-
صبر و شكيبايى
صبر و شكيبايى
زندگى انسان در دنيا،آميخته با مشكلات عجيبى است كه اگر در مقابل آن بايستد وشكيبايى و مقاومتبه خرج دهد،به يقين پيروز خواهد شد و اگر ناشكيبايى كند و دربرابر حوادث زانو زند،هيچ گاه به مقصد نخواهد رسيد.
منظور از«صبر»همان استقامت در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است كه نقطهمقابل آن«جزع»،بىتابى،از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات است.
علاوه بر زندگى مادى،در زندگى معنوى نيز اين مساله وجود دارد.اگر انسان در برابرنفس سركش و هوا و هوسها و زرق و برق دنيا و جاذبههاى گناه ايستادگى نكند و درطريق«معرفة الله»و اطاعت فرمان او با مشكلات نجنگد،هرگز به جايى نمىرسد.
از اين رو،علماى علم اخلاق،صبر را به سه دسته تقسيم مىكنند:
1-صبر بر اطاعت،يعنى شكيبايى در برابر مشكلاتى كه در راه اطاعت وجود دارد.
2-صبر بر معصيت،يعنى ايستادگى در برابر انگيزههاى نيرومند و محرك گناه.
3-صبر بر مصيبت،يعنى پايدارى در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالى وترك جزع و فزع.
«صبر»از مهمترين اركان ايمان است،امير مؤمنان على عليه السلام موقعيت صبر را در برابرايمان،همانند موقعيتسر نسبتبه بدن مىدانند
در قرآن مجيد نيز كمتر موضوعى را مانند صبر مورد تاكيد قرار داده است.حدود هفتاد آيه،از صبر سخن به ميان آمده كهبيش از ده مورد آن به شخص پيغمبر اسلام صلى الله عليه و اله اختصاص دارد.
قرآن براى صابران،اجر فراوانى قائل شده، «انما يوفى الصابرون اجرهم بغيرحساب» (1) و كليد ورود بهشت،صبر و استقامتشمرده شده است،آنجا كه مىگويد:
«فرشتگان بر در بهشتبه استقبال مىآيند و به آنها مىگويند:«سلام عليكم بما صبرتمفنعم عقبى الدار ،سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان،چه نيكو استسر انجام آنسراى جاويدان» (2)
در حديث معروف نبوى كه در بحثهاى آينده به آن اشاره خواهد شد،صبر نيمىاز ايمان شمرده شده است.
با اين اشاره به سراغ آيات قرآن مىرويم و تعبيرها و تاكيدهاى قرآن را در مسالهصبر،مورد توجه قرار مىدهيم.
1- ...انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب (سوره ص،آيه 44)
2- و جاءوا على قميصه بدم كذب قال بل سولت لكم انفسكم امرا فصبر جميل و اللهالمستعان على ما تصفون (سوره يوسف،آيه 18)
3- و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل كل من الصابرين (سوره انبياء،آيه 85)
4- قال انك لن تستطيع معى صبرا (سوره كهف،آيه 67)
5- ...قال الذين يظنون انهم ملقوا الله كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله والله مع الصابرين (سوره بقره،آيه 249)
6- فاصبر كما صبر اولو العزم من الرسل و لا تستعجل لهم كانهم يوم يرون مايوعدون لم يلبثوا الا ساعة من نهار... (سوره احقاف،آيه 35)
7- فاصبر صبرا جميلا (سوره معارج،آيه 5)
8- يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلكم تفلحون (سوره آل عمران،آيه 200)
9- يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ان الله معالصابرين (سوره بقره،آيه 153)
10- قل يا عبادى الذين آمنوا اتقوا ربكم للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنة و ارضالله واسعة انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (سوره زمر،آيه 10)
11- سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار (سوره رعد،آيه 24)
12- اولئك يجزون الغرفة بما صبروا و يلقون فيها تحية و سلاما (فرقان،75)
13- و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمراتو بشر الصابرين (سوره بقره،آيه 155)
14- ...و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر (سوره عصر،آيه 3)
ترجمه
1-..ما او(ايوب)را شكيبا يافتيم،چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده(به سوى خدا)
بود.
2-و پيراهن يوسف را با خونى دروغين(آغشته ساخته،نزد پدر)آوردند.پدر گفت:
«هوسهاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته!من صبر جميل(شكيبايى خالى ازناسپاسى) خواهم داشت،و در برابر آنچه مىگوييد از خداوند يارى مىطلبم!»
3-و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را(به يادآور)كه همه از صابران بودند.
4-(خضر)گفت:«تو هرگز نمىتوانى با من شكيبايى كنى!(ولى موسى قول داد كه شكيباخواهم بود)
5-..(گروهى از بنى اسرائيل)گفتند:«امروز ما توانايى مقابله با«جالوت»و سپاهيان او رانداريم»، اما آنها كه به روز رستاخيز ايمان(قوى)داشتند،گفتند:«چه بسيار گروههاىكوچكى كه به فرمان خدا بر گروههاى عظيمى پيروز شدند!»و خداوند(همراه)با صابران(و ياراستقامتكنندگان)است.
