تمام اعضاى خانواده پسر ناراضى اند چى كار كنم؟ كمكم كنين.........

سلام دوستاى عزيز
من يه دختر ۲۷ سال هستم كه با فردى ۲۹ آشنا شدم و با هم قراره ازدواج گذشتيم .
خانواده اون فوق العاده مذهبى هستن،از اون خانواده هايى كه مى خوان همسر آينده پسر شون رو خودشون انتخاب كنن.
ما اول سعى كرديم خانواده همون رو راضى كنيم بخاطر همين من اين كار و انجام دادم و اونم اين كار و كرد(ظاهرا)و به خواستگارى من اومدن تقريبا تا مرحله ى بله برون پيش رفتيم ولى در اون جلسه از اونجاى كه خوانوادش مخالف بودن طورى صحبت كردن كه به من و خانواده ام خيلى بر خرد،و تا ۲ هفته از دست خودش و خانواده اش خيلى عصبانى بودم كه حتى نميخواستم قيافه اش رو ببينم،ولى حالا بد از مدت تقريبا ۲ ماه كه كمى آروم شدم حالا بهم ميگه ميكم برگردم ولى خانواده ام ديگه بهم اجازه نميدن،منم رضايت خوانوادش برام خيلى مهمِ.
و خوانوادش براى اين كه يه جورى يه كارى بكنن كه از فكر من كاملا بياد بيرون شديدا براش دنبالِ زن ميگردان.
چند بر هم براش رفتن خواستگارى ولى خودش اصلا راضى نيست و به محضِ مخالفت با خانواده اش كه نمى خواد اينجورى ازدواج كُنه و انتخاب اش من هستم خانواده اش ميگن كه فكر منو بايد از سرش بيرون كُنه.
حالا همش ۲ تايى تو اين فكر هستيم كه چه جورى خانواده اش رو راضى كُنه.
اونا با من مشكل ندارن با اين كه پسر شون خودش يه نفرو انتخاب كرده مشكل دارن.
اگه ممكنه كمكم كنين چى كار كنم؟

سلام
بنظر من شما نباید کاری کنید این وظیفه اون پسر هست که خانواده اش را راضی کنه .

سلام عزیزم
دلیل مخالفتشون چیه؟

اون شب اونا حرفايي زدند كه مي خواستند در واقع اين جريان به هم بخوره،هر سوالي پدر من از اونها مي پرسيد طوري جواب مي دادند كه پدر منو عصباني كنند و البته پدر منم در مقابلشون اصلا كم نياورد.
دليل مخالفتشون گفتم كه مي خوان خودشون براش دختر انتخاب كنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط digitalman

سلام
بنظر من شما نباید کاری کنید این وظیفه اون پسر هست که خانواده اش را راضی کنه .

---

دقیقا
تازه این یک امتحان هست برای آقای خواستگار ! عکس العمل ایشون در این موقعیت پیش آمده خیلی مهم و تعیین کننده هست

باسلام
من هم مشکلی مشابه شما دارم با این تفاوت که اون آقا یک بار ازدواج نا موفق داشته و فامیلی دور با هم داریم پدر و مادر و من بجوری مخالفت می کنند الان مدت سه ساله که بلاتکلیف هستم و هر راهی که بتونم اونها را راضی کنم پیدا نکردم شما به من کمک کنید.

سلام
مي خوام وضعيتي كه پيش اومد رو براتون بگم،جناب آقاي به اصطلاح خواستگار به خواسته پدر و مادرش تن داد و به زودي نامزد مي كنه،البته به نظر من خواسته پدر و مادرش نيست چون اگر كسي واقعا كسي رو دوست داشته باشه سعي مي كنه كه اونو بدست بياره ولي در واقع ايشون براي بار اول چون به نظر خودشون خيلي به سختي خانوادشونو راضي كرده بودن ديگه براي بار دوم نتونستن. ولي براي من اين قابل قبول نيست.
يه مرد بايد به معناي واقعي مرد باشه،و كاري رو كه تصميم مي گيره انجام بده مخصوصا توي يه همچين قضيه اي كه يكي از مسيراي اصلي زندگي هر كسي هست بايد بتونه خودشو نشون بده و خواستشو حداقل به خانوادش بفهمونه كسي كه به اين راحتي مي كشه كنار به نظر من نميشه روش براي يه عمر زندگي حساب كرد چون مسلما زندگي سختييهاي خيلي زيادي داره.
مطمئنا شنيديد كه مي گن براي كسي بمير كه برات تب كنه منم همين تصميمو گرفتم.
من آرزوي خوشبختيشو مي كنم ولي با شناختي كه ازش دارم مطمئنم الان داره از روي لجبازي اين كارو انجام ميده و اينم مطئنم كه يه روزي پشيمون مي شه ولي پشيموني .........