نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من خانم ۳۰ ساله هستم فوق لیسانس حسابداری دارم اخیرا در شرکتی دامادمون برام کار پیدا کرده حقوقش خیلی خوبه ولی همسرم اجازه نمیده میگه تو شرکت های اینجوری مزاحمت زیاد هست دوست ندارم بری ... اینم بگم همسرم راننده ماشین سنگین هستن و درامدمون خیلی خوبه منم از لحاظ مالی حمایتم میکنه نیاز مالی ندارم ولی دوست ندارم تو خونه بشینم این همه درس خوندم تا استفاده کنم حالا که موقعیت پیش اومده چرا نرم ؟ چیکار کنم در ضمن تو اون شرکت دامادمونم هست ( شوهر خواهرم) یعنی تنها نیستم. کسی مزاحم بشه
سلام
قبل از هر چیزی با خودتون صادق باشید، چرا می خواهید کار کنید؟
جوابش خیلی مهمه!
مثلا:
رشد و شکوفایی شخصی
چشم و هم چشمی
فشار اطرافیان
اثبات خودتون
مفید واقع شدن برای جامعه
بخشی از اهداف زندگی تون هست
استقلال از همسرتون
رشد مالی
حضور در محیط و تعاملات اجتماعی
حسادت نسبت به دیگران شاغل
چون در جامعه این طور نمود پیدا کرده زن اگر بره سر کار موفق تره
.
..
...
یک دلیل برای رفتن به سرکار شما وجود داره که شاید خودتون بهش اشراف نداشته باشین، اگر هم اون دلیل بخواد به فکرتون برسه، ذهنتون پسش میزنه و با دلایل شیک جایگزنش می کنه.
نتیجتا سعی کنید بفهمید ریشه اینکه دوست دارید برید سرکار چیه!
مرحل بعدی ( البته این مرحله مرحله اصلی هست) اینه که بدونید هدفتون در زندگی چیه؟ اگر هدف دارید که خیلی خوبه، باید بفهمید هدفتون منطبق بر اصول هست یا یک هدف مخرب.
ممکنه فردی بگه من هدفم رشد و کمال در این دنیا هست و به واسطه خانواده ام و همسرم در این مسیر قرار می گیرم و چه بهتر خانواده ام در الویت باشند تا در هدفم بمونم. اگر این فرد بره سر کار قطعا از هدفش جا میمونه.
حالا ممکنه این فرد که هدف رشد داره، در مسیر زندگی اش خیلی هم فعال باشه، مثلا تو چندتا خیریه آمد و شد داشته باشه و یا برای دوستانش اثر بخش باشه.
----------------------------
شغل خانم ها در زندگی زناشویی متاسفانه یک موضوع بسیار پیچیده است. اگر خانم ظرفیت و بلوغ کافی نداشته باشه، شغلش زندگی اش رو به هم میریزه.
مثال»
زنی که از شوهرش کالایی رو درخواست می کنه و با مخالفت ایشان مواجه می شه پیش خودش میگه خوب از حقوق خودم میخرم/
یا اینکه از کار هایی میزنه برای رفتن به سرکار
یا بعضی ها منت حقوقشون رو هر لحظه بر سر شوهر خراب می کنند
یا حقوق خودشون رو خرج چیز های پوچ و بی ارزش می کنند و در صورتیکه همسر در نیاز شدید هست.
یا فرصت رسیدگی به فرزندان رو ندارند.
و خیلی از آفت های دیگه/
پس به این موضوع کمی از بالاتر نگاه کنید و شما که از همین ابتدا با مخالفت همسر مواجه شدین، قطعا در ادامه مسیر مشکلات شما از باقی بیشتر خواهد بود.
چند مثال ساده که ممکنه در آینده هر لحظه دامنگیر شما باشه:
غذا میسوزه، مورد سرزنش همسر قرار میگیرد که اگر سرکار نمی رفتی چنین نمیشد.
فرزندتون شکستی رو تجربه می کنه و همسرتون شما رو مقصر میدونه.
امکان سفر یا گردش پیشنهادی از سمت شوهر رو ندارین و مورد سرزنش خواهید بود.
یا اینکه برای اینکه همسرتون رو راضی نگه دارین، هر لحظه باید به ایشون باج بدین یا منفعلانه برخورد کنید.
پی به مضوع کمی از بالاتر نگاه کنید و سپس تصمیم بگیرید.
همون طور که یک مرد هرگز از خودش نمیپرسه که من باید برم سر کار یا نه! یک خانم هم دلیلی نداره که شک کنه که اقتصاد یک جامعه بهش نیاز داره. شما درس خوندی برای روزی که ازش استفاده کنی. همون طور که مردها گاهی منت سر زن‌هاشون به خاطر درآمد میگذارند، زن‌ها هم ممکنه همین اشتباه رو بکنند ولی به مرور زمان همه چی بهبود پیدا میکنه.
سعی کن از تجربه خانم‌های دیگه استفاده کنی که چه طور تونستند همسرهاشون رو راضی کنند. اگر واقعا همسر مستبدی ندارید، ایشون رو ببرید و محل کار رو بهش نشون بدید تا یه کم از حساسیتشون کم شه.از دلیل اصلی ناراحتیشون هم مطمئن شاید، دلیلی که ذکر می‌کنند نباشه!
باز خوبه، قسمت دومش رو ملایم گفتین .نقل قول:
نوشته اصلی توسط MimiBahar
اگه خیلی حساسه
کار در منزل بگیر
شاید حقوقش کمتر باشه
ولی بحث و..نداری