6-(اى پيامبر!)صبر كن،آن گونه كه پيامبران«اولو العزم»صبر كردند و براى(عذاب) آنانشتاب مكن!هنگامى كه وعدههاى(عذاب)را كه به آنها داده شده،مشاهده كنند،(احساس مىكنند كه)گويى فقط ساعتى از يك روز(در دنيا)توقف داشتند!
7-پس«صبر»كن،صبرى جميل و زيبا(خالى از هر گونه ناسپاسى)
8-اى كسانى كه ايمان آوردهايد!(در برابر مشكلات و مصائب و هوسهاى سركش)
استقامت كنيد!و در برابر دشمنان(نيز)پايدار باشيد و از مرزهاى خود مراقبت نمائيد و از خدابپرهيزيد،شايد رستگار شويد!
9-اى افرادى كه ايمان آوردهايد!از صبر(و استقامت)و نماز،كمك بگيريد،(زيرا)خداوندبا صابران است.
10-بگو«اى بندگان من كه ايمان آوردهايد از(مخالفت)پروردگارتان بپرهيزيد،براىكسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند،پاداش نيكى است و زمين خدا وسيع است(اگر تحتفشار سران كفر بوديد،مهاجرت كنيد)كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافتمىدارند!»
11-(فرشتگان در قيامتبه آنان مىگويند.)سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان چهنيكوست عاقبت آن سرا(ى جاويدان)!
12-(آرى)آنها(عباد الرحمن)هستند كه درجات عالى بهشت،در برابر شكيبايى وصبرشان به آنان پاداش داده مىشود و در آن با تحيت و سلام روبهرو مىشوند!
13-قطعا همه شما(امت محمد)را با چيزى از ترس،گرسنگى،و خسارت اموال و جانهاو ميوهها،آزمايش مىكنيم،به استقامت كنندگان(در برابر آزمايشها)بشارت(پيروزى وپاداش بزرگ)ده!
14-...آنها كه يكديگر را به حق سفارش كردند،به شكيبايى و استقامت توصيه نمودند!
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm
-
RE: صبر و شكيبايى
عالی بود setarehعزیز!
بخصوص اینکه با آیات قرآنی هم مقاله اتون رو تزئین کردین!
موفق باشید!
-
RE: صبر و شكيبايى
انگيزههاى صبر و شكيبايى
امورى كه باعث صبر انسان در مشكلات طاعت و ترك معصيت و در برابر مصائبمىشود، فراوان است كه هر كدام تاثير خاصى در پديد آوردن اين فضيلتبزرگ داردكه مهمترين آنها عبارتند از:
1-تقويت پايههاى ايمان و يقين،مخصوصا توجه به اين نكته كه خداوند«ارحمالراحمين»اس ت و نسبتبه بندگانش از هر كسى مهربانتر است و او براى رعايت و تامينمصالح عباد،حوادثى مىآفريند كه اسرار و منافعش پوشيده است،روح شكيبايى را درانسان پرورش مىدهد.توجه به پاداشهاى عظيم مطيعان و تاركان معاصى و صدقوعدههاى الهى نيز در اين زمينه،عزم انسان را در صبر و شكيبايى،راسختر مىكند.
از همين رو،امير مؤمنان عليه السلام مىفرمايند:«اصل الصبر حسن اليقين بالله،اساس وريشه صبر،ايمان و يقين خوب،نسبتبه خداوند است»
بديهى است،هر قدر ايمان انسان به حكمت و رحمت پروردگار بيشتر باشد،صبر اونيز بيشتر خواهد شد،به تعبير ديگر،تحمل صبر و شكيبايى برايش آسانتر مىگردد.بههمين دليل، حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه به بعضى از ياران خود فرمود:«انا صبرو شيعتنا اصبر منا،ما صبورانيم،ولى شيعيان ما از ما صبورترند».راوى سؤال مىكند،فدايتشوم!چگونه شيعيان شما از شما صبورترند؟امام در پاسخ فرمودند:«لانا نصبر على ما نعلم و شيعتنا يصبرون على ما لا يعلمون،چون ما بر چيزى كه مىدانيم(و از اسرار آن آگاهيم)
صبر مىكنيم،ولى شيعيان ما در برابر امورى كه از اسرارش آگاه نيستند صبر مىكنند» (49)
2-دستيابى صبر،مانند كسب هر فضيلت اخلاقى ديگر،ممارست و روبرو شدن باحوادث گوناگون حاصل مىشود،به همين دليل در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلامآمده است: «من توالت عليه نكبات الزمان اكسبته فضيلة الصبر،كسى كه پى در پىحوادث ناخوشايندى برايش حادث شود،فضيلت صبر را برايش فرهم مىكند» (50)
به تعبير ديگر،انسان در ابتداى برخورد با مصيبتى،ناله و فرياد سر مىدهد و جزع وفزع را به اوج مىرساند،هم چنين هنگامى كه در انجام طاعتى از طاعات پروردگار،بامشكلى روبرو شود،اظهار خستگى مىكند،ولى تكرار آن حوادث و اين مشكلات بهتدريج فضيلت صبر را به عنوان يك عادت در او به وجود مىآورد.
