+كمك در مورد ادامه دادن ......
سلام
بي مقدمه مي رو سر اصل مطلب
من 22 سال دارم اهل شهركرد و دارم كارشناسي كامپيوترتوي اصفهان مي گيرم
كلا نه عادت دارم توي دانشگاه برم با دختراي كلاس حرف بزنم ولي اگر موردي پيش بياد برام مسئله اي نيست كه باهاشون حرف بزنم
تا حالا هم با هيچ دختري ازتباط نداشتم
ولي ترم پيش يكي از دختراي كلاس بي مقدمه و بدون هيچ حرفي اومد و از من در مورد برنامه كمك خواست و من توي كلاس به اون كمك كردم و برنامه اي كه نوشته بودم را بهش دادم
اين اتفاق چون براي اولين بار بود برام عجيب بود و تحد تاثير قرار گرفتم
هفته ديگه
سر همون كلاس بدون اين كه اون بگه من برنامه رو بردم و بهش دام
و همين اتفاقات باعث شد توي دانشگاه هر وقت به هم مي رسيم سلام و عليك گرمي داشته باشيم
البته بچه هاي كلاسمون نديد بديدن و تا كسي با كسي صحبت مي كنه فوري ميرن سراغ حرفاي مبارك باشه و از اين حرفا
و من زياد با اون توي جمع خوشو بش نمي كردم البته اون هم با من مهربون برخورد مي كرد
از همون روزا يه حسي نسبت بهش داشتم
بعد از مدتي گذشت و در ترم جديد يعني امسال ديگه يه تصميمايي گرفتم و حتي يه روز قبل از اومدن به دانشگاه تصميم گرفتم يه چيزايي بهش بگم
ولي همون روز دوست جون جونيم (مجيد) بهم گفت گه اونو توي خيابون با يه پسره ديده
همون وقت دنيا رو سرم خراب شد البته اولش باورم نمي شد ولي مجيد بهم دروغ نمي گفت ولي بازم باورش برام سخت بود اون دختر چادري محجوب و اين حرفا ....
بعد مجيد بهم مي گفت شايد دادش بوده شايد فاميلشون بوده ولي من ديگه داغون شده بودم همون روزم ديدم يه انگشتر عقيق هم كرده دست چپش(محل انگشتر ازدواج)
و من با ديدن اون ديگه از كارم صرف نظر كردم و گفتم اون ديگه يارشو پيدا كرده
گفتم برام هنوز زوده و اين حرفا.......
بعد از مدتي كه يكي از هم كلاسي هاي خودم رو توي خيابون ديدم به صورت اتفاقي بحث ازدواج پيش اومد و بعد از كلي شوخي اون گفت كه راستي يكي از دخترا دوستت داره و من يك دفعه جا خوردم و گقتم چي؟
يعني چي ؟ چي ميگي ؟
گفت من توي هر خونه دانشجويي يا توي هر خوابگاهي يه دونه دوست دختر دارم و از طريق اون پي برده بود
توي دلم مي دونستم كه كيو مي گه ولي اصلا جرات نداشتم كه بهش فكر كنم
بعد تموم نشوني هايي را كه داد همون بود .
بعد از خدا حافطي ديگه انگار توي اين دنيا نبودم و داغون داغون بودم
حالا ديگه فهميدم كه اين احساس دو طرفه است
بعد يه مدت به دوستم مجيد گفتم كه از طريق دوستش كه هم كلاسي دختر هر دومون بود( البته رابطشون بد نيست كه فكر كنيد اون دو تا با هم چه رابطه هايي دارن ولي شايد به ازدواج بكشه) بپرسه كه نامزد داره يا نه ؟
بعد از دو هفته كه جونم به لبم رسيد تازه امشب بهم گفتن كه نامزد نداره
و من ديگه تصميم قطعي دارم كه رابطه ي خودم را باهاش زياد كنم و طرفايه خرداد كه جواب اوليه كنكور ارشد مياد و من كه چند ماهه كه براي ارشد مي خونم و اميدوارم كه قبول بشم درخواستم ازدواجم رابهش بگم
حالا از خودم بگم
من 22 سال دارم و 2 تا برادر بزرگتر از خودم دارم كه 23 و 26 سالشونه و هنوز ازدواج نكردن
وضع مالي معمولي داريم
بابام را نمي دونم ولي فكر نمي كنم مامانم مخالف باشه
كار ندارم
خونه ندارم
و همين طور پول هم ندارم
ولي اگه ارشد قبول بشم و تا حدودي اينده ام مشخص بشه ديگه مخالفتي از سوي خونواده ندارم
حالا سوال من از شما اينه كه اولا اين حس من عشقه يا هوش ؟
دوما سن من براي ازدواج مناسب هست يا نه؟
و اگه يه مشاور خوب توي اصفهان مي شناسيد معرفي كنيد شايد بعتر باشه با مشاور هم صحبت كنم
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
احسان جان به تالار همدردی خوش آمدی
احسان عزیز شما بخاطر برخوردهایی که با این دختر داشته اید به او علاقه مند شده اید . آیا اگر با دختران دیگر هم برخورد پیدا میکردید ممکن نبود به آنها هم علاقه مند شوید ؟
آیا شناخت شما از این دختر کافی است ؟ معیار های شما برای ازدواج چیست ؟ آیا تابه حال برای خود لیست کرده اید ؟ آن دختر چند درصد از معیار های شما را دارد ؟ شما خودت خوب میدانی که ظاهر ( اگر چه با باطن رابطه دارد ) اما منبع کامل و قابل اطمینانی