نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان خیلی از ما که توی این تالار هستیم مطالعات زیادی درباره مسائل مختلف زندگی داشتیم و در داخل تالار و زندگی اطرافیانمون هم موارد مختلفی را دیده ایم و به نوعی کسب تجربه کرده ایم .
اما مشکل خود من اینه که نمیتونم از این تجربه ها استفاده کنم و وقتی در داخل یک بحران و یا حتی یک مشکل معمولی قرار میگیرم انگار همه اون تجربه ها یادم میره و یا اگر یادم هست نمیتونم ازشون استفاده کنم . نمیدونم شما هم اینطوری هستید یا نه ، بهر حال ازتون میخوام اگر راهی بلدید و یا به ذهنتون میرسه اینجا توضیح بدید .
سلام
همه تجربه ها و مطالعات ما در باز کردن ذهن ما تاثیر داره و روش فکر و رفتار مارو تحت تاثیر خودش قرار میده. این درسته که از یک تجربه خاص نمیتونیم تو یه اتفاق مشابه استفاده کنیم چون تمام شرایط مشابه با اون تجربه نیست. ولی اون تجربه تونسته تو ذهن ما تاثیر بزاره و ما می تونیم از زوایای بیشتری به موضوع نگاه کنیم و بهتر تصمیم بگیریم.
به نظر من در همین حد هم خیلی خوبه.
سلام ديجيتال من عزيز
به نكته خوبي اشاره كرديد.
من هم قبلا رو اين موضوع فكر كردم.
مثلا يكي از مشكلات من اينه كه پاي نت يا تلفن خوب مي تونم با طرف مقابلم ارتباط برقرار مي كنم اما وقتي اين ارتباط حضوري ميشه ضعيف عمل مي كنم.
با وجودي كه تجارب ديگرونو مي بينيم يا مطالعي مي خونيم اما باز....
من ميگم مطالعه خوبه..از تجربه ديگرون هم استفاده كنيم خوبه اما مهمتر از اون اينه كه ما با دنياي واقعي بيشتر رابطه داشته باشيم تا بتونيم بصورت عيني واقعياتو ببينيم.
سلام دیجیتال من دوست عزیزم.....
این تنها مشکل شما نیست مشکل من و فکر کنم حتی تمام افراد نیز هست.....
تا حالا به بازیهای فوتبال توجه کرده اید.....بازیکنان قبلا از مربی اطلاعات و تجربیاتی دریافت می کنند و بعد وارد جریان بازی می شوند....اما بازیکنانی موفق هستند که ضمن به یاد سپردن سخنان مربی خود نیز راهکارهای برای بازی بهتر انجام دهند....چون همیشه گفته های مربی و حرف های قبل از بازی با خود بازی متفاوت هست.....
حال در این تالار نیز کسانی از تجربیات و اطلاعات دیگران استفاده می کنند که ضمن بخاطر سپردن آنها در تلاش هستند تا آنها را در زندگی واقعی خود به نمایش گذارند......
دوست و برادر عزیزم ما به یکباره نمی توانیم این تجربیات را در زندگی خود به کار ببریم بلکه نیازمند تجربه ها و شکست ها و پیروزی های زیادی هستیم.....
مطمئنا این وقت سپری کردن و انرژی گذاشتن در تالار بیهوده نیست حتی اگر یک کلمه را در زندگی و رویارویی با مشکلات به کار برید ......به نظرم مزد خود را از این تلاش گرفته اید.
سلام
چون تمرین ندارید دوست من. تمرین- تمرین - تمرین.
این تجربه ها مثل یادگیری زبان بیگانه هست. مثلا اگر دارین انگلیسی یاد میگیرین، کافیه یک روز تمرین و ممارست نداشته باشین تا ببینین که چقدر زود افت می کنید. و هم عین ورزش کردن...
تمرین-تمرین-تمرین کنید.