3-توجه به اين نكته كه دنيا،دار حوادث و مشكلات است و رسيدن به هيچ موهبتىاز مواهب مادى و معنوى،بدون عبور از موانع گوناگون امكان پذير نيست و نيز توجه بهاين حقيقت كه افراد كم صبر و بى حوصله و كم طاقت،هرگز به جايى نخواهند رسيد،عزم و اراده انسان را بر صبر و شكيبايى در مقابل مشكلات محكمتر مىسازد.
همان گونه كه در سابق اشاره شد،براى چيدن يك شاخه گل بايد رنجخار را كشيد وبراى نوشيدن يك جرعه عسل،بايد در برابر نيش زنبور صبر كرد،گنجها در ويرانههاست و بهشت در لابلاى ناملايمات قرار گرفته است.
به يقين هر كس در اين امور دقت كند،آمادگى بيشترى براى صبر و شكيبايى پيدامىكند.از همين رو در حديث ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:«لكل نعمةمفتاح و مغلاق و مفتاحها الصبر و مغلاقها الكسل،براى هر نعمتى كليد و قفل و بندى است،كليد آن صبر و قفل و بند آن،تنبلى و كسالت است.» (51)
4-يكى ديگر از انگيزههاى صبر و عوامل پرورش آن،هم شكل ساختن صابراناست،اين امر نه تنها در اين جا بلكه در تمام فضايل اخلاقى صدق مىكند كه هر گاهانسان،در ظاهر خود را به صفتى بيارايد،هر چند در باطن چنين نباشد،به تدريج درباطنش نيز نفوذ كرده و به آن متخلق مىگردد.
در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و اله آمده است:«من يتصبر يصبره الله و من يستعفف يعفهالله،و من يستغن يغنه الله و ما اعطى عبد عطاء هو خير و اوسع من الصبر،كسى كه خود رابه چهره صابران در آورد(و جزع و فزع را ترك گويد)،خداوند روح صبر را به او مىبخشد و كسى كه بهچهره عفيفان در آيد،خداوند او را به زينت عفت مىآرايد و كسى كه در چهره بىنيازان در آيد،خداوند اورا بىنياز مىسازد و به هيچ بندهاى موهبتى بهتر و گستردهتر از صبر عطا نشده است.» (52)
5-صبر رابطه نزديكى با ظرفيت وجودى انسان دارد.هر اندازه ظرفيت و شخصيتانسان بيشتر شود،صبر و شكيبايى او افزون مىگردد،به همين دليل كودكان و بزرگسالانكودك صفت،در برابر كمترين حادثهاى،بىتابى مىكنند،در حالى كه افراد با ظرفيتو با شخصيت، مشكلات را در خود هضم نموده و خم به ابرو نمىآورند.
يك استخر كوچك با اندك نسيمى متلاطم مىشود،ولى يك اقيانوس عظيم،بهآسانى متلاطم نمىشود و اقيانوس كبير را از اين جهت اقيانوس آرام مىخوانند كههيجان امواجش به خاطر گسترش آن كمتر است.
مطالعه حالات بزرگان،مخصوصا انبياء و اولياى الهى كه بر اثر صبر و شكيبايى بهمقامات عالى روحانى نايل گشتند،مىتواند از انگيزههاى مؤثر باشد،همان گونه كه آنهادر همه چيز الگو و اسوهاند.
مساله صبر و شكيبايى در برابر حوادث سخت زندگى و مشكلات عظيمى كه در راهپيروزى انسان وجود دارد،تنها بعد اخلاقى ندارد،بلكه از نظر بهداشت و سلامت جسمنيز فوق العاده موثر است.افراد ناشكيبا عمرى كوتاه و توام با انواع بيمارىها دارند كهمهمترين آنها بيمارىهاى قلبى و عصبى است،در حالى كه شكيبايان از عمر طولانى وتوام با سلامت نسبى برخوردارند،به همين دليل،روانشناسان معتقدند داشتن مذهب(كه انسان را به شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب مىكند)يكى از شرايط سلامت جسمو روان انسان است.
در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:«من احب البقاء فليعد للمصائب قلباصبورا،كسى كه دوست دارد عمر طولانى داشته باشد،بايد قلب صبورى در برابر مصائب آمادهكند.»
-
RE: صبر و شكيبايى
جزع و بىتابى
«جزع»نقطه مقابل«صبر»است و آن،حالتبىقرارى و ناشكيبايى در برابرحوادث و مشكلات است،به گونهاى كه انسان در برابر حادثه زانو زند،مايوس شود،بى تابى كند و يا از تلاش و كشش براى رسيدن به مقصد چشم بپوشد.
