+ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام دوستان
خيلي دو دل بودم كه اين پستو بنويسم يا نه، كه آخرش خودمو راضي كردم كه بنويسمش.
من يك پسر 18 ساله ام(اين فروردين 18 سالگيم تموم ميشه).
امسال وارد دانشگاه شدم، تا حالا دختراي زيادي رو ديدم، ولي توي دانشگاه اواخر ترم اول بود كه به طور اتفاقي شمارمو دادم به يكي از دخترا،براي كارهاي ضروري و درسي. واقعا به چشم خواهر بهش نگاه ميكردم.توي تعطيلي ميان ترم، بعد از يه مدت ،به هم اس ام اس ميداديم، ديگه كار به جايي رسيد كه 24 ساعته به هم اس ام اس ميداديم، بيشتر در مورد مسائلي كه تو دانشگاه اتفاق ميوفتاد و ... اس ام اس ميداديم.
تا اينكه اكثر خصوصيات همديگه رو فهميديم و خيلي با هم آشنا شديم و ديديم كه هم خيلي اخلاقمون به هم نزديكه و هم از نظر خانوادگي و فرهنگي به هم نزديكيم
البته اينو بگم كه از همون اول من علاقه اي نسبت بهش داشتم و اين اس ام اس ها اونو تشديد كرد، خيلي از خصوصيات اخلاقيش خوشم اومده بود و اون هم همين حس رو نسبت به من داشت.
خلاصه يه بار بحث ازدواج پيش اومدو اون گفت تنها مشكلش اختلاف سنيه ما دوتاست، اون 1 سال و 4 ماه از من بزرگتره.
بعد از صحبت هايي كه با هم داشتيم، ديديم كه هر دو عاشق هم شديم و در اكثر موارد با هم تفاهم داريم،و بالاخره تصميم به ازدواج گرفتيم.
اينو بايد بگم كه من هم از نظر قيافه و هم طرز فكر و رفتار(به گفته اكثر كسايي كه منو ديدن) چند سالي از سنم بزرگترم.
الان حدود 1 ماه از اين موضوع ميگذره البته همونطوري كه گفتم ما 4 5 ماهه كه همديگرو ميشناسيم، ولي تو اين يك ماه آخر اين اتفاقا افتاده.
الان ديگه تقريبا هر شب بهش زنگ ميزنم و با هم صحبت ميكنيم، در مورد مسائل مختلف و موانعي كه سر راهمونه و اينكه چجوري اونارو از بين ببريم.
من الان دانشجوام، سربازي نرفتم، شغل ندارم، البته خداروشكر وضع مالي خانواده ام طوريه كه خيلي ميتونن به من كمك كنن، ولي من دوست دارم رو پاي خودم بايستم و دستم توي جيب خودم باشه، به همين دليل فكرايي كردم كه تو اين تابستون از چندتا موقعيت شغلي كه دارم استفاده كنم و كم كم براي خودم پس انداز كنم، همينطور سعي كردم خرجاي اضافيمو كم كنم.
ولي باز هم با اين اوصاف بايد حداقل 2 يا 3 سال صبر كنم كه هم سنم براي پدر و مادر دختر، قابل قبول باشه،( البته به گفته اون، چون من معتقدم اگه اونا منو ببينن، به احتمال زياد راضي بشن كه من به بلوغ عقلي رسيدم)، و هم اينكه سربازي برم و شغلي پيدا كنم.
حالا ميخوام نظرتونو در مورد اين چييزايي كه گفتم بدونم و يكم راهنماييم كنين، چون تحمل اين 2، 3 سال هم براي من و هم براي اون خيلي سخته، البته بايد بگم كه اون خيلي منطقيه، ولي من با اينكه منطقيم، تا حدودي احساساتيم، نميدونم شايد اقتضاي سنمه.
ديگه اينكه به نظر شما كي به خانواده هامون اين موضوعو بگيم؟من خودم دوست ندارم تو اين چند سال قبل از ازدواج، پنهاني و دور از چشم خانواده ها با هم ارتباط داشته باشيم.
اين چند وقت خيلي فكرم مشغول شده، حالا قراره يه بار هم با همديگه بريم پيش مشاور.
ببخشيد كه سرتونو درد آوردم.
خوشحال ميشم كمكم كنيد.
مرسي....يا علي مدد
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام آقا حامد
خیلی خوب نوشتی و تحلیل کردی . نسبت به سنت فهم بالایی داری .
در مورد گفتن به خانواده من باهات موافقم بهتره رابطه تون چه در آشنایی و چه نامزدی زیر نظر خانواده ها باشه .
اما بطور کلی من با اینکه از الان بری تو فکر ازدواج مخالفم . بنظرم حداقل باید 23 را بگذرونی بعد . برای انتخاب یک مورد مناسب هم بهتره تا ترم 5 صبر کنی .
