سلام دوستان
مدتیه از ثمین خبری نیست .همون که یه آبجی بزرگتر می خواست.اگه کسی خبر داره به من هم بگه چون نگرانش ام.:302:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
مدتیه از ثمین خبری نیست .همون که یه آبجی بزرگتر می خواست.اگه کسی خبر داره به من هم بگه چون نگرانش ام.:302:
سلام خانوم m.mouod عزیز :
قربونتون برم که نگران منید. واقعا مرسی ، باتمام وجود افتخار میکنم که همچین دوستا و آبجی های خوب و مهربونی دارم . راستش وقتی این تاپیک رو دیدم اشک توی چشام جمع شد ، با تموم وجود احساس کردم هنوز آبجی های مهربونی وجود دارن که نه تنها برای آبجی های خونیشون بلکه برای افرادی مثل من ، یک همدل و سنگ صبور واقعی و دوست و همراهی دلسوزند . افرادی با روحی بزرگ و قلبی پاک که الان خیلی کم میتونی پیداشون کنی ، کمند و گرانبها و گوهرهایی ناب برای این جهان محسوب میشن و خدا توفیق این رو به من داد تا با چند تاشون آشنا بشم ..... واقعا ممنون .. واقعا شرمنده ام ، ببخشید که نگرانتون کردم چند روزی مشهد نبودم و به کامپیوتر هم دسترسی نداشتم ولی این واقعیت فوق العاده برام مهم و دلنشین بود.... احساس کردم که اونقدرهام تنها نیستم و هنوز آبجی های گلی مثل شما رو دارم که به یاد من هستن و از نبودم نگران .این فوق العاده اخساس خوب و قشنگی بود......... مرسی. خیلی دوستون دارم و بازم شرمنده ام که نگرانتون کردم :72::72::72:
سلام ثمین گلم عیدت مبارک :72:( میلاد امام موسی کاظم ( ع) رو میگم):72:
خدا رو شکر که حالت خوبه .خیلی نگرانت بودم چون هیچ پستی ازت نمی دیدم .با اینکه امروز اصلا" قصد نداشتم سایت همدردی رو باز کنم اما یه دفعه به یادت افتادمو ... قبلا" هم بهت گفتم که یه حس خاصی بهت دارم نمی دونم چرا اما هست دیگه.امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشی .سلامت روحی ، جسمی ، فکری ، روانی ، ذهنی و ... حسابی آبجیتو چوبکاری کردی ها .تو بزرگواری عزیزم .منم دوستت دارم:46: مثل آبجی کوچیکه خودم .تو پست قبلی پرسیدم که تو بالاخره نمی خوای بگی مشکلت چیه؟
سلام به آقامون برسون و از قول من هم میلاد پدر بزرگوارشونو بهشون تبریک بگو .یادت نره!؟:305:
التماس دعا:203:
از یکی دونفر دیگه هم خبری نیست...
چه طنز تلخی... جای تفکر داره.
سلام خانوم m.mouod عزیز:نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
عید شما و همه دوستان دیگم مبارک. مرسی، من هم امیدوارم شما سلامت و شاد باشین . من چوبکاری نکردم ، دقیقا حس هایی رو که با دیدن این پست داشتم (دارم) نوشتم ... درباره مشکلمم ان شاالله توی همون پست میگم ....به زودی ....سعی میکنم آمادگیشو پیدا کنم . سلامم به روی چشم ، حتما .... البته مطمئنم خودشون سلام و تهنیت شما رو شنیدن ....
راستی چه حسی نسبت به من دارین ؟ :question: دوستون دارم ، مواظب آبجی من باشین:46:
سلام pooarot عزیز :نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
چرا طنز تلخ ؟
اخه این اولین باریه که میبینم یه تاپیک جدا برای خبر گرفتن از یکی از اعزا باز میشه در صورتی که هستن دوستای زیادی که خیلی وقته ازشون خبری نیست و کسی هم یادی ازشون نمیکنه وخبری نمیگیره. با این جمله حاجی فیروز واقعا به این فکر کردم که چرا؟
سلام
دوستان عزیز من خیلی کم وقت میکنم برم سراغ کامپیوتر و این سایت برای همین زیاد در جریان خداحافظی و رفتن دوستان نیستم.پستهای ثمین رو هم چون خیلی زود تاپیکشو دیدم و از اول در جریان قرار گرفتم و از همه مهمتر اون یه آبجی می خواست ، دنبال کردم و وقتی دیدم چند روز ازش خبری نیست ، واقعا" نگران شدم.برای همین فکر کردم اینجوری زودتر میتونم ازش خبر بگیرم .اما یه چند وقتی هم هست که از sorens_arman خبری نیست نمی دونم من پستی ازشون نمی بینم یا اینکه واقعا" نیست.امیدوارم هر کجا که هست موفق باشه:72:.در ضمن من از پستهاشون خیلی خوشم می اومد با اینکه یه بارمشخص بود از دست من عصبی شده بود(همون پست دوستش دارم ولی سنش ...رو میگم ).