جزع يكى از بدترين و نكوهيدهترين صفات است كه انسان را در دنيا و آخرت بهبدبختى مىكشاند و از رسيدن به مقامات والا باز مىدارد و ارزش و مقام او را در جامعهكاسته،شربت زندگى را رد كامش تلخ،و شهد حيات را شرنگ مىسازد.
قرآن مجيد در سوره«معارج»،انسان را موجودى حريص و كم طاقتى معرفىمىكند كه وقتى بدى به او برسد،بىتابى مىكند و هنگامى كه خوبى به او رسد،بخلمىورزد و مانع ديگران مىشود، «ان الانسان خلق هلوعا×اذا مسه الشر جزوعا×واذا مسه الخير منوعا» . (54)
منظور از انسان در اين آيه-همانند بعضى از آيات مشابهى كه انسان را با صفاتناشايستى توصيف كرده-انسانهاى تربيت نيافته و به اصطلاح خود رو و فاقد شخصيتاست و لذا در ذيل همين آيات با جمله (الا المطلين...تا...و الذين هم على صلاتهميحافظون) ،افراد با ايمانى را كه به نماز و كمك به محرومان و اصول عفت و امانت وشهادت به حق وفا دارند،استثناء كرده و از تحت عنوان«هلوع»خارج مىكند.
تعبير آيات فوق،شايد اشاره به اين باشد كه معمولا افراد جزوع و ناشكيبا بخيل همهستند، همان گونه كه بخيلان ناشكيبا مىباشند،به تعبير ديگر اين دو صفتبا يكديگررابطه دارند و از اين رو در مفهوم«هلوع»جمع شدهاند.
در روايات اسلامى نيز بحثهاى جالب و عميق و نكتههاى قابل ملاحظهاى در اينزمينه ديده مىشود كه هر يك از ديگرى آموزندهتر است،در ذيل به چند نمونه از آنهااشاره مىشود:
1-امير مؤمنان على عليه السلام در مذمت جزع مىفرمايند:«اياك و الجزع فانه يقطع الاملو يضعف العمل و يورث الهم،از جزع و ناشكيبايى بپرهيز،زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم اندوه به بار مىآورد» (55)
2-همان امام بزرگوار در جاى ديگر ضمن اشاره به نكته لطيف ديگرى مىفرمايند:
«الجزع و اتعب من الصبر،بىتابى از صبر و شكيبايى ناراحت كنندهتر است» (56)
دليل آن روشن است،زيرا جزع و بىتابى هيچ مشكلى را حل نمىكند،تنها اثرشاين است كه روح و جسم انسان را در هم مىكوبد،به همين دليل از شكيبايى پرزحمتتر مىباشد،مثلا، هنگامى كه انسان،عزيزى را از دست دهد،ممكن استسرشرا به ديوار بكوبد،گريبان چاك كند،نعره و فرياد بكشد و يا سر انجام خود كشى كند،اماهيچ يك از اينها عزيز از دست رفته را باز نمىگرداند،بلكه تنها پايههاى ايمان وسلامت جسم و جان او را در هم مىكوبد،علاوه بر اين،اجر و پاداش انسان را نيز بر بادمىدهد كه شرح ان در حديثبعد مىآيد.
3-حضرت على عليه السلام مىفرمايند:«الجزع لا يدفع القدر و لكن يحبط الاجر، جزع(دربرابر مصائب)،مقدرات را تغيير نمىدهد،ولى اجر و پاداش انسان را از بين مىبرد.» (57)
در باين اين كه چرا پاداش را از بين مىبرد،بايد گفت:جزع و ناشكيبايى دليل بر عدمرضا و عدم تسليم در برابر مقدرات الهى است.در واقع،اعتراض به عدل و حكمتپروردگار را در بر دارد،هر چند صاحبش از آن غافل باشد.
4-در حديث ديگرى كه از امام هادى عليه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالبديگرى، مىفرمايند:«المصيبة للصابر واحدة و للجازع اثنان،مصيبتبراى انسان صبوريكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دوتاست.» (58)
جزع و بىتابى-چنان كه در قبلا اشاره شد-مشكلات عظيم جسمى و روحى بهدنبال دارد،به علاوه اجر و پاداش انسان را بر باد مىدهد،بنابر اين مصيبت افراد ناشكيبامضاعف مىشود.
5-امام كاظم عليه السلام در بيان يكى از وصاياى حضرت مسيح عليه السلام مىفرمايند: «ولا تجعلوا قلوبكم ماوى للشهوات ان اجزعكم عند البلاء لاشدكم حبا للدنيا و ان اصبركمعلى البلاء لازهدكم فى الدنيا،دلهاى خود را پناهگاه شهوات قرار ندهيد،آن كس كه در بلا،بيشتر بىتابى مىكند،علاقهاش به دنيا بيشتر است و آن كس كه در بلا،شكيباتر است،نسبتبه دنيا، بى اعتناتر است». (
از اين روايت استفاده مىشود كه يكى از سرچشمههاى مهم جزع و بىتابى،حرصو حب دنياست و براى كاستن از شدت جزع،بايد از علاقه به دنيا كاست.
