-
تلاش یا پذیرش
به نام خدا
سلام
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر / آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر / رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
تسلیم به معنی انفعال ، شکست ، هیچ کاری نکردن ، بی تفاوت بودن نیست .
تسلیم یعنی تصمیم به یه اقدام درست در لحظه ... یعنی میخواهیم در لحظه اونچه که هست را تمام و کمال بپذیریم و بابت اون مسئله و شرایط یه اقدام درست انجام بدیم ....
وقتی اتفاق زمان حال را میپذیریم (بدون مقاومت - قضاوت - عکس العمل ذهنی ) یعنی خودمون را در اختیار خدا قرار میدیم ، این باعث میشه احساساتمون را بهتر مدیریت کنیم ،،، اینجوری آرامشی در وجودمون نمایان میشه (آهو)
این آرامش دیدمون را بهتر میکنه - دیگه دنبال بایدها و نبایدهای خودمون نیستیم - وابسته به نتیجه نیستیم -میدونیم علاوه بر تدبیر خودمون تدبیر دیگری هم هست -انعطاف و ذهنیت رشد داریم در مسائل ،،، شجاعت و اقدام داریم (شیر)
این آرامش بدست آمده از تسلیم نعمتهای فراوانی در ما و زندگیمون ایجاد میکنه - این آرامش داره به ما یه عادت جدید یاد میده ... این لحظات لحظاتی هست که داریم رشد میکنیم .
اما اگه در لحظه حال ، اتفاق و مسئله مون را نپذیریم و فقط دنبال چراها و اما و اگرها باشیم ،،، اینجوری آرامش درونی خودمون را از دست میدیم و فکر میکنیم به بن بست رسیده ایم ....
:72:
http://www.hamdardi.net/imgup/597835f28ad9ff155a.jpg
-
وقتی تعداد بُعد های یک مساله زیاد میشه، تمامی فاکتور های اون مساله بیشتر و بیشتر میشه...
مفهوم مهمی داریم به نام مصیبت ابعاد (curse of dimensionality)، وقتی ما میخوایم همزمان فاکتور های زیادی دخیل کنیم و همه ابعاد و جوانب موضوع رو بسنجیم و کنترل کنیم ، این اتفاق میوفته .
سال ها فکر این بود که هرچقدر بتونیم پارامتر های بیشتری کنترل کنیم، میتونیم سیستم رام تری داشته باشیم...
تا اینکه اتفاقاتی مثل رُند کردن یک عدد اعشاری خیلی ها رو به مفهومی به اسم نظریه آشوب آشنا کرد ( نظریه آشوب یه نظریه در علم ریاضیات هست )
طی زمان فهمیدند، خیلی وقتا بذاریم خیلی از پارمتر ها آزاد باشن و ما سعی کنیم فقط تمرکزمون ُ روی یه پارامتر بذاریم ، که باعث علمی به نام ، کاهش بُعد شد .
خیلی وقتا خیلی از ماها سعی می کنیم پارامتر های زیادی رو کنترل کنیم،میایم همه جوانب را میسنجیم و خیلی چیزا رو کنترل می کنیم، بررسی می کنیم، تحلیل می کنیم و فیدبک می گیریم و تصور می کنیم بعد از اون با خیال راحت میشینیم یه گوشه و از فوائدش بهره مند میشیم!
اما اتفاقی که میوفته اینه که زهی خیال باطل ، اصن چی فکر می کردم چی شد .
توی کتاب دینی دبیرستان مفهومی به اسم توکل برای بچه ها بیان می کردن...
مفهومی که همین مطلبُ منتقل می کرد، به جای اینکه همه چیز رو بخواید تحت کنترل دربیارید، سعی کنیم یک بُعد کارُ دست بگیریم و بقیه ابعاد رو به نیروی ماورایی بسپریم ( منظور به خدا بسپاریم )
خیلی از آدم ها مقدار زیادی از موفقیتشون رو به این موضوع پیوند زدند و نشون دادند، کاهش سطح کنترل گری خیلی وقتا باعث پیشرفت توی کارمون میشه .
ما انسانیم نه ماشین رسیدن به نقاط مطلوب و اثبات شده...
خیلی وقتا فاصله واقعی ما تا مطلوب دست ما نیست چون همه عوامل ُ نمیشه کنترل کرد...