موفق باشی.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام مجدد
مرسي digitalman، لطف داري.
منظورت اينه كه من به ازدواج با اين دختر فكر نكنم؟
اگه ميشه يكم بيشتر توضيح بدين.
بازم ممنون.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
دوست عزیز سلام:72:
به تالار خودتون خوش آمدین.
منظور دوست خوبمون digitalman این نبود که از فکر اون دختر بیایید بیرون. منظورشون این بود که همون حداقل 2 3 سالی که می گید مهلت می خوایین واسه سر و سامون گرفتن رو صبر کنید. و منم فکر می کنم سن بهتر برای ازدواج پسر 23 سال به بالاست. اگه واقعا همو دوست دارین می تونین برای هم صبر کنین. عجله نکنید. اصلا احساسی با این مساله برخورد نکنید که به ضرر هر دو تون تموم می شه خدایی نکرده. اگرم خانواده ها از این ارتباط خبر داشته باشن خیلی خیلی بهتره, شاید خانواده ها بتونن بهترو بیشتر بهتون کمک کنن. بذارید مدت بیشتری سپری بشه که بیشتر با اون خانم آشنا بشید چون 4 5 ماه زمان مناسبی نمی تونه باشه برای شناختن درست طرف مقابل. موفق باشید:72:
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
دوست عزيز خوش اومدي:72:
من بر خلاف بقيه دوستان ميگم دو سه سال مدت زياديه و ممكنه خيلي از اتفاقات پيش بياد و به خاطر زمان عشقت رو از دست بدي.:305: ضمنا اينم بگم برادر شوهر من20 سالگي ازدواج كرده و الان يه پسر 3 ساله داره و فوق العاده خوشبخته.مهم اينه كه به بلوغ فكري رسيده باشي خيلي از آقايون متاسفانه تو سن 30 سالگي هنوز...ضمنا زياد هم به مشاور تكيه نكن !!! خيلي ها تو همين تالار بودند كه مشاور بهشون گفته 100% به هم ميخورن اما الان مشكلات زيادي دارن.به حرف همه فكر كن و در نيتيجه چيزي رو كه عقلت ميگه انجام بده.اگه از نظر ظاهر هم نشون نميده كه خانم مورد نظر شما بزرگتره فكرنميكنم برات مشكلي پيش بياد.
موفق باشي:203:
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
دوباره سلام،
واقعا ممنونم دوستان که کمکم میکنید.
هم من و هم اون دوتامون دوست نداریم که زود وارد مشکلات و دردسرهای زندگی بشیم، ولی من نظرم اینه که ما تابستون بعد از اینکه با خانواده ها صحبت کردیم، با هم نامزد کنیم، البته همونطور که دوستان میگن، نباید عجله کرد و با چشم و گوش بسته، یه تصمیم عجولانه گرفت، ولی از طرفی هم بعضی مواقع خیلی زود دیر میشه!
حالا نظرتون درباره نامزدی چیه دوستان؟(منظورم از نامزدی اینه که صیغه محرمیت بخونیم.)
و دیگه اینکه من چطوری این موضوع رو با مادرم یا پدرم مطرح کنم، البته من با مادرم خیلی راحتم و اون هم خیلی منطقیه.
و اینکه خوشبختانه یا متاسفانه پدر من روانپزشک(متخصص اعصاب و روان) هست، نمیدونم این میتونه کمکم کنه یا نه.
بازم ممنون میشم اگه راهنماییم کنین.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
آقا حامد سلام:72:
شما این مسالرو حتما با خانواده ی محترمتون مطرح کنید, مطمئن باشید از شناختی که از شما دارن کمکتون می کنن. و چه بهتر که از طریق نامزدی همو بهتر بشناسید و با اطلاع خانواده ها. :227: موفق و پیروز باشی:73:
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
منم نظرم اينه كه اگه با مادرت راحتي همه چي رو باهاشون درميون بذاري ...هر چي باشه ايشون بهتر مي تونن كمكتون كنن
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
برای ازدواج و شروع یک زندگی زناشویی و قبول مسئولیت اینچنینی سن شما خیلی کم است و به نظرم شما باید مهارت های خود را دراین سن و سل افزایش دهیدو به فکر کسب علم و دانش و تجربه باشید و نکته بعدی اینکه لزومی ندارد مسئله ای را از خانواده پنهان کنید ، آنها می توانند بزرگ شدن و نیازهای پسر دانشجوی خود را بفهمند و حتما هم راهی برای درک و کمک به شما دارند .
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام مجدد به همه اهالی همدردی،
دوستان اکثرا اشاره کردن که بهتره که که مسئله رو با خانواده در میان بگذارم، منتها اینکه اگه میشه راهنمایی کنین که چجوری اختلاف سنمونو مطرح کنم؟