6-در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است:پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله هنگام عيادتيكى از يارانش كه آخرين ساعات عمرش را مىگذراند،فرمودند:«اى فرشته مرگ!با او مدار كن كه باايمان است.ملك الموت عرض كرد:بشارت باد بر تو اى محمد!كه من نسبتبه همه مؤمنان مدارامىكنم.بدان اى محمد!هنگامى كه من روح فرزندان آدم را مىگيرم،خانواده آنان بىتابى مىكنند.
در گوشهاى از خانه مىايستم و مىگويم:چرا اين گونه بىتابى مىكنيد؟من قبل از پايان عمرش روحاو نگرفتم و اين يك ماموريت الهى است،گناهى ندارم،«ان تحتسبوه و تصبروا توجروا،و انتجزعوا تاثموا و توزروا،اگر راضى به رضاى خدا باشيد و صبر كنيد به شما پاداش داده مىشود واگر جزع و بىتابى كنيد گناه مىكنيد» (60)
7-حديث كوتاه و پر معنى ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:«من لم ينجهالصبر اهلكه الجزع،كسى كه صبر او را نجات ندهد،بىتابى او را هلاك خواهد كرد» (61) (اينهلاكت مىتواند اشاره به هلاكت دنيا و آخرت باشد).
8-اين بحث را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله-به عنوان«ختامه مسك»پايان مىدهيم.در اين حديث آمده است كه يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و اله فرزندش را ازدست داده بود،حضرت صلى الله عليه و اله دستور نوشتن نامهاى به اين مضمون را به او دادند:«خداوندمتعال،اجر تو را افزون كند و به تو صبر و شكيبايى دهد!...
...مبادا با جزع و بىتابى،اجر خود را از بين ببرى و فرداى قيامتبه خاطر از دست دادن ثوابصبر بر مصيبت،پشيمان گردى،هنگامى كه ثواب و مصيبتت را ببينى،مىفهمى كه مصيبت ازآن كوتاهتر بوده است و بدان!جزع و بىتابى عزيز از دست رفته را باز نمىگرداند،غم و اندوه،قضاى الهى را تغيير نمىدهد و آنچه از پاداش،در برابر از دست دادن فرزند بر تو نازل شده،تاسفترا از ميان مىبرد» (62)
مرحوم محدث قمى در«سفينة البحار»داستان جالبى در باره«بوذر جمهر»و مساله«صبر و جزع»كه بسيار مناسب اين نوشتار است،نقل مىكند:در بعضى از تواريخ آمده است كه انوشيروان نسبتبه«بوذر جمهر»خشمگين شد.دستور داد او را در اتاقتاريكى زندانى كنند. چندين روز گذشت،انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال اوجويا شود.فرستاده انوشيروان،در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود،از او پرسيد:
چگونه در اين حالت كه در سخت مضيقهاى،فارغ البال مىباشى؟
بوذر گفت:من(همه روزه)از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است،استفادهمىكنم و اين معجون همان گونه كه مىبينيد،مرا سر حال آورده است.
فرستاده پرسيد:ممكن است معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آنپناه بريم؟
بوذر در جواب گفت:
ماده اول آن«الثقة بالله،توكل بر خداست».
ماده دوم،آنچه مقدر است،خواه و ناخواه رخ مىدهد و بىتابى در برابر آن،مشكلى را حل نخواهد كرد.
ماده سوم،صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمونهاى الهى به كمكانسان مىشتابد.
ماده چهارم،اگر صبر نكنم،چه كنم؟بنابر اين باز جزع خود را هلاك ننمايم.
ماده پنجم،از مشكلى كه من دارم،مصائب مشكلترى نيز وجود دارد،پس خدا راشكر كه در آنها گرفتار نشدم!
ماده ششم،ستون به ستون فرج است.
اين سخن به انوشيروان رسيد،او را آزاد و گرامى داشت.
-
RE: صبر و شكيبايى
درمان جزع و ناشكيبايى
اين بيمارى درونى،مانند بسيارى از بيمارىهاى ديگر،راههاى درمان دارد كه ما درذيل به آنها اشاره مىكنيم:
1-تشخيص درد و تجويز بهترين راه درمان
هنگامى كه يك طبيب روحانى،اين بيمارى اخلاقى را از طريق آثار و نشانههايش(مانند بر سر و صورت زدن،انگشتبه دندان گزيدن،ناله و فرياد كشيدن،با كجخلقى وخشونتبا ديگران صحبت كردن،با زن و فرزند خود بد رفتارى نمودن و حداقل زبان بهشكوه گشودن)تشخيص داد،براى درمان دستبه كار مىشود و از راههاى مختلفاقدام مىكند!
2-يادآورى پيامدهاى شوم جزع و بىتابى
ياد آورى پيامدهاى جزع و بىتابى و آثار سوء آن نقش مهمى در درمان اين بيمارىروحى دارد. شايد كمتر كسى اين آثار را بداند و از اين حالت،بىزار نشود و در صددرفعش بر نيايد.
