شاید ازاین بهترم باشه!!!کمک!!!؟؟؟؟
باعرض سلام وخسته نباشید:
من حدود یک سال هست که با یه اقایی به قصداشنایی برای ازدواج اشنا شده ام وازهمان ابتدا هم خوانوادهایمان کاملا در جریان بوده اند.ایشون به تنهایی با پدر ومادرم ملاقات کرده وایشان ازش راضی بودند.بعدازان هم من مادرشون رودیدم وبدم نیامد!والان هم قصد ازدواج داریم.
مشکل بسیار بزرگی که من دارم اینه که چون من20سالمه وشرایط خوبی هم دارم دایم فکر میکنم نباید قانع بشم ازاین بهترم هست واینکه میترسم شاید فردبهتر وباشرایط بهتری جلو می امد واینکه یک عمرازانتخابم پشیمون بشم چون پدرم گفته اجازه جدایی ندارم!!!!!چون توفامیل ما جدایی بعد نامزدی هم بسیارزشته!!!:302:
RE: شاید ازاین بهترم باشه!!!کمک!!!؟؟؟؟
سلام
خانوم خوشحال بنظر من اجبار پدر نباید در تصمیم شما اثر بگذارد .
اما در مورد آن آقا اگر ایشان معیار های شما دارند و خانواده ها هم قبول کرده اند دیگر چرا تردید دارید ؟ آیا مشکلی دارند ؟
منظور شما از بهتر از ایشان چیست ؟
RE: شاید ازاین بهترم باشه!!!کمک!!!؟؟؟؟
روزی شاگردی از استادش پرسید عشق چیست؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پرخوشه ترین شاخه گندم را بیاور، اما در هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی؟
شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین خوشه تا انتهای گندم زار رفتم….
استاد گفت: عشق یعنی همین!
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت.
استاد پرسید: چه شد؟
و شاگرد در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم ترسیدم اگر جلوتر بروم باز هم دست خالی برگردم…
استاد گفت: ازدواج هم یعنی همین پسرم!
اگه دوسش داری شک نکن!