خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
دختري هستم 22 ساله از دو سال پيش با پسر يكي از اقوام در المان تلفني صحبت داشته ام كه از طرف خانواده ها براي ازدواج براي هم كانديد شده بوديم نزديك به 6 ماه پيش ان پسر به ايران امد (ايشان متخصص قلب در المان و 36 ساله هستند و از سن 22 سالگي به المان رفته و تاكنون انجا مي باشد و به علت موقعيت شغلي فعلا حاظر به امدن به ايران نيستند از طرفي من دختري محجبه هستم كه حجاب برايم خيلي اهميت دارد با تمام اين مسائل با ديدن ايشان ، خوشم امد و قبول كردم ) من دانشجو هستم و حدود 1.5 ديگه از درسم مانده و تا قبل از اتمام ان نمي توانم بروم و از طرفي تصميم گرفتيم عيد همين امثال مراسم عروسي بگيريم كه اگر من توي اين فاصله خواستم براي چند هفته ايي بروم انجا مشكلي نداشته باشم بنابراين بين عروسي من و رفتن سر خونه زندگي ام يك سال و بيشتر فاصله مي افتد كه نمي دانم صحيح است يا خير و چه مشكلاتي در بر دارد ؟
دوم اينكه من از كوچكي تصميم داشتم براي خود مهريه تعيين نكنم و پدر من هم همين عقيده را داشته و با اينكه هنوز عقد نكرده ايم ولي با خانواده همسرم توافق كرديم كه مهر چند شاخه گل محمدي و ديگر هيچ و از انجاييكه اين مهر را خيلي دوست دارم و با توجه به اينكه مي خواهم براي زندگي به انجا بروم نمي دانم اين مهر درست مي باشد يا خير ؟
و ديگر اينكه الان تمام برنامه هاي عروسي به دوش بنده مي باشد و تنها بايد برم دنبال سالن و ........... كه از اين بابت خيلي خسته شده ام و دلم مي خواست مثل بقيه عروسها همراه با داماد به دنبال اين مسائل باشم كه نمي شود و شوهرم يك مقدار از نظر هزينه عروسي در مضيقه هستند و هر چي مي گم خب عروسي رو عقب مي ندازيم مي گه نه و از طرفي هم ايشان با اينكه درامد خوبي دارند ولي تمام انرا خرج مي كنند و پس اندازي ندارند نمي دونم چي كار كنم دلم مي خواد عروسي رو عقب بندازم كه هم فاصله عروسي و رفتنم به المان و خونه كم بشه ، هم اگه شد خودش اين عيد بياد و دنبال مسائل عروسي بگرده چي كار كنم ؟ لطفا كمكم كنيد خيلي خسته ام ، نمي دونم چي جوري بهش بگم و عروسي رو عقب بندازم و چي جوري در مقابل اصرارش ، سرسختي كنم كمكم كنيد .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام عزيزم اميدوارم سعي كني با توكل به خدا خودت و اروم كني
به نظر من شما بايد يك سري جزئيات ديگري رو نيز براي ما مطرح كنيد كه ما بهتر بتونيم با شرايط ايشون اشنا بشيم مثلا
1 - چرا ايشون تا كنون ازدواج نكرده اند با اينكه سن ايشان ، از سن ازدواج هم گذشته است
2- معيارهاي خانواده شما براي كانديد كردن ايشان چه بوده است ؟
3- معيارهاي خانواده ايشان براي كانديد كردن شما چه بوده است ؟
4- ايا ايشان با اينكه در انجا مي باشند مسئله حجاب شما را قبول دارند و از نظر عقيدتي با هم تفاهم دارين يا خير ؟ ( ايشان در چه حدي از اعتقادات مي باشند )
5- ايا به مشكلات خود براي رفتن به انجا فكر كرده ايد ؟ به خصوص انكه ميخواهيد حجاب خود حفظ كنيد .