آرى!هنگامى كه انسان بداند،ناشكيبايىها،اجر و پاداش او را در پيشگاه خدا(طبقروايات گذشته)بر باد مىدهد،بىآن كه مشكلى را حل كند،روان انسان را در هممىكوبد و آرامش او را سلب نموده و سلامت جسم و جان او را به خطر مىاندازد،ازهمه بدتر اين كه درهاى حل مشكل را بر روى انسان مىبندد،زيرا اگر به هنگام بروزمشكلات و مصائب،انسان خونسردى خويش را حفظ كند و به اعصاب خويش مسلطباشد،اغلب راه حلى براى گشودن مشكل و يا حد اقل،كاهش مصائب مىيابد،ولىانسان ناشكيبا بر اثر اضطراب و بىتابى و عدم تسلط بر اعصاب و عدم تمركز فكر،حتىدرهايى را كه آشكارا به رويش باز است،نمىبيند،درست مانند پرندگانى كه در اتاق وسالنى گرفتار شوند،مرتب خود را به اين در و ديوار مىكوبند و حتى هنگامى كه صاحبخانه،پنجرهها را مىگشايد تا آنها آزاد شوند،به خاطر اضطراب و بىتابى شان حتىدريچههاى باز را نيز نمىبيند كه اگر لحظهاى آرام گيرد و شكيبايى پيشه كند و نگاهى بهاطراف خود اندازد،به آسانى راه نجات خود را پيدا خواهد كرد.
دقتبه اين حقايق،تاثير مهمى در تغيير اين حالت دارد و به تدريج انسان را در صفشكيبايان در مىآورد.
3-مطالعه آيات و رواياتى كه پيرامون اجر و پاداش صابران وارد شده است:
مطالعه آيات و رواياتى كه در باره اجر صابران وارد شده است،نقش مهمى درتقويت روحيه صبر در انسان دارد،از جمله اين آيه شريفه كه بزرگترين بشارت را بهصابران مىدهد:«بشارت ده صابران را همانها كه وقتى مصيبتى به آنها برسد،مىگويند:ما ازخداييم و به سوى او باز مىگرديم،رحمت و درود خدا بر آنهاست و آنها هدايتيافتگانند، «و بشرالصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلواتو رحمة اولئك هم المهتدون»
تعبير «اولئك هم المهتدون» تعبير پر معنا و داراى تفسيرهاى گوناگونى است كهممكن ستيكى از تفسيرهاى آن همان كه در بالا ذكر شد،باشد و آن اين كه صابران،راه حل مشكلات را زودتر از ديگران پيدا مىكند،و درها به روى آنان گشوده مىشود.
چون يكى از عوامل اصلى بىتابى«ضعف نفس»است،پس هر قدر انسان در تقويتروحيات خود بكوشد،در زدودن آثار ناشكيبايى و بىصبرى موفقتر است.
4-مطالعه احوال انبياء و اولياء و بزرگان
يكى ديگر از راههاى درمان بىتابى،مطالعه حالات انبياء و اولياء و صبر و شكيبايىآنان در مقابل مصائب و درد و رنجهاى گوناگون و دشمنان درونى و بيرونى است.
يادآورى اين مسائل به انسان الهام مىدهد كه نبايد در برابر حجم مشكلات بىتابىنمود.
5-تلقين و اعتماد به نفس در تحمل سختىها
اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه تلقين،چه از سوى خود و چه از طرف ديگران،عامل مؤثرى در بر طرف ساختن اخلاق سوء و صافت زشت نفسانى است.اگرناشكيبايان هر روز به خود تلقين شكيبايى كنند و اطرافيان نيز در تلقين كوتاهى نكنند،بىشك آثار شكيبايى در آنان ظاهر مىشود.
اين بحث را با دعايى از امام سجاد عليه السلام پايان مىدهيم:«اللهم اجعل اول يومى هذاصلاحا و اوسطه فلاحا و آخره نجاحا اعوذ بك من يوم اوله فزع و اوسطه جزع و آخرهوجع، پروردگارا!آغاز روز مرا صالح و سعادت و وسط آن را رستگارى و پايانش را پيروزى قرار ده.پناه به تو مىبرم از روزى كه آغازش بىتباهى و وسط آن ناله و فرياد و پايانش درد و رنجباشد».
از اين تعبير استفاده مىشود كه جزع و فزع انسان را به درد و رنج مىكشاند و نه تنهااز درد انسان نمىكاهد،بلكه دردش را افزايش مىدهد.
-
RE: صبر و شكيبايى
فرق جزع و احساسات معقول
قلب انسان كانون عواطف و احساسات است.هر گاه عزيزى را از دست دهد،ناراحت گشته و اشكهايش جارى مىشود،اما نبايد هرگز اين گونه اظهار تاثر را با جزع وبىتابى و بىصبرى اشتباه كرد،زيرا قلب انسان در برابر حوادث ناگوار عكس العمل نشانداده و چشم انسان نيز كه دريچه قلب است،ممكن است از تاثيرات قلب متاثر گردد.
