-
مشکلات زندگی برادر شوهرم
با سلام
همسر من فقط یک برادر 9 سال از خودش کوچیکتر داره که 4 ساله ازدواج کرده.بردارش کلا همیشه انواع مشکلات مالی وخانوادگی زیادی داره. بارها چکاش برگشت خورده تا کلانتری رفته پدرشوهرم پاس کرده. تا الان چندصد میلیون پول گرفته کار کنه همیشه بدهی بالا آروده و با همسرشم همیشه دعوا و طلاق کشی دارن.به شدت ولخرج و تنبل هم هست و این روند عادت داره. جوری که هر رستورانی بگی اینا رفتن.هرسال تولد تو باغ میگیرن بعدش بلافاصله زنگ میزنن پول میخان پول اجاره خونه پول دکتر و...
مشکل من اینه که همیشه توی خونه ما حرف اینا هست. همیشه به همسر من زنگ میزنن تا بره به مشکلاتشون رسیدگی کنه.
من خسته شدم ازین موضوع همسرم هم همینطور ولی چون برادرشه انگار نمیتونه بی تفاوت باشه.
اینم بگم که پدرشوهر و مادرشوهرم ازهم جدا شدن و مادر شوهرم کلا طرفداری از برادر شوهرم میکنه و اعتقاد داره همه بسیج بشن برای مشکلات اونا.
اصلا نمیدونم چیکار کنم؟
-
با سلام و احترام
برای اینکه این مشکل که هسته اصلی اش خارج از خانواده ات (شما و همسرت) هست، منتشر نشود و در خانواده ات پخش نشود، باید شما یکسری مرزها را پر رنگ حفظ کنی.
مثلا اجازه بده این مشکل شوهرت و خانواده اش ، در حلقه خودشون باشه. شما در مورد آن حرف نزن، پیگیری نکن، راهکار نده، جستجو نکن و مداخله ای نکن و با همسرت در این مورد بحث و درگیری نداشته باشد و سعی نکن که او را مدیریت و کنترل کنی.
هر چقدر خودت را از مسائل آنها دور نگه داری بهتر می توانی آرامش خود را حفظ کنی و بعد تاثیر گذار به صورت صحیح باشی.
اما برای حل این مسئله که حتما تبعاتش به زندگی شما هم ممکنه کشانده شود. سعی کن همسرت را متقاعد کنی برای نحوه تعامل با خانواده اش به مشاور خانواده مراجعه کند و به کمک مشاور راهکارهای تعاملی را انتخاب کند که ضرر و مشکلاتش کمترین باشد.
اینطوری شما محکوم به مداخله نمی شوید. همچنین احساس تکلیف و فشار روی شما کم می شود و همسرت هم مجبور می شود خودش مسئولیت حل مسائلش را با خانواده اش داشته باشد. و شما همچنان سوگلی همسرت باقی خواهی ماند.
اما اگر نگرانی، اضطراب و ترس شما باعث شود مرتب به همسرت راهکار بدهی و مدیریت کنی، کم کم این احساس برای او پیش می آید که شما همسرش نیستی، بلکه مدیرش هست. و این منجر به فاصله شما خواهد شد.
-
به دو دلیل من کمی دخالت میکنم یک اینکه قبلا چون پدر و مادر همسرم جدا شدند و اینها سالهای سال مشکلات داشتند من هیچ دخالتی نمیکردم و فقط با همسرم بودم. اما برای خانواده همسرم اینطور برداشت شده که عروسمون هیچی براش مهم نیس هیچ کاری نمیکنه.
دومی هم اینکه همسرم با رفتارهای جزیی تا کلی خانواده من کار داره.هم خوبی میگه هم بدی و دراینباره زیاد حرف میزنه که خواهرت اینو گفت برادرت اینجوریه بابات باید اینکارو بکنه و..... البته احترام هم خیلی میذاره و کلا معاشرتی تر از منه.
در نهایت منم شروع کردم به دخالت و نظر دادن، البته بیشتر هدفم مراقبت از زندگیم بوده.
نمیدونم اشتباه کردم یا نه
-
سلام
شما رفتار و گفتار خودت را بر اساس معیارهای و اصول خودت پس از تفکر و مشاوره انتخاب کن و روش صحیح را به کار بگیرد.
خوب نیست مقلد افرادی باشی که حتی خودت هم قبولشان نداری.
ما وقتی روش بد دیگران ما را به انفعال می کشد و مانند آنها عمل می کنیم، در آن صورت ما هم ناآرامی و مشکلاتی را تجربه خواهیم کرد که آنها هم تجربه می کنند.
اگر روش و منش آنها نتیجه خوبی داشت. حتما حال خودشان خوب می شد.
پس شما روش صحیح خود را انتخاب کنید و دنباله کسانی نباش که شما را بیشتر به درون مشکلات می کشانند.
اسم رفتار شما، رفتار مقابله ای هست.
در حالیکه آنچه ما پیشنهاد می دهیم رفتار بر اساس ارزش های شخصی شماست.
-
متوجه شدم منظورتون چیه .چون قبلا هم همینکارو میکردم. هرچند الان که دخالت میکنم از طرف خانواده همسرم بیشتر مورد توجه تم اما به قول شما باعث ماندگار شدن حال بد برام شده.
یه سوالی دارم ، این تاثیر مشکلات و مصاعب برادر شوهرم توی زندگیمو چیکار کنم؟ فعلا نادیده بگیرم تا همسرم خودش متوجه بشه. یا به همسرم گوشزد کنم؟
مثلا زنگ میزنن نصف شب که بیا اینا دعواشون شده. بیا مثلا صاحبخونه داده میندازشون بیرون و...
اینم بگم همسر من با وجود اینهمه دلسوزی برای اونا ولی برادرشوهرمو بیشتر دوست دارن و تایید و تحسینش میکنن اینم آزاردهنده است.
-
سلام
شما متمرکز باشید روی ارتباط جذبی خودتون و همسرتون. و بیخیال مسائل شوهرت با خانواده اش بشو
خوش به حال شما به خاطر همسری چنین مهربونی و مسئولیت شناسی. قطعا اگر شما باهاش درگیری نشوی، بیشترین منفعت و شادمانی را شما از او می گیرید، چون نزدیکترین فردی هستید که کنارش هستید . کافیست او احساس نکند که شما از او دلخور یا ناراحت می شوید. اینطوری با اعتماد و صداقت کنارتان خواهد ماند.
البته شما مشکلی نیست که اگر ایشون نظرتون را خواست پیشنهاداتی به او بدهید. اما او را تحت فشار نظرات خود نگذارید