هرچقدر ، هرچقدر ، هرچقدر ، کنترلگرتر باشیم، توی سیستم های غیرخطی مثل جهان فعلی ما، نتیجه ای که میگیریم ممکنه بسیار وابسته به فاکتور های بیرونی باشه .
رضایت از زندگی خودمون را فدای رسیدن نکنیم...چون اگر نرسیم، هیچکسی نمیتونه جلوی خود تخریبی مارو بگیره..
ما نمیتونیم تمام متغیرهای زندگیمون را کنترل کنیم .... مواردی که دست ما هست را براش اقدام میکنیم ، تلاش میکنیم و مواردی را که از دست ما خارج هست به خدا میسپاریم .
راستی یه تعریف هم از تفکر خطی و غیر خطی کنیم :
تفکر خطی به فرآیندی از تفکر که به دنبال پیشرفت مرحله به مرحله است و در آن باید پاسخی به یک مرحله، قبل از اینکه قدم دیگری برداشته شود داده شود، تفکر خطی گفته میشود.
در این تفکر کارها در یک خط مستقیم و به صورت خطی انجام میپذیرند.
تفکر غیرخطی میتواند مواردی را که دارای چندین نقطه شروع و مراحل مختلف است را در بر گیرد.
این نوع تفکر یک مسیر مستقیم را دنبال نمیکند و کاملاً به صورت غیرخطی است.
http://www.hamdardi.net/imgup/5978364cd48435e542.jpg
تمام مفاهیم بالا به شعر زیر سوق داه میشه که میتونه کمک کنه در کمالگرایی، کنترلگری، تمامیت خواهی :
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر / آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر / رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
.....................................
منبع کمک گرفته شده
https://virgool.io/@asamasach/%D9%85...7-eo9lj9cc19ot
-
همه ما در زندگی یه مسائل و مشکلاتی داریم که قابل حل هستن ...پس با تلاش آن را حل می کنیم .
حافظ اشاره دارد :
چرخ برهَم زنم ار غیرِ مرادم گردد / من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک
یه سری مسائل و مشکلات هست با آنکه تلاش میکنیم براساس دلخواه ما حل نمیشه .... در این جور مواقع باید به پذیرش برسیم .
این پذیرش و تسلیم به معنی شکست ، هیچ کاری نکردن ، بی تفاوت بودن نیست ....بلکه به معنی انعطاف هست ...به معنی سازگاری با روزگار هست .....قرار نیست هر چی تدبیر کنیم همون بشه ، بدونیم یه تدبیری دیگری هم هست .
حافظ اشاره دارد :
رضا به داده بده وز جَبین گره بگشای / که بر من و تو درِ اختیار نَگشادَست
ما در زندگی تلاش خودمون را می کنیم ولی شادی، آرامش و خوشبختی خودمون را به آرزوهامون وابسته نمی کنیم .
باید بدونیم کجا تلاش کنیم و کجا پذیرش و این یه مهارت بزرگه .
مثل یه فردی که می خواد بره تست خلبانی و اونجا بهش میگن شما از نظر عمومی اوکی هستی ولی مناسب رشته خلبانی نیستی .
اون فرد باید ببینه می تونه این مسئله را حل کنه با کمک دکترها ( درمان - مشورت – توسعه خودش )
اگه دید حل شدنی نیست و مناسب این رشته نیست باید در یه رشته دیگه یه استعداد دیگه تلاش کنه .... وقتی به این پذیرش برسه اون فرد ، دیدش وسیع تر میشه .... این پذیرش نعمتهای زیادی براش میاره .... مسیرش را هم پیدا میکنه .
ولی اگه اون شخص به این پذیرش نرسه و فقط دنبال باید ها و نبایدهای خودش باشه ،، اینجوری تلاش اون مثل کوبیدن هاونگ در آب هست .( هدر دادن عمر )
حافظ می خواد بگه برخی مسائل با تلاش و کوشش حل میشن و در اختیار تو هست .
اما جاهایی هست که باید به پذیرش برسیم ، بعضی موقع ها هر کاری میکنیم نمیشه و از توان ما خارجه - این پذیرش یعنی تسلیم خدا بودن ، یعنی آرامش ،، یعنی ذهنیت رشد و انعطاف و آغاز یه مسیر جدید .
حضرت علی (ع ) :
هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را شد، بخواه.
هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را هست، سخت مگیر.
اگر آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که چگونه هستی.
.................................
منبع کمک گرفته شده :
تلاش یا پذیرش