بنابراين گريه و سوگوارى براى از دست دادن عزيزان يك امر طبيعى و انسانى است.
مهم آن است كه انسان در مصيبت،سخنى كه حاكى از ناشكرى و شكايتباشد،بر زباننراند و حرفهايى كه دور از شان يك بنده مطيع پروردگار است،نگويد،خود زنىننموده و گريبان ندرد.در اين رابطه پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله مىفرمايند:«ليس منا من ضربالخدود و شق الجيوب و دعا بدعوى الجاهلية،كسى كه لطمه به صورت زند و يا گريبان چاككند،يا(به هنگام مصيبت)سخنانى همانند مردم جاهليتبر زبان راند،از ما نيست».
در حالت پيامبر صلى الله عليه و اله آمده است:هنگامى كه ابراهيم عليه السلام فرزند حضرترسول اكرم صلى الله عليه و اله،بدرود حيات گفت،پيامبر صلى الله عليه و اله گريه كرد، به گونهاى كه سيلاب اشك برسينهاش جارى شد،عرض كردند:اى رسول خدا!تو ما را از گريه نهى كردى،اما خودتگريه مىكنى؟فرمود:«ليس هذا بكاء و ان هذه رحمة و من لم يرحم لا يرحم،اين گريهنيست،اين رحمت و اظهار محبت است و كسى كه رحم و عاطفه نداشته باشد، به او رحم نخواهد شد(و مشمول رحمتحق نمىگردد)» (64)
همين موضوع به صورت مشروحترى در كتاب«بحار الانوار»چنين نقل شده است:
هنگامى كه ابراهيم،فرزند پيامبر صلى الله عليه و اله آخرين لحظات عمر خود را سپرى مىكرد،پيامبر صلى الله عليه و اله او را دردامان خود نهاد و گفت:فرزندم!نمىتوانم در برابر تقديرات الهى كارى براى تو انجام دهم،اين سخنرا گفت و اشك از چشمانش سرازير شد، «عبد الرحمن بن عوف»حاضر بود و عرض كرد:اى رسول خدا!گريه مىكنى،مگر ما را از گريه نهى نكردهايد؟حضرت صلى الله عليه و اله فرمودند:من شما را از نوحهگرىجاهلانه،از دو صداى احمقانه و فاجرانه نهى كردم،نخست،داد و فرياد آميخته با لهو و لعب وآهنگهاى شيطانى،هنگامى كه نعمتهاست،و ديگر،فريادهاى هنگام مصيبت،خراشيدنصورت،چاك كردن گريبان و نغمههاى شيطانى است،ولى آنچه را از من ديدى،عاطفه و رحمتاست و هر كسى كه عاطفه و رحم نداشته باشد،رحم نخواهد شد...سپس به فرزندش خطاب كردند:
«و انا بك لمحزونون تبكى العين و يدمع القلب و لا نقول ما يسخط الرب عز و جل،ما بهخاطر تو غمگين هستيم،چشم مىگريد و قلب اشك مىريزد،ولى چيزى كه خداوند متعال را به خشمآورد،نمىگويم». (65)
گاهى ممكن است انسان از خود بىخود شود،فرياد بكشد و گريبان چاك كند يا اينكه اظهار بىتابى نموده و لطمه بر خويش زند كه اگر در حد معقول و معمول آن براىايجاد هيجان عمومى و بسيج عواطف در برابر دشمنان باشد،ضرورى به نظر مىرسد،پس حساب موارد استثنايى كه در حالات بعضى از بزرگان ديده مىشود،بايد جدا كرد.
اين سخن را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله به پايان مىبريم:«النياحة عملالجاهلية،نوحهگرى از اعمال جاهليت است» (66)
منظور از نوحهگرى در اين جا،عزادارى و يا ذكر مصيبت و گريستن و عزادارىفردى يا دسته جمعى نيست،بلكه اشاره به كارى دارد كه در زمان جاهليت،ميان عربرايجبوده كه اگر عزيزى از دنيا مىرفت،زنان نوحهگر حرفهاى را دعوت مىكردند.
آنها نيز با داد و ناله و فريادها مصنوعى،اوصاف دروغ و مبالغههاى بى معنى در بارهشخص از دست رفته،ذكر مىكردند و گاه لباسهاى خود را پاره كرده و بر سر و صورتمىزدند،و با اين اعمال ناهنجار،فضاى عزاى او را گرم مىكردند.
پايان جلد دوم
خداوندا!تو خوب مىدانى،اگر ما توفيق پيمودن راه اوليائت را در تهذيب نفس وحسن اخلاق و صفاى باطن نيافتهايم،خواهان و عاشق آن هستيم،ما را بر اين كار موفقدار و در اين راه ما را يارى فرما و به گروه«من انعم الله عليهم»ملحق نما و همراه وهمدم«و حسن اولئك رفيقا»كن!
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm
-
RE: صبر و شكيبايى
با سلام
یکی از مشکلات رایج ، عدم کنترل احساس می باشد که مراجعان به شدت دنبال درمان آن هستند.
