مطرح کنی بهتره تا بعد ، چون امکان داره مسائل ديگه ائی هم پيش بياد که ناخداگاه روی اين موضوع تاثير بزاره و يه دفعه تبديل به يه کوه آتشفشان بشی اون وقت ديگه واقعا Killer ميشی
شروع زندگی زناشوئی بيشتر اوقات سخته چون دونفر تا با هم مچ بشن وقت گيره ، يه کم صبر و تحمل و علاقه ميخواد .
به قول ani عرض زندگی مهمه نه طولش ، خب زندگي تون شروع شده ديگه ، همينکه بتونيد حرفاتونو بدون دعوا کردن به هم بزنيد يه قدم خيلی بزرگی برای زندگيتون برداشتيد اونوقت مطمئن ميشيد که هميشه ميتونيد حرفاتونو به هم بزنيد و هيچ وقت پيش نمياد يه مسئله ائی برای يکی از طرفين پيش بياد و ناراحتش بکنه و طرف مقابل بی خبر باشه

به نظر من هم زنی که بیرون از خونه مشغوله هم به زمان نیاز داره که مدیریت و نظارت بیشتری روی زندگیش و کارش داشته باشه و هم به توجه و محبت همسرش و در واقع خانواده اش. من خودم شاغلم و دانشجو هم هستم، روزهایی که هم میرم دانشگاه و بلافاصله بعد از اون میرم سر کار خیلی خسته میشم و گاهی اوقات حتی حوصله ی حرف زدن با همسرم رو هم ندارم، درسته که همسر من هم اون اوایل یه کم سخت میگرفت و حتی بعضی موقع ها فکرهای ناجوری هم میکرد بابت اینکه شما احتمالا توی محیط دانشگاه خیلی بهت خوش میگذره که با دیدن من اینقدر خسته میشی؟ باور میکنید! من بهش حق میدادم، اما بعضی موقع ها هم این جور رفتارهاش من رو میرنجوند، اما حالا وقتی سر کار میرسم با زدن یه زنگ کوچیک و احوال پرسی و دو تا کلمه ی قشنگ و پرمحبت انرژی میگیرم و برای برگشتن به خونه و دیدنش لحظه شماری میکنم. میخوام بگم شما هم میتونید شرایط رو جوری تغییر بدید و خیلی راحت و نرم و صمیمی احساسات و عواطف خودتون رو به روش عاشقانه به همسرتون ابلاغ کنید توی یه خلوت صمیمی و دوست داشتنی و همراه با ناز و نوازش همسرتون و ازش بخواید که برای روابط و زندگیتون در کنار کارش برنامه ریزی کن و بهش این اطمینان رو بدید که همیشه ی همیشه در هر شرایطی در کنارش خواهید بود برای همیشه و هیچ وقت لازم نیست که نگران چیزی باشن!
مطمئنم که پاسخ خودتون رو میگیرید.
موفق و موید باشید

سلام:72:

من هم شاغل هستم و خیلی وقت ها خسته هستم. خصوصا روز قبل از جلسات خیلی عصبی و بی حوصله هستم. ولی با اعلام برنامه کاری ام به همسرم برای زندگیمان برنامه ریزی می کنیم.
شما هم می توانید به زندگیتان برنامه بدهید. مثلا آخر هفته ها برنامه بگذارید و یا مثلا به همسرتان بگویید "یک روز در این هفته از سر کار می آیم دنبالت با هم به سینما برویم". یا مثلا یک روز در این هفته را با هم بگذرانیم و ...
در این صورت همسرتان هم سعی می کند برنامه ریزی کند تا آن روز هم کار کمتری داشته باشد و هم برای شما آمادگی لازم را داشته باشد.