6 - واقعا به ايشان علاقه داريد و احساس مي كنيد مي تواند همسر ايده ال شما باشد؟
:46:
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با تشكر از شما دوست عزيز در جواب سوالات شما :
اول اينكه ايشان تمام مدت به دنبال درس بوده و اعتقاد داشته تا زماني كه درسش تمام نشود ازدواج نمي كند
معيارهاي خانواده من : انسان بودن طرف - شناخت خانواده ها از هم - اعتقادات و تحصيلات
معيارهاي خانواده او : نمي دانم
در مقابل سوال حجاب بايد بگويم كه بله او مرا قبول دارد . تا قبل از اينكه بيايد ايران فكر مي كردم نتواند با مسئله حجاب من كنار بيايد ولي بعد از اينكه حجاب من را ديد خيلي خوب پذيرفت و حتي از من خواست كه اونجا هم به همين شكل باشم
در مقابل مشكلات خود در انجا بايد بگويم بله فكر كرده ام با توجه به اينكه ايشان بعد از گرفتن مدرك پرفسوري گفته است كه به ايران باز مي گردد و تا قبل از اين سه سال كه بايد منتظر بماند تا درسش تمام شود قرار است سالي سه ماه با مراكز بهداشتي و دانشگاههاي ايران همكاري نمايد
بله بهش علاقه دارم ولي نمي دونم مي تواند برايم ايده ال باشد يا خير .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
خانم محترم ستاره سبز بهتره واقع بین تر بشوید شما هم اختلاف سنی زیادی دارید هم اختلاف فرهنگی فاهشی او سالها درآنجا با آزادی و بدون حجاب زندگی کرده و عادت کرده یقین بدانید تحمل نخواهد کرد به امزوز نگاه نکنید قبول کرده بعد به مشکل جدی در دیگر مسائل بر میخورید . من با این که در ایران هستم همسری مانند شما اختیار کردم ولی امروز بعد 8سال خسته شدم شما فقط چادری نیستید که باآن دخترهای آنجا که او با آنها بزرگ شده خیلی فرق دارید حتی با دختران امروز تهران هم تفاوت دارید و حتما این چادر و روش شما شمارا سنگین و متین بار آورده و او مثل امروز من زود خسته میشود . پس توصیه این حقیر را بپذیر و با کسی مانند خودت مومن و با محاسن ازدواج کن . اگه دوست داری 8 سال دیگر خود و همسرت را ببنین به قسمت : دیگه خسته شدم از این زندگی که من نوشتم مراجعه کن ببین من چه وضعی دارم و عبرت شما شود . موفق باشید.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام حامد عزيز
راستش من مطلب شما رو خوندم و بايد بگم با اين كه چادري هستم ولي خيلي از اين مسائل كه شما مي گيد را در خودم نمي بينم و تقريبا از نظر تيپ و ارايش و مسائل ديگه مثل بقيه دخترها هستم و اينكه ايشون از المان اومد اينجا و من و ديد و خوشش اومد به خاطر همين مسئله بود چون ايشون هم تصورش از حجاب من چيز ديگه اي بود
بازم مرسي از كمكتون اميدوارم بازهم مرا راهنمايي كنيد
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام .
خوشحالم که شما با همسر من فرق دارید اما همین که به پوشش کاملتری از مانتو و روسری علاقه دارید یعنی متفاوت هستید. آیا مثل دیگر دختران غیر چادری حاضر هستید مثلا در ماشین چند دقیقه موهایتان را نمایان کنید مثلا وقتی گرمتان میشود؟مسلما شا برایتان چادر اهمیت دارد یعنی اگه یه روزی همسرتان بخواهد می توانید مثلا بدون چادر بروید؟فرض کنید مهمانی جایی؟ او امروز پسندیده چون برای او تنوع دارد اما آیا در آینده هم میپسندد؟زیاد مطمئن نباشید. به هر حال آرزوی خوشبختی برایتان دارم .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
بايد بگويم بله من بايد چادرم را بردارم من اگر قرار است بروم انجا مجبورم با كت و دامن بگردم ولي پوشيده پوشيده
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با درود بر ستاره سبز و حامد . . . .
آقا حامد از توضیحات ستاره سبز نمی شود اختلاف عقیده یا تفاوت فرهنگی میان ایشان و نامزدشان را برداشت کرد.تازه نباید در این رابطه حجاب را آنطور سرسختانه که شما می گویید مورد را مهم کرد یا سبب اختلاف دانست..
اختلاف سن زیادی هم که ندارند،هردو جوان هستند.البته باید به ستاره سبز خاطرنشان کنم که شما در پاسخ به پرسش حامد درباره معيارهاي خانواده او،پاسخ نمي دانم را دادید؛ببینید این چیزی خوبی نیست و باید از طریق والدین خود از نظرات خانواده او نیز باخبر شوید.
مورد بسیار بسیار مهمی که در این میان مغفول افتاده و شما در گفته هایتان اصلا بدان اشاره نکردید،میزان شناخت خود شما از او و اخلاق اوست.همینکه کسی به دل آدم نشست که شرط مناسبی و کافی جهت ازدواج با او نیست . . . . .
هرچند که با این تحصیلات عالیه ایشان،باید واجد ارزشهای خوبی باشند.
