کمکم کنید راه درست را انتخاب کنم

با سلام و خسته نباشید
من در ابتدای ازدواج با شوهرم او را چون بت می پرستیدم بطوریکه انگشت نمای فامیل شده بودم . در مجردی عقیده ام این بود که نباید دوست پسر داشته باشم و همه عشقم را باید برای شوهرم فدا کنم و بهمبن صورت هم عمل کردم و او را دیوونه وار دوست داشتم . شوهرم مردی بد دهن و عصبی و رفیق باز می باشد و حتی گاهی دست بزن هم دارد . در مقابل او هیچ وقت برای من احترامی قائل نمی شد و در برابر کوچکترین اشتباهی فریاد میزد و نگاه نمیکرد که چه کسی آنجا هست و هرچه از دهنش در اومد بدون فکر بیرون میریخت و زیاد من جلوی جمع خراب کرده . من مجبور میکرد که بخانه مادرم رفته تا او دوستانش را بخانه بیاورند و باهم وقت بگذرانند و بیشتر اوقاتش را یا محل کار بود و یا پیش دوستانش و آنوقت سرمن منت میگذاشت که برای زندگیم دارم جهاد میکنم و دائم بسرم میزند و هر بار که گله میکردم میگفت ناراضی هستی برو طلاقت بگیر . با اینحال چون خیلی دوستش داشتم تحمل میکردم به امید اینکه اصلاح شود تا اینکه بچه دار شدیم و اخلاق اون بدتر شد و پای سیگار و مشروب هم به زندگی ما باز شد و کار من فقط گریه شد چرا که حاضر نبود اینها را کنار بگذارد . بخاز بچه ام تحمل کردم چون دوست نداشتم بچه طلاق باشد و توی خودم ریختم بطوریکه دچار ناراحتی عصبی شدم و احساس تنهایی که همیشه داشتم آزارم میداد و نیاز به یک همدرد در وجودم احساس کردم , یکی که با اون درددل کنم و حرفم بفهمد و نمیدونم چطور شد که وارد محیط چت شدم . در آن محیط با مردی که زن و بچه دارد آشنا شدم و فقط با اون درددل میکردم و او به من داداشی میگه و کمکم میکنه که کمتر توی این زندگی آزار ببینم اما به مرور زمان هر دو عاشق هم شده ایم و برای هم می میریم , اون من خیلی دوست داره و تمام کمبودهای محبتی که از طرف شوهرم نیاز داشتم را برای من انجام داده و همیشه به من میگه اینقدر بهت محبت میکنم که احساس نیاز نکنی و براه خلاف کشیده نشی و همه جوره مراقب من هست که مطمئنم از یک غریبه که اینطور مراقب من باشد را شما باور نخواهید کرد در حالی که اون اینکار را با من می کند و مراقب من هست . ناراحتی های روحی من باوجود اون برطرف شده اما عذاب وجدان در رابطه با خیانت به شوهر در وجودم شکل گرفته که آزارم می دهد . میخواهم دوست پسرم را کنار بگذارم و به زندگیم ادامه بدهم فکر تنهایی دوباره آزارم میدهد چون هیچ امیدی به شوهرم ندارم , میخواهم طلاق بگیرم دلم برای فرزندم می سوزد و دوست ندارم شکست بخورد و در این دودلی دارم دیوانه می شوم . یکبار درخواست طلاق دادم و آنجا شوهرم قبول نکرد و قول داد اصلاح شود و خودش الان میگه که خیلی تغییر کرده اما در واقعیت هیچ تغییری نکرده فقط کارهاش پنهانی انجام میده و گاهی من متوجه می شوم اما دیروز که گفتم طلاق میخوام من را تهدید کرد که اگر اینبار اینکار بکنم من تا چندین سال اذیت میکنه و بعد طلاقم میده و به این راحتی ها آزادم نمیکنه و خواست که بخاطر بچه ام زندگیم بکنم , ولی من خسته شدم . دیگر ماندم که چه کنم ؟ دوست پسرم و کنار بگذارم و زندگیم بکنم اون هم درحالی که هیچ امیدی به آینده ام با شوهرم ندارم یا طلاقم بگیرم ؟ البته این را هم میدونم که اگه طلاق بگیرم , بچه ام را از من می گیرد و من به بچه ام خیلی وابسته هستم . چه کنم ؟ خواهش میکنم من را راهنمایی کنید !

