شادي را كي احساس مي كني ؟
شادی شما همان غم بی نقاب شماست ... چاهی که خنده های شما از آن در می آید چه بسا با اشکهای شما پر شود و آیا جز این چه می تواند باشد ...
پس هر گاه که دیو غم دندان های خود را بیشتر در اعماق وجودتان فرو برد شادی در درونتان دو چندان خواهد شد ...
هرگاه شاد شدید در اعماق قلب خود جستجو کنید تا ببینید که سرچشمه های شادی شما همان غمهای شماست ... و ... هرگاه غمگین هستید به اعماق قلب خود به دقت بنگرید تا ببینید به راستی گریه ی شما برای آن چیزی نیست که مایه ی شادی شما بوده است ...
:72::72::72:
غم و شادی از هم جدا نیستند این دو با هم می آیند و با هم می روند ...
آنها همچون دوقلوهایی هستند که از هم جدا نمی شوند ... هرگاه یکی از آنها به تنهایی بر سفره شما نشست به یاد داشته باشید که دیگری در بستر خوابیده است ...
:104::104::104:
جبران خلیل جبران
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
:104::104::104:
خیلی زیباست.
من خیلی مطالب جبران خلیل جبران را دوست دارم.:227:
ممنون.
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
اخ گفتی ""غم بی نقاب"".... تشکر
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
:104::73:ممنون و متشکر زیبا بود
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
خیلی نوشته های عمیق جبران خلیل چبران را دوست دارم ...مرسی
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
سلام
نظرخواهی راجع به خلیل جبران جمع می کنن یا می شه نظر خودمونم بدیم؟
؟
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
سلام ...
آرمان عزيز ممنون...
sedmammad عزيز سلام... ميشه نظرتونو راجع به جبران خليل جبران بنويسيد... ممنون ميشم....
آخه من تازه كتاب پيامبر و ديوانه رو خريدم از ايشون ولي هنوز نخوندمش...
اما از مطالب كوتاهي كه ازشون خوندم واقعا خوشم اومده و از كتاب عيسي پسر انسان هم كه نوشته ايشونه لذت بردم....
آرمان عزيز شما هم اگه ميتونين كمي در مورد ايشون مطلب بنويسيد تا بيشتر بشناسيمشون....
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
با تشکر از آرمان عزیز:72::73: . زندگی نامه ی خیلی خیلی مختصر از خلیل جبران رو برای shirin joonمیزارم .
:72:"جبران خليل جبران"، شاعر ، نويسنده و نقاش مشهور لبناني، سال 1883 در شهر بشري لبنان متولد شد و سال 1931 در نيويورك درگذشت. او در زمينه شعر , داستان و مقالههاي فلسفي و عرفاني آثار گوناگوني به دو زبان عربي و انگليسي به رشته تحرير درآورده كه همه اين آثار به اين دو زبان و بعضي از آنها به زبانهاي ديگر ترجمه و منتشر شده است. او اصولا كوتاهنويس و كلمهپرداز است، در نوشتههاي او زير هجوم معاني و مفاهيم، دست و پاي قالبها ميشكند و مرز ميان شعر، قصه و مقاله در هم ميريزد. "جبران" در قالب داستان شعر ميگويد و با زبان شعر داستان مينويسد. او نويسنده مفاهيم است. از اين رو آثارش در عبور از صافي سختگير ترجمه نسبت به آثار ديگران لطمه كمتري ميخورد :72:
RE: شادي را كي احساس مي كني ؟
مطلب جالبی بود!
با تشکر از آرمان عزیز!و باقی دوستان بخصوص یاسی.م عزیز از زندگینامه خیلی مختصری که گذاشتین!
موفق باشید!
زندگي نامه جبران خليل جبران
با تشكر از دوستان عزيز كه نظر دادن و ممنون از لطفشون ،خوشحالم كه اين مطلب مورد توجه شما قرار گرفته و با تشكر از خانم ياسي من هم مطالب ديگه اي از زندگي جبران خليل جبران اضافه مي كنم :
جبران خلیل جبران عارفی است که در ایران به هیچوجه نمیتوان از محبوبیتاش چشمپوشی کرد؛ نویسندهای که آثارش بارها و بارها به فارسی ترجمه شده است. آنقدر حائز اهمیت که حتی نجف دریابندری مترجم صاحب نام ایرانی هم تصمیم گرفت اثر معروف این نویسنده یعنی "پیامبر" را به فارسی ترجمه کند.
جبران خلیل جبران سال 1931 دار فانی را وداع گفت اما او همچنان محبوب است و هر سال به مناسبت بزرگداشت او در لبنان جشن به پا میکنند.
این نویسنده، شاعر، نقاش و فیلسوف لبنانی سال 1883 متولد شد." این نویسنده بزرگ، سال 1931 در آمریکا از دنیا رفت او را به لبنان آوردند تا در دهکده مادریاش به خاک بسپارند... "
8 ساله بود که پدرش به اتهام تقلب در پرداخت مالیات به زندان افتاد و آنها بیخانمان شدند.