به هرحال پیش از عروسی،باید با او بیشتر آشنا شده و حتی اگر در محیط اطرافتان این امر پذرفته می گردد،با او معاشرت درازتر و بیشتری داشته باشید.از طرفی تحقیق از او حتی در آلمان و نیز خانواده او را انجام دهید.
به هرحال به نظر بنده مجلس عروسی را حتما حتما عقب بیندازید تا شناخت کافی را بدست آورید؛؛؛بدرود.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام خانم ستاره سبز من قصد فضولی ندارم ولی دوست دارم خواهرانه باهاتون صحبت کنم.من هم یک دختر محجب هستم و با یک خانواده ی مذهبی ازدواج کردم.میدونین من اعتقادم چیه. اینکه ادم در هر شرایطی میتونه خوش تیپ باشه میتونه زیبا و شیک باشه.شرایط الان ایران ما رونگاه نکنید بعضیها فکر میکنند الان هر کسی که بی حجاب و بد حجابه خیلی با کلاسه واونی که محجبه خیلی امل و مذهبیه.بی حجاب بودن که کاری نداره ولی اینکه ادم توی این دوره زمونه بتونه خودش رو حفظ کنه هنر کرده.این که همسر اینده ی شما توی یک مملکت بی حجاب زندگی کرده(که البته المان باز نسبت به جاهای دیگه بهتره)نه این که مهم نباشه ولی این مهمتره که با این وجود انتخابش یک خانم با حجاب و متشخصی چون شماست.شما اگر ببینی ایشون از لحاظ اعتقادی با شما هم عقیده اس وبا وجود زندگی در یک کشور دیگه بازم به دینش معتقده همین برات کافیه.چون بقیه ی زندگی دست خود زنهاست وبه نظر من زن هست که ممکنه باعث پیشرفت و ترقی همسرش بشه و یا اثر عکس روی اون بذاره.همینطور شوهر هم همین وظیفه رو داره.و در مورد کارهای عروسیتون میخوام بگم منم تقریبا مثل تو بودم یعنی تمام کارهای عروسی رو دوش خودم بود چون ما با همسرم همشهری نبودیم شوهرم هم براش مقدور نبود از چندین ماه قبل بیاد به شهر ما برای مراسم عروسی .ما تصمیم گرفته بودیم یه مراسم برای خانواده ی ما تو شهر خودمون بگیریم و یکی هم اونها بگیرن چون راه خیلی دور بود.باورتون نمیشه چند ماه تمام من خواب درست نداشتم تمام کارها ازفیلمبردار،گلفروشی،تالار ،کارت عروسی،سفارش کیک و میوه وشام وارایشگاه حتی برای شوهرم با من بودولی چون من و شوهرم عاشق هم بودیم من این کارا رو با عشق کردم و از همش هم لذت میبردم برای زندگیم بودو چون از کارم لذت میبردم اصلا خستگی برام معنا نداشت.بهت یه توصیه میکنم زندگیت رو با عشق شروع کن تا از اینکه گاهی وقتا فداکاری میکنی خسته نشی.امیدوارم خوشبخت بشی واز دست من ناراحت نشی من فقط خواستم کمکت کنم.امیدوارم شاهد روزهای قشنگی تو زندگیت باشی
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با سلام
بنده هم با فرمايشات گرد آفريد موافق هستم و خدمت شما خواهر عزيز عرض كنم كه حجاب نه تنها عيب نيست بلكه يك افتخاره بي حجابي هم نشانه روشنفكري كلاس پيشرفت و غيره نيست اين رو هم به دوست عزيز حامد ميگم به نظر بنده مشكل نه از اون خانم بوده و نه از طرز تفكر ولباس پوشيدنشون شما با مثالهاي بسيار عوامانه مي خوايد طرز فكر وديدگاه ديگران رو نسبت به مساله حجاب تغيير بديد مساله شرم حيا به خودي خود در دختران ايراني وبه خصوص خانواده هاي متدين وجود دارد و نشانه وقار وسنگيني يه دختره اگه اين آقاي دكتر ما تو آلمان با مساله حجاب مشكل داشتند هيچ وقت به دنبال يه دختر نجيب و با وقار مثل خانم ستاره سبز نبودن و همونجا تو آلمان از اين دختراي به ظاهر پيشرفته تهران(مانتو- بدون روسري) بسيار بود ولزومي به زحمت دادن به خودشون نبود وهمونجا ازدواج مي كردند---و اما خانم ستازه سبز شما بهتره هنوز در مورد ايشون كمي تحقيق كنيد و بعد از اطمينان كامل بدون هيچ گونه نگراني به فكر انجام ازدواجتون باشيد.