غزل عزیز از خوندن مشکلت بسیار متاسف شدم هم بخاطر شوهرت وهم مشکل جدیدی که برای خودت درست کردی دوست عزیزدر ترک دوست پسرت لحظه ای معطل نکن البته امیدوارم این دوستی همچنان در محیط چت باشه و به یک محیط واقعی کشیده نشده باشه دوست عزیز این موضوع مطمئنا باعث میشه شما نسبت به شوهرت سرد شده باشی و اونطور که باید بهش توجه نکنی دوست داشتن تنها مهم نیست باید سعی کنی محیط خونه رو برای حضور شوهرت جذاب کنی از ایجاد رابطه همسرت با پسرت میتونی برای جلب اون استفاده کنی در هر صورت ادامه ارتباطت با اون آقا شرعا و قانونی و اخلاقی اشتباه است ضمن اینکه هر کسی توی محیط مجازی میتونه خودش رو فرشته نشون بده و اصلا اعتمادی نیست که اون آقا همان فرشته شما باشد چون اگر ایشون آدم مثبتی بود با وجود زن و فرزند حاظر به ارتباط با شما نمی شد عزیزم خودت را به شوهرت نزدیک کن و تا رسیدن کامل به مقصود خودت رو با کارهای مثبت سرگرم کن مثل کارهای هنری رفتن به کلاسهای ورزشی و ارتباط سالم با دوستان و نزدیکان دوست خوبم کاری نکن که شرمنده وجدانت و فرزندت بشی

عزیز دلم سلام
خوش اومدی
اولا" در رابطه با شوهرت : تا حالا شده بشینی و باهاش صحبت کنی؟ چرا اجازه میدی تو خونه این بساط ها رو به پا کنه؟ یا تنهایی با دوستاش بیرون بره؟ رابطه شوهرت با فرزندت چطوره و کودکتون چند سالشه؟
میتونی از یه ریش سفید بخوای که باهاش صحبت کنه. کسی که شوهرت قبولش داشته باشه
دوما" این اقایی که الان باهاش دوستی : مگه جز اینه که هم تو و هم این آقا تعهدی رو که نسبت به همسراتون دارید زیر پا گذاشتید. شاید مشکلی داشته باشید ولی این دلیل قانع کننده ای واسه این رابطه نیست. یه لحظه خودتو جای همسر این آقات بذار و به این رابطه خاتمه بده
منتظر جوابتم عزیزم

سلام
خيلي دردناكه، اما خودتون هم بي تقصير نيستيد من نمي خوام زياد بحث قبل از ازدواج رو پيش بكشم اما شما مطمئنا با شناخت كافي ازدواج نكرديد ، بيجا محبت كرديد ، زيادي به شوهرتون رو داديد ، از حمايت كامل خانواده برخودار نيستيد ، در مواردي كه به شما توهين مي كرده گذشت بيجا مي كرديد ، ايشون الان بيشتر به مشا به عنوان يه كالا نگاه مي كنه تا همسر، و با صفاتي كه گفتيد و مواردي مثل مصرف مشروبات الكي و غيره ... فقط و فقط با وساطت بزرگان فاميل و تهديد و گوشزد به وي و تنبيه ( قهر كردن، كم محلي ، تهديد به طلاق ) اونم به احتمال 60 درصد امكان برگشت شوهرتون و پاك شدنش هست . خواهر خوبم به نظر بند حقير اگر اين راهها رو امتحان كرديد و همسرتون درست نشد ، بهتره كه به هر قيمتي شده طلاق بگيريد حتي به قيمت از دست دادن بچه ، در ضمن مردي كه به فكر خوشگذراني است بعيد مي دونم بخواد يه بچه رو هم قبول كنه ، و اين رو هم بدونيد اگه همسر شما درست نشه به نظر شما در همچين شرايطي اين بچه مي تونه تربيت صحيحي داشته باشه؟
بهتره از طريق خانواده ها شديدا پيگير موضوع باشيد و از ايشون به خاطر رفتارشون در دادگاه خانواده شكايت كنيد البته گفتگو با يه مشاور خوب براي شما الزامي است .
در مورد اون رابطه ( دوست پسر) شما داريد را ه رو اشتباهي مي ريد و علاوه بر اشتباهتون بار گناه و عذاب وجدان رو براي خودتون سنگين تر مي كنيد . بهتره ابتدا مشكلتون رو با شوهرتون حل كنيد اگه حل شد كه خدا رو شكر ولي اگه تلاشهاي شما بي فايده بود براي اينكه خودتون رو خلاص كنيد و فداي همچين زندگي نكنيد از راههاي كه گفتم با راهنمايي ديگر دوستان و مشاورين عزيز اقدام كنيد .
به خدا توكل كنيد و تلاش كنيد زندگي رو بسازيد.مگه شما چند بار مي خواييد زندگي كنيد ، پس زندگيتون رو فداي اشتباهاتتون نكنيد .
موفق باشيد