پیروز باشید
وقتی یه سری مطالب رو بلد باشید ولی دسته بندی و تفکیک کردنش رو انجام ندید فرقی بین مایی که می دونیم و اونی که نمی دونه نیست
یاد بگیریم دانسته هامون رو دسته بندی و تفکیک کنیم و بسطش بدیم به مسائلی از اون فرم
وقتی کتابی رو می خونید که هیچگونه نمونه سئوالی ازش ندارید چطوری اون رو می خونید تا در امتحان نمره بالا بیارید این کار رو هم باید در مورد تجربیات و دانسته های زندگیمون بکار ببریم
سلام دوستان
همانطور كه دوست عزيزمون جناب سيد محمد فرمودن به عقيده بنده حقير نيز مهمترين عامل ( تمرين هست ) مطالب آموزنده و درسهاي زندگي كه چه از طريق اين تالار همدردي و كلا از طريق تجربه و مطالعه فرا ميگيرم اگر بخواهيم اونا رو تو زندگي خودمون اجرايي كنيم احتياج به ممارست و تمرين داريم ، البته اين تمرين هم بايد برنامه ريزي شده و طبق يه سين باشه هر چي نظم در كارهامون باشه بهتر مي تونيم به نتيجه دلخواه برسيم . پس ابتدا يه برنامه ريزي دقيق لازمه كه بتونيم در موارد خاصي كه پيش مياد با تمرين و تلاش به هدف دلخواهمون برسيم
مثالي ميزنم :
به عنوان مثال شخصي در برخورد با اهل خانه و خانوادش به گونه اي پرخاشگر هست و نمي تونه خودش رو در لحظه هاي پرفشار واسترس كنترل كنه و ناخوداگاه به همسر يا فرزندان خود توهين و پرخاش مي كنه ، همون شخص عضو اين سايت ميشه و مطالب مفيد و ارزنده اي در خصوص كنترل خشم ، استرس؛ پرخاشگري ، نحوه برخورد با خانواده و........ مطالعه مي كنه ...اتفاقا خيلي هم علاقه مند ميشه و بعد از هر بار خواندن با خودش ميگه راست ميگه ....اره درسته واقعا مطلب خوبيه ..... همونجا هم از كسي كه اين مطللب رو گذاشته تشكر و قدرداني هم مي كنه ....اما يك ساعت بعد در برخورد خيلي ساده با همسر خودش بازم پرخاش مي كنه و عصباني ميشه ...... نيم ساعت بعدش دوباره پشيمون ميشه و وقتي سراغ سايت مياد همون مطالب رو مي خونه چون هنوز كمي داغ هست ميگه نه بابا اين خانم(همسرش) كه اصلا حاليش نيست اينا منو نمي فهمن منو درك نمي كنن ....منم دوست ندارم عصبي بشم ولي بايد خانوادم هم تلاش كنن......اصلا بهتره اونا هم اين مطلب رو بخونن ...... اه اه اه ولي نه نميشه زندگي كه فيلم نيست ........... خلاصه همينجوري.................. اين روند ادامه پيدا مي كنه و هيچ نتيجه گيري نميشه
اما اگر همان فرد وقتي مطلب رو مي خونه يه برگه سفيد بگيره دستش و نكات مهمش رو ياداشت كنه ؛ تذكرات و نكات كليدي رو با تيتر درشتتر و هايلايت شده واسه خودش داشته باشه كه هميشه جلوي چشمش باشه ، هر وقت از پشت صحفه مانيتور بلند شد خيلي با آرامش مي تونه همون يادداشت ها رو در درست بگيره و بره تو اتاقش قدري در موردشون فكر كنه و راههاي اجرايي كردن اين مطالب رو با خودش بررسي كنه .
مثلا در جايي از تالار همدردي اين نكته اومده : زماني كه شما خشمگين مي شويد اگر در حالت نشسته هستيد از جاي خود بلند شويد و چند قدم راه برويد -اگر در حالت ايستاده هستيد سعي كنيد بنشينيد و نفس عميقي بكشيد.
خب از همين نكات ريز بايد استفاده كرد و زماني كه شخص عصبي ميشه اين نكته بايد بياد تو ذهنش و اجراييش كنه و به ياد داشته باشه كه به خودش قول داده ديگه عصبي نشه و پرخاش نكنه . مطمئنا با چندين بار تكرار و تمرين كم كم اين ضعف اخلاقي از اون دور خواهد شد و با آرامش بيشتري مي تونه با همسر وخانواده خودش در اينگونه موارد رفتار كنه .
اميداوارم همه ما بتونيم از درسهايي كه در زندگي مي گيريم به نحوه مطلوبي استفاده كنيم و اونا رو در زندگيمون به درستي اجرا كنيم .
موفق وپيروز باشيد