به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
سلام به همه دوستان اسمم فرهنگه و دانشجو هستم/ اومدم تا شما ها کمکم کنید و بگید من چیکار کنم ؟؟؟؟
بدون مقدمه چینی میرم سر اصل موضوع
ما تو فامیلای دورمون یک دختری هست که اسمش مهساست من از وقتی که یادم میاد یک حس عجیبی نسبت به اون داشتم ولی هیچ موقع به خودم اجازه نمی دادم کــــــه بهش پیشنهادی بدم یعنی فکر می کردم که اون اصلا تو این فازا نیست .....
اصلا نمی تونستم به کس دیگه ای فکر کنم یا کس دیگه ای رو به عنوان دوست انتخاب کنم
یک روز تو خونه بودم حدودای ساعت 11 شب که دیدم یک sms نا آشنا برام اومد یادم نیست چی نوشته بود خلاصه من پرسیدم شما؟ که گفت منو نمی شناسي؟ به اون شماره زنگ زدم دیدم یک دختر خیلی حاضر جواب گوشی رو برداشت و کلی سوالو جواب و کلی چرتو پرت بینمون ردو بدل شد که این باب آشنایی منو ساغر شد
حدود یک ماه باهم بودیم (البته تلفنی) از همون روزای اول من حس می کردم آشنایی ما اتفاقی نیست سر همین موضوع من سعی می کردم دروغ نگفته باشم که بعدا اگه حسم درست بود دروغگو از آب در نیام شاید دلیل این که این حسو پیدا کرده بودم این بود که خونه های ساغر و مهسا هر دو تو یک منطقه نزدیک به هم بود
با هم بودیم تا روزی که من ازش پرسیدم شماره منو کسی بهت داده ؟ اون منکر این قضیه شدو ...
رابطمون تموم شد ولی فکر اینکه شاید شماره منو مهسا به اون داده باشه عین خوره داشت داغونم میکرد ولی از یک طرفم به خودم می خندیدمو می گفتم عمراً / مهسا و این کارا؟ امکان نداره
گذشت بعد حدودا 3 ماه تو این 3 ماه به اینکه شاید شمارمو مهسا به اون داده باشه خیلی فکر کردم تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره طرح رفاقت با مهسا بریزم
دوباره زنگ زدم . انگار اونم منتظر تماسم بود ( در ضمن اینم بگم که رابطه منو ساغر در حد سرگرمی بود) مدام بین حرفام به اسم مهسا اشاره می کردم که اونم تفره می رفت تا اینکه کار به دعوا و کل کل کشید که قرار شد همدیگه رو ببینیم
روز قرار من با یکی از دوستام رفتم سر قرار نکته قابل توجه این بود که محل قرار تو یک کافی شاپ نزدیک خونه مهسا بود منتطر بودیم که بهم زنگ زد منم تنها رفتم دم دره کافی شاپ واستادم منتطر بودم بیاد که دیدم از دور 3 تا دختر دارن میان که وقتی منو اونجا دیدن یک مکث کوتاهی کردن (انگار انتظار نداشتن من برم) از بین اون دخترا یکیشون جدا شد و خیلی تابلو جوری که صورتش مشخص نشه از اون دسته خیابون خیلی تند رد شدو رفت که من به دوستم اشاره کردم که بره دنبالش اون 2 تا دخترم اومدن از کناره من رد شدنو رفتن من هم هیچ اعتنایی بهشون نکردم چون فقط دوست داشتم بدونم او دختره که رفت کی بود به مهران (دوستم ) زنگ زدمو گفتم دختره کجا رفت که گفت رفت کوچه شاهین پلاک 37 بله دوستان اونجا خونه مهسا بود و اون دختره یا مهسا بود و یا ساغر که احتمال زیاد مهسا بود
حالا که این ماجرا تموم شده فقط می خوام اینو بدونم که معنی این کاره مهسا چی بوده یعنی می خواست منو امتحان کنه ؟؟؟ یعنی اینطوری ؟؟؟ یا چیو می خواست ثابت کنه ؟؟؟
بعد اون ماجرا من نتونستم این موضوع رو حذم کنم به همین خاطر می خوام اون قدری که غروره من شکستو اذیت شدم اونم اذیت بشه چون دیگه عشقم تبدیل شد به نفرتی که هنوزم بوی عشق میده به همین خاطر نمی تونم زیاده روی کنم ویا کاری کنم که پیش خانوادش خراب شه فقط یکی به من بگه چیکار کنم
به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
ولی خودم دوست دارم اونو تو شرایط خودم قرار بدم ولی نمی دونم چطوری
خواهشاً راهنماییم کنید :203:
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
سلام دوست عزیز :
به نظر من برو و باهاش صحبت کن و علت کارو ازش جویا شو و همینطور که به صورت واضح برای ما نوشتی ماجرا رو براش شرح بده و بگو که منظورش چی بوده ؟
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
سلام دوست عزیز!
به نظر من چون شما جواب تلفنا و اس ام سای اونو میدادین(با وجودیکه مطمئن نبودی غریبه و اتفاقی بوده) این توهم یا برای مهسا یا برای اون دوستش ساغر ایجاد شده که خود شما هم نمیدونی کی رو میخواهی یا اینکه برات فرقی نمیکنه و ساغر هم میتونه جای اونو بگیری(این برای کسی که شما رو دوست داره بدترین درده که فکر کنه بین شما و دوستش هم میتونه یه رابطه ایباشه و دوستشم بهش بگه اگه این اینطوریه و برای تو و وبرای منم این کارارو میده چرا برای من نباشه و دیدی عشقت چه پوشالی و تو خالی از آب در اومد!؟×!
این وضعیت بدی که شما با کمروئیتون جلوی کسی که دوستش داشتین و پرروئیتون در برابر کسی که نمی شناختین بوجود آوردین .عجیبه که میخواین انتقام هم بگیرین.شاید این پیدا شدن شماره یه اتفاق بوده که شما توش گیر افتادین ولی بعدش چی!؟اصلا به قلب شکسته اون دختر و اعتماد از دست رفته و عشقی که بینتون بوده فکر کردین!؟!
صداقت از همه چیز بهتره بهتره واقعیتو بگین و منتظر جوابی که میده باشین.البته قبلشم باید یه اعتماد سازی کنید تا دیگه مشکلی پیش نیاد انشاالله
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
کسی که با یه دختر پررو قرار تو کافی شاپ میذاره معلومه که برای هیچ دختری قابل اعتماد نیست.اگه تو همسر داشتی و طلاقش میدادی قابل اعتمادتر بودی تا اینکه با رفیقت بری با یه دختر..... قرار بذاری.حالا منظورت هرچی بوده باشه
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
واقعاً ازبابت اینکه راهنمائیم کردید ممنونم
شما دارید تقریباً یکطرفه قضاوت می کنید خوب حتی اگه اینطور که شما میگید هم باشه من واسه این کارمم دلیل دارم که چرا با یک غریبه صحبت کردم ولی اون طور که گفتم اصلاً رابطه ای به نام دوستی بین ما نبود
خوب حالا بگم که چرا با ساغر صحبت کردم ؟؟؟ خوب همون طور که گفتم من از اولش حدس می زدم که احتمال داره رابطه بین ما اتفاقی نباشه !! خوب واسه اینکه مطمئن می شدم به نطر شما باید چیکار می کردم ؟؟؟
من اینو به جرات میگم که هر کسی هم اگه جای من بود این کارو می کرد
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
فرهنگ عزیز سلام .
اگر ممکنه از خودت بیشتر بگو تا دوستان با شما آشنا بشن مثلا از سنت و ...
ببینید در روابط باید هدفها مشخص شوند . هدف شما از ارتباط با مهسا چیه ؟ ازدواج ؟ آیا این خانوم معیارهای شما برای ازدواج را دارا هستند . اگر جواب این سوالات بله هستند شما میتونید از طریق خانواده اقدام کنید .
در صورتی که شما قصد ازدواج را ندارید در مورد هدف خود از ارتباط یا صحبت با مهسا و ... توضیح بیشتری بدهید .
موفق باشید .
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
سلام دوست عزیز
شما گفتی از خودم بیشتر بگم : من 21 سالمه دانشجو هستم از نظر مالی مشکلی ندارم و به نظر من انسان باید قبل از ازدواج با شخص مورد نظر آشنا بشه ونه 10 دقیقه قبل از ازدواج
خوب هدفا زیادند هدف من از ارتباط با مهسا ازدواج نیست چون تنها معیار برای ازدواج عشق نیست معیار های زیادی هستند که اگه بر آورده بشن میشه به ازدواح فکر کرد
من دوست دارم بدونم عشق من یک طرفست یا دو طرفه ؟؟
من ارتباط اجتماعیم خوبه و می تونم با همه ارتباط برقرار کنم ولی شخصیتی که مهسا داره به نظر من خاص که همین عامل باعث شده به هر طریقی ازش دلگیر نشم در ضمن از شکست روحی متنفرم می ترسم باهاش صحبت کنم / ترس کلمه قشنگی نیست منطور من ترس از شکسته و با این موقعیت فامیلی که باهم داریم اگه یک روزی اون به پیشنهادم بی اعتنایی کرد و بعد ها همدیگه رو دیدیم نمی دونم چه حسی پیدا کنم
هیچ دلیل خاص دیگه ای هم وجود نداره که ازش ترسی داشته باشم مثل چه می دونم قیافه / وضع مالی و ... تقریباً هر دو تو یک سطحیم
هدف من از صحبت با مهسا می تونه به ارضا کردن حس عجیبی که نسبت به اون دارمو هر روز بیشتر میشه کمک کنه
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
با راهنمایی دوست خوبم digitalman من تصمیم گرفتم مهسا رو به هر نحوی که شده فراموش کنم
و عشق تا اطلاع ثانوی ممنوع می باشد
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farhang
واقعاً ازبابت اینکه راهنمائیم کردید ممنونم
شما دارید تقریباً یکطرفه قضاوت می کنید خوب حتی اگه اینطور که شما میگید هم باشه من واسه این کارمم دلیل دارم که چرا با یک غریبه صحبت کردم ولی اون طور که گفتم اصلاً رابطه ای به نام دوستی بین ما نبود
خوب حالا بگم که چرا با ساغر صحبت کردم ؟؟؟ خوب همون طور که گفتم من از اولش حدس می زدم که احتمال داره رابطه بین ما اتفاقی نباشه !! خوب واسه اینکه مطمئن می شدم به نطر شما باید چیکار می کردم ؟؟؟
من اینو به جرات میگم که هر کسی هم اگه جای من بود این کارو می کرد
واقعا قصد داري انتقام بگيري در حالي كه دل مهسا شكسته؟ اصلا معلوم نيست شايد اون دوستش خيلي چيزا به دروغ به مسا گفته باشه پس خودت بايد بري براش كامل توضيح بدي اونم حتما دوست داشته و چون پا پيش نزاشتي فكر كرده يه طرفه هست و برا اين كه مطمئن شه اين كار رو كرده شما با دوستش حرف زدين و اين برا اون يعني براتون فرقي نداشته مهسا يا ساغر.هرگز فكر اين نباش كه اون رو بزاري تو موقعيتي كه تورو گزاشت اون دختر تو پسر و غرور هاتون متفاوته اگه غرور و احساس اون بشكنه خيلي خيلي وخيم تر از غرور شماست اينا همش سو تفاهم بوده:324:
RE: به نظر شما باهاش حرف بزنم ؟؟؟ بهش چی بگم؟؟؟
دوست عزیز
به تاریخ آخرین ارسال توجه کنین که مربوط میشه به بهمن ماه سال 1387