در موضوع احساسات ، صبر یک بخش مهمی هست. یعنی اصولا احساسات با صبر در تعارض هست. وقتی صبر غالب شود، احساسات در کنترل در می آید.
در این راستا از مراجعانی که روی احساس خود کار می کنند می خواهم از مطالب این تاپیک در جهت کنترل احساسات خود بهره بگیرند.
لینک مرتبط:
چگونه می توانیم فردی صبور باشیم!؟
-
صبر كلید هر دری است.....
http://img.tebyan.net/big/1382/10/11...9323341123.jpg
1.براستی كه بهترین اخلاق مردان، حلم و بردباری است.
2.اگر با شكیبایی زندگی كنید، بردباری می آموزید.
3.شكیبایی تلاش مثبت و قلبی برای درك باورها، كنش ها و عادات دیگری است، بدون این كه به سهیم شدن و پذیرفتن آنها نیازی باشد.
4. شكیبایی چاره آن كس است كه دستش از چاره های دیگر كوتاه باشد.
5. باید با صبر و شكیبایی عیب هایی را كه نه می توانیم در خود و نه در دیگران تغییر دهیم، تحمل كنیم.
6. كلید همه چیز شكیبایی است ، جوجه را از تخم می گیرند ، ولی تخم را خرد نمی كنند.
7. كسی كه صبر كند، رنج و محنت او سبك می شود.
8. از دست دادن ثروت مهم نیست، صبر را نباید از دست داد.
9. بردباری كلید شادمانی است و شتاب كلید اندوه.
10. تحمل و بردباری بالاترین جرئت و جسارت است.
11. موفقیت هایی كه نصیب بشر شده عموماً در سایه تحمل و بردباری بوده است.
12. بر شّری كه پرهیز از آن ممكن نیست با تحمل و بردباری می توان پیروز شد.
13. بردباری در زمان خشم و خوشرویی هنگام عُسرت ( سختی ) مشكل ترین كارهاست.
-
گزیده آراء اندیشمندان (صبر)
http://img1.tebyan.net/big/1382/05/1...2647144219.jpg
زندگی صحنه تلاش و بالندگی، و لحظه های آن چون رودی درگذر است. رودی مواج كه درتلاطمش ، انسان ها ساخته می شوند ؛ پس تا دمی باقی است از لحظات و سخنان دیگران عبرت بگیریم :
- با شكیبایی وصبر ، انتظار گشایش و پیروزی می رود . ( حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- اگر كوه ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش . ( امام علی علیه السلام)
- صبر، ضامن پیروزی است . ( حضرت علی علیه السلام )
- هر كس یك ساعت شكیبایی ورزد ، ساعت ها حمد و سپاس خواهد گفت . ( حضرت علی علیه السلام )
- صبر، قله ایمان است . ( امام صادق علیه السلام)
- بردباری ، هنگامی خوب است كه مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است. ( زرتشت)
- بردباری به هنگام خشم ، و خوش رویی به هنگام تنگدستی ، مشكل ترین كار است . ( سقراط)
- هر چه بخواهید به دست خواهید آورد : اگر صبر و بردباری ، سرمایه شما باشد. ( لافونتن)
- كسی كه هیچ چیز را تحمل نمی كند، خود، تحمل ناپذیر است.( ژانه)
- عظمت واقعی در آن نیست كه هرگز سقوط نكنیم ؛ بلكه در آن است كه هر بار سقوط كردیم، دوباره برخیزیم . ( ژید)
- مصائب خود را مانند لباس هایتان با كمال بی اعتنایی تحمل كنید.( شكسپیر)
- راز بزرگ زندگی در شكیبایی است و نباید به خاطر یك آینده مبهم ، حال را از دست داد. (؟)
-
گر صبر كنی زغوره حلوا سازی
http://img1.tebyan.net/big/1382/11/8...8422975221.jpg
1. بزرگترین داروی خشم ، صبر و درنگ است.
2. پایه ی نیك فرجامی و رستگاری بر صبر استوار است.
3. پرهیزگاری و بی طمعی و بردباری چیزهایی است كه زندگانی با آنها آسان می شود.
4. بردباری بهترین وسیله برای دفع هر نوع ناراحتی است.
5. اشخاص شریف و درد كشیده ای وجود دارند كه با حداقل مهربانی قادرند رنج و درد خود را با شكیبایی تحمل كنند.
6. بردباری ، بزرگ ترین استعداد فكر و ذهن آدمی است .
7. كاملاً معتقد باشید كه هر فردی می تواند مرد بزرگی بشود، به شرط آن كه با نیروی اراده و صبر و شكیبایی كارها را انجام دهد .
8. با صبر و بردباری ، برگ توت تبدیل به پیراهن ابریشمی می شود.
9. با بردباری می توان بیش از خشم نتیجه گرفت.
10. جهان متعلق به افراد صبور است.
گر صبر كنی زغوره حلوا سازی:saturn: