نمایش نسخه قابل چاپ
من با شوهرم اختلافي داشتم و متاسفانه اشتباهي كه كردم به برادرانم گفتم و آنها را ريختند تو خونه ما و با شوهرم يقه به يقه شدند. شوهرم از دست انها شكايت كرد ولي بعد رضايت داد به خاطر فاميلي و ... ولي حالا ديگر حاضر به ادامه زندگي نيست و مي خواهد جدا شود مي گويد ديگر غرور و شخصيت مرا له كردي و احساسي نسبت به تو ديگر ندارم . چه كار كنم؟
اگه بشه مشكل رو بگيد بهتر ميشه كمك كرد...
ضمنا شما كار خيلي زشتي كرديد كه خانواده رو در جريان زندگي خصوصيتون قرار داديد.اگه واقعا شما مقصر هستيد از همسرتون معذرت خواهي كنيد و از ايشون خواهش كنيد كه شما رو ببخشه،اگه نتيجه نداد از يه بزرگتري كه همسرتون حرفش رو زمين نميندازه كمك بگيريد.
موفق باشيد.
به نظر من هم شما نبایستی قضیه را اینجور به برادرانتان تعریف می کردید که به خانه بیایند این کارشون معلومه چنین عکس العملی رو به دنبال داره. بهتره با یک مشاور خوب مشورت کنید
زن وشوهر نياز به حمايت همديگه دارن. اونها حاميي ميخوان که تکيه گاهشون باشه. شما پشتشو خالي کردين. يه مقدار بهش فرصت بدين ، اون همينطورکه از شکايتش منصرف شده پس مي تونه ببخشه ، واميدوارم به زندگيش برگرده.
بيشتر توضيح بدين
سلام
اشتباه شما در این بوده که اجازه دادین روی برادرتون تو روی شوهرتون باز بشه و حرمت ها شکسته بشه
بهتره ازش معذرت خواهی کنین و ازش بخواین که برگرده
اجازه بده اول همسرت آروم بشه بعد کم کم برادرانتو با همسرت آشتی بده. فقط صبر کن اوضاع آرام شود یک موقع اقدام نسنجیده انجام ندهی خودت هم فعلا سعی کن خیلی ناراحتی خودت را بروز ندهی و خونسرد باشی. حتی اگه تو با برادرانت درددل کردی آنها نباید این کار را میکردند!!!!
دوست خوب مشکلت را واضحتر بیان کن چند ساله ازدواج کردی؟ بچه داری؟ و ...
ضمنا فعلا عکس العمل نشون نده با شوهرت آروم برخورد کن و سعی کن بیشتر بهش محبت کنی به هیچ عنوان بهش پیله نکن
دوست خوب الان که پستهاتو نگاه میکردم متوجه شدم شما چند بار به اسم شوهرم فلان.... و چند دفعه نوشتی خانمم فلان ... بالاخره شما آقایی یا خانمی م مشکلت چیه ؟
large]من براي اختلافاتم با شوهرم چندبار به برادرانم گفتم و انها جلوي چشم من شوهرم با شوهرم درگيري و فحاشي كردند.حالا به نظر شما بعد از اين اتفاقات چرا شوهرم مي گويد ديگر با تو زندگي نمي توانم بكنم و احساسي به تو ندارم.
حتي برادرانم از او عذرخواهي كردند ولي او گفت عذرخواهي براي چه ديگر زندگي مار ار نابود كرديد من زندگي كردن با زني كه خانواده اش را بفرستد جلوي چشمش به شوهرش هتاكي كنند را نمي خواهم
آخه مگه چي شده مگر بقيه زن و شوهرها كه دعوا مي كنند احساسشان از بين مي رود خواهشمندم اين مساله را برايم توضيح دهيد . البته اين دفعه سوم است و من قول داده بودم اگه يكبار ديگه اين اتفاق افتاد ديگر زندگي فايده ندارد.[/size]
سلام
من کاملا به شوهر شما حق می دهم. خودت بزار سر جای اون وبا یک دعوا بره دست خواهر و مادرش رو بگیره و جلو خودش بهشون اجازه بده با شما درگیر شن و فحاشی کنن.چه احساسی نسبت به شوهرت پیدا می کنی. به خودت نمی گی که این شوهر من را به خاطر یک دعوا جلو خانوادش کوچیک کرده. خانمی تو زندگی همه دعوا و درگیری هست اصلا دعوا نمک زندگی دلیلی نداره سریع به برادرات بگی تا بیان مشکلت رو حل کنن.مگه خودت نمی تونی حلش کنی با دو تا جمله محبت آمیز.دیگه به هیچ وجه این کار اشتباهت رو تکرار کن. با خلوص نیت برو و از شوهرت عذرخواهی کن منتها این دفعه نه تنها به شوهرت بلکه به خودت هم قول بده رموز زندگیت و بحثهایی که بین تو شوهرت میشه نباید فاش کنی.خودت با درایت مشکلاتت رو حل کن نه با کمک برادرانت که وضعیت رو بدتر میکنن و می رن.سیاست داشته باش عزیزم سیاست. موفق باشی