سلام خانم عزي

قبل از هر چى من به شما توصيه ميكنم كمى فكر كنيد همين مردى كه امروز زندگى با وى براى شما سخت و دشوار شده روزى محبوب شما بوده
اين در حالى است كه به همسرتان در واقعيت معاشرت داشتيد و كنارش بوديد اما shenakhteton از وى شما را به اينجا رساند حال دل در گرو يك آدم در دنيا مجازى basteid ؟آنكه را كه در واقعيت دوست midashtid و مردِ roiahaietan بود نتيجه ان اين شد چطور ميتوان به شناخت يك آدم در دنيا مجازى اعتماد كنيد
فراموش نكن كه دنيا مجازى آدم هايى مجازى داره
2_شما اول لطف كنيد تكليف اين زندگى را مشخص كنيد بد به فكر يك زندگى ديگر باشيد .
من شناختى از شما ندارم و به همين دليل هم نمى توانم به جرات بگوئيم ولى دوست عزيز شايد ايراد كمى از شما باشه تا حالا سوال كردى از خودت كه چه شد كه زندگيت با شوهرت به اينجا كشيد ؟
در متنى كه نوشته بودى گقتى تا اينكه در محيط چت
با مردى آشنا شدم.
آيا اين ايجاد ربطِ همش نشى از آدم tavjoh همسرتان بود تا شما به عنوان يك زن motahel با يك مرد ارتباط برقرار كنيد؟
ببيند دوست عزيز به عنوان كسى كه از اين parvandeha داشتم تا حرفهايى شوهرتان را nashnavim نمى شود rahkari مناسب پيش پايه شما گذشت
ولى من به شما چند توصيه كلى ميكنم
1_عشق به مردِ ديگرى براى وضعيت الان شما مطلوب نيست
2_براى پيدا كردن درد به يك مشاوره مراجعه كنيد تا همسرتان هم harfhaiash را بزند
3_پايه نسل گذشته را به اين مشكل باز نكنيد anah nemitavanan komaketan كنند اگر mitavanestan
كه كاره امروز شما به اينجا نمى كشيد
۴ _به طلاق تا معلوم شدن اين درد فكر نكنيد هر چند كه معتقدم طلاق يك fajeh نيست بلكه جلوگيرى از يك اشتباه است
به هر حال بهترين توصيه به شما اين است كه با يك motakhases خانواده با همسرتان مراجعه كنيد تا حرفهايى و shanideh شود
ضمنا شما ghabal از مادر بودن و شوهر بودن يك انسان هستيد نبايد بگذاريد به صرف عشق و ..... به شما توهين شود چرا كه خرد شدن shakhsiatetan باعث لطمه خوردن به مادر و همسر bodanetan ميشود
اشتباه ديگر از اولين بر خورده فيزيكى با شما صورت گرفت بايد با يك برخورد صحيح كه هاكى از fajeh bodanm اين maslaeh مى باشد همسرتان را تا پايه mizeh دادگاه mikeshandid كه ghobhe اين maslahe baraiash ساده و قابل گذشتت نباشد .
به هر حال به نظر من به دليل آدم shenakhat از شما و همسرتان و nashenidan حرفهايى 2naferetan
نمى شود تشخيص داد درد را و noskhie تجويز كرد
ولى با مراجعه به يك مشاور خانواده اين اتفاق ميتواند صورت بگيرد
اميد ورم موفق باشيد

غزال عزيز شما حق داري با اين مشكلات كه داريد سرخورده شده باشيد ولي شما با اين كارتان قدم مثبتي برا ي حل مشكلات برنداشته ايد تازه اگر تا حالا فرزندان خداي ناكرده پدري ناباب داشته از حالا مادري خائن نيز دارد . شما بايد به دنبال حل مشكلتان از طريث صحبت كردن و استفاده از مشاوره در درمان و كمك گرفتن از بزرگان خانواده و تعهد گرفتن از همسرتان در نهايت كمك گرفتن از دادگاه خانواده باشيد نه اينكه خودتان هم مشكل به مشكلاتتان اضافه كنيد . مطمئنا" اين رابطه جديد نه تنها اصل مشكل زندگي شما را حل نمي كند و فقط باعث مي شود خيلي از واقعيت ها را ناديده بگيريد و فقط ذهنتان براي از هم پاشيدن زندگيتان متمركز بشود .كه اين يكي اصلا" به صلاح فرزندتان نيست .

سلام
یه جمله بگم و برم. میدونی اگر کسی به رابطه شما با اون آقاهه پی ببره چی میشه؟ مثلا شوهرت؟ میتونی تصور کنی این همه رنج و عذاب و صبوری تو با اون رابطه نامشروع ( فرقی نداره که مجازی باشه یا حقیقی)چقدر راحت به لجن کشیده میشه؟ تصور میکنی که بعد از این همه تحمل آخرش مقصر تو باشی؟!!!
جمله ام طولانی شد. ببخشید
پیروز باشید

دوست عزیز چقدر خودتون رو می شناسید؟
اونقدر میشناسید که به کرده هاتون ایمان صحت بودنش رو داشته باشید؟
شما بیشتر از شوهرتون مقصرید!
خودتون گفتید شوهرتون میگه خیلی عوض شده فکر نمی کنید اینطوری باشه و علاقه شما و وابستگی عاطی شما به اون شخص سوم باعث شده باشه که این تغییرات رو ندیده باشید؟

غزل خانم پیگیر تاپیکت نشدی ؟ چه خبر