برای مدتی در خانه اقوام و دوستان خود زندگی میکردند، تا این که مادرش تصمیم گرفت با فرزندان به آمریکا مهاجرت کند. سال 1894 پدر بدخلق جبران از زندان آزاد شد. او مخالف سفر به آمریکا بود، در نتیجه همان جا در لبنان ماند و به خانواده خود ملحق نشد.
جبران در آمریکا به مدرسه رفت و هوش و ذکاوت بالایی را از خود نشان داد و در12 سالگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد.
اواخر سال 1896 بود که "دینسون هاوس" تاسیس کننده مرکز هنری بستون از طریق یکی از دوستانش با جبران آشنا شد و از او خواست که وارد مرکز خلاقیتهای هنری او شود.
اما جبران یک سال بعد به زادگاهش در لبنان بازگشت، تا تحصیلات خود را به زبان عربی در کشورش ادامه دهد، آنجا به دبیرستان رفت و شروع به خواندن علم اخلاق و مذهب کرد.
در 19 سالگی دوباره راهی بوستون شد و پیوند عاطفی شدیدی با یک دختر شاعر پیدا کرد، اما همان زمان بود که مادر، خواهر و برادر ناتنیاش براثر بیماری سل از دنیا رفتند.
"ماری هسکل" رئیس مدارس بوستون بود که مسئولیت ساپورت کردن جبران را برعهده گرفت و او را دوباره راهی مدرسه کرد.
سال 1905 جبران مختصری از مقالات خود را در مورد موسیقی در روزنامه "ال مهاجیر" چاپ کرد. پس از آن مجموعهای از اشعار خود را در کتابی عربی زبان با عنوان "گریه، خنده و توفان ها" منتشر کرد، که اخیرا این کتاب تحت عنوان "رویا (منظره)، توفان و محبوب" به زبان انگلیسی ترجمه شده است.
سال 1906 جبران کتاب "spirit Brides" خود را که شامل داستانهای کوتاهش بود، نوشت و چاپ کرد. یک سال بعد دومین سری از همین مجموعه با عنوان "spirits Rebellious" در اختیار مخاطبانش قرار داد.
او در این هنگام در پاریس مشغول یادگیری نقاشی بود. پس از چند سال آموزش در فرانسه، دوباره به بوستون سفر کرد.
در این زمان بود که او علاقه عجیبی به ماری هاسکل
" در 35 سالگی، جبران اولین کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام "مرد دیوانه" در اختیار طرفداران خود قرار داد... "
ماری برای این که به موقعیت اجتماعیاش لطمهای وارد نشود، از این عشق دوری میکرد.
سال 1910 جبران به گروه "Golden Links Soeiety" که متعلق به نویسندههای عربی – آمریکایی بود، پیوست و مجموعه آن سوی خیال را منتشر کرد.
"بالهای شکسته" تنها داستان بلند او در مورد عشق، سال 1912 در نیویورک به زبان عربی چاپ شد.
در 35 سالگی، جبران اولین کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام "مرد دیوانه" در اختیار طرفداران خود قرار داد.
با وجود تمام این نوشته ها و فعالیتهای هنری هنوز موقعیت جبران به عنوان یک نویسنده در جامعه تثبیت نشده بود، تا این که سال 1923 با منتشر شدن کتاب "پیامبر" و استقبال فراوانی که در سراسر دنیا از این اثر شد، او موقعیت هنری خود را به ثبات رساند.
در همین سال بود که مری هسکل – زنی که جبران رابطه عاطفی عمیقی با او داشت – به جوجیای آمریکا سفر کرد تا کاملا خود را از زندگی جبران خارج کند. دیگر نام جبران خلیل جبران برای تمام مردم دنیا شناخته شده بود و او همچنان به نویسندگی خود ادامه میداد.
کتابهای "Sand and Foam" (1926)، "خداوند زمین"، "باغ پیامبر"، "مرگ پیامبر"، فرشتگان مرغزار"، ((Nymph of The Valley (1948)، نام دیگر آثار او هستند، که تعدادی از آنها نیز پس از فوت جبران چاپ شدند.
کتابهای جبران خلیل جبران هیچ مشابهتی به هم ندارند، اما همدیگر را هم نقض نمیکنند، در واقع مکمل هم هستند و هر کس اجازه دارد برداشت خاص خود را از کتاب داشته باشد.
مقالهها، کتابها و شعرهای جبران به وضوح از روحیات و اعتقادات او سخن میگویند و دیگر لازم نیست که ما به توصیف شخصیتش بپردازیم، تنها میتوان گفت که اندیشه و تفکر فلسفی جبران در عمق وجودش نهفته است، او در آثارش با کلمات و عبارات خاص خود بازی میکند تا نگرشی جدید از عرفان، فلسفه، طبیعت و ماوراءطبیعت را در ذهن مخاطبش ترسیم کند.