+عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
سلام دوستان
خيلي داغونم . خواهش ميكنم كمكم كنين .
مسئله اينه كه :
سال پيش با يك دختري آشنا شدم .اين دختر ، توي هيئتي بود كه ما هر سال محرم به اونجا ميرفتيم . اين دختر اون موقع من رو ديده بود و ازم خوشش ميومد ! ولي من هيچ اطلاعي نداشتم .
اين دختر با مادرم صميمي شد و به صورت مخفيانه تونست شماره ي من رو پيدا كنه . با من تماس گرفت و ابراز علاقه كرد .
من هم كه از همه جا بي خبر بودم . اصلا نميدونستم اون كيه . ولي اون خيلي خوب من رو ميشناخت .
خلاصه اينكه به صورت تلفني و اس ام اسي ما با هم رابطه داشتيم . ولي من هيچ علاقه اي به ايشون نداشتم و رابطه ام رو باهاش تموم كردم . من حتي اون رو نديده بودم و نميدونستم چه شكليه !
ولي اون خيلي عاشقم بود و نميتونست جداييمو تحمل كنه !
دوباره بعد از چند ماه جدايي از من خواست كه باهاش رابطه داشته باشم . يكي از دلايلي كه من دوباره باهاش رابطه پيدا كردم اين بود كه اون واقعا عاشقم بود . نميدونين كه چه گريه هايي ميكرد . من هم گفتم بذار يك بار ديگه تلاش كنم شايد عاشقش بشم .
بعداز دو هفته خواستم ببينمش البته از دور ، ديدمش ولي ازش خوشم نميومد . اصلا نه از نظر ظاهر و نه از نظر اخلاق نميپسنديدمش ولي فقط به خاطر اينكه اون اصرار ميكرد باهاش مونده بود.
خلاصه اينكه بهش گفتم من نميتونم با تو ازدواج كنم و باهاش تموم كردم و يك مسئله اي رو بهونه كردم كه نتونه جوابي داشته باشه ولي اصلا بهش نگفتم كه ازت خوشم نمياد چون ميدونستم كه خيلي ميشكنه ، به خاطر اين يكي از كارهاي اشتباهاش رو بهونه كردم و رابطه رو تموم كردم .
4-5 ماه رابطه نداشتيم تا اينكه دوباره امسال محرم و هيئت . به صورت اتفاقي نگاهم تو نگاهش افتاد . خيلي غمگين بود.
فرداي اون روز يعني امروز . اون دوباره با من تماس گرفت و بهم ابراز علاقه كرد . واقعا خيلي عاشقمه . ولي من اصلا نميخوامش . من يك نفر ديگه رو دوست دارم و اون رو ميپسندم ، حتي اگر اون هم نبود من بازهم اين دختر رو نميخواستم ، خوشم نمياد ازش و نميپسندمش !
ولي نميدونم چيكار كنم ؟ دلم براش ميسوزه از يك طرف و از طرف ديگه هم نميخوامش . نميتونم بهش بگم از تو خوشم نمياد چون نميخوام كوچيكش كنم و تحقيرش كنم ! بگين چيكار كنم كه بفهمه و بره ؟ بدون اينكه بشكنه ؟
خواهش ميكنم دوستان ! وقتي گريه هاي پشت تلفنش رو ميشنوم اشكم درمياد ولي چه كنم ؟ دوستش ندارم!
دلم واقعا براش ميسوزه .
بگين چيكار كنم ؟ چه جوري ؟ چيكار كنم كه بره ؟
بهم ميگه خطتت رو عوض كن و از اينجا برو تا من ديگه نبينمت !
بگين من چيكار كنم ؟
دلم نمياد بهش بگم يكي ديگه رو دوست دارم ، چون ميدونم كه خيلي ضربه ميخوره .
خواهش ميكنم يك راه حل به من ارائه بدين تا من بتونم بدون هيچ ناراحتي اي اون رو از خودم نا اميد كنم كه بره و ديگه به من فكر نكنه !
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
کاریو کن که اون خانوم بهش حساسه. تا ازت دلسرد شه.....
چند سالشونه؟
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
من 20 و اون 18 سالشه
ببينيد ، اون عاشقمه ! من اون رو نميشناختم ولي اون خيلي خوب من رو ميشناسه . من پارسال با اون آشنا شدم ولي ايشون نزديك 2-3 سال بود كه عاشق من بود و پارسال اون رو بهم نشون داد.
اون عاشق رفتار و اخلاقمه و خوب من رو شناخته .
مشكل اينجاست كه من دوستش ندارم ، و اونقدر مردانگي دارم كه نخوام بشكنمش و بهش بگم از قيافه ات و اخلاقت خوشم نمياد.
آخه هر كاري كنم تابلوعه !
آدم عاشق چي ميگه ؟ هر بهونه اي بيارم ميگه خوب واست صبر ميكنم و ان شاالله درست ميشه .
مثلا بگم خانواده ام مخالفن كه ميفهمه اينجوري نيست و در ضمن اگر هم باشه ميگه بلاخره موافقت ميكنن
يعني خلاصه اينكه بهانه ي بني اسرائيلي نميتونم براش بيارم .
يه چيزي پيشنهاد بدين من همون كارو انجام بدم . فقط نميخوام خوردش كنم و اون آسيب ببينه .
خواهش ميكنم كمكم كنين .
تحمل ندارم ببينم اون اينجوري بي قراريمو ميكنه ! اگه واقعا دوستش داشتم كه واسش ميمردم با اين عاشقيش ولي من دوستش ندارم ، ازش خوشم نمياد ولي نميخوام اون فكر كنه كه من به اين دليل نميخوامش
يه راه حل ارائه بدين دوستان
خواهش ميكنم
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
سلام
اولاً اون خانوم خیلی جوونه و بدون نمیفهمه چیکار میکنه و کاملاً عشقش کوره به چند دلیل:1-مگه چند بار باهاش حرف زدی که میگه عاشقته (منظورم قبل از اس ام اس دادن و...ست).مردم بعد از 5 سال زندگی زیر یه سقف تازه همدیگرو میشناسن اون آخه از چیه رفتارت خوشش اومده که افتاده دنبالت؟اون واسه خودش از تو تو ذهنش یه سوار با اسب سفید ساخته سنش این اقتضا رو داره.2-خیلی تو جوه و من شرط میبندم افسردست چون یه عاشق دیگه انقدرام گریه زاری نمیکنه اون بدون شک مشکل روحی داره.راه حلش اینه بهش بگی بره پیش روانپزشک و بهش بفهمونی احساسش ناشی از چیزای دیگست نه عشق.یعنی یجوری بگو تو عاشقم نیستی این که تو میگی عشقه یه مشکل روحیه.اینجوری هم به غرورش بر نمیخوره هم میره پیش یه روانپزشک مشکلشو حل میکنه.ضمناً معشوق واسه عاشق هم درده هم درمان.نباید باهاش ارتباط داشته باشی که دردی براش بوجود بیا که حالا درمانشو بخواد!
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
میدونید که این دوره ی سن خیلی احساسیو بچگونست....بهش بی اعتنا باش ...بذار زمان بگذره خودش میفهمه عاشق نبوده. ...شماام خودتو مسئول اون ندون ....چون نه بهش قول دادی نه رابطه ی خاصی داشتی
اگه احیانن چیزیو ازت دید که دلش شکست...نترس ...زندگیت خراب نمیشه ...مشکلیم واست پیش نمیاد
زندگیه خودتو بکن
با مرور زمان همه چیو میفهمه....
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
فکر میکنی اگه بهش بگی به کس دیگه ای علاقه داری و نمی تونی به کسه دیگه ای فکر کنی اثر داشته باشه؟
RE: عاشقمه ولي من نميخوامش ! چه جوري بهش بگم ؟
سلام.دوست عزیز
لطف کنید به این احساست و ابراز علاقه ها نگید عشق.!بهتر همون اسم خودش رو داشته باشه .وابستگی .
همونطور که خودتون نوشتین شما از هر راهی که وارد بشین وهر دلیلی که بیارین ایشون قانع نمیشن وخواهان ادامه رابطه هستن,اگه دلیل منطقی بیارین بعد از قطع رابطه این خانوم تا حدودی به خاطر وابستگیشون به شما افسرده میشن واگر هم بدون دلیل باشه باز هم همون حالت رو دارن.
شما از دلسوزی نسبت به ایشون خودداری کنید,که همین دلسوزی شما باعث شده که رابطه شما تا اینجا کش پیدا کنه و چه بسا وابستگی ایشون به شما.به نظر من تنها راه اینه که کلا"رابطتون رو با ایشون قطع کنید.حتی مسیری که احتمال داره شما همدیگر رو ببینید از اون مسیر رفت وآمد نکنید.باز هم میگم براساس حس ترحم با ایشون در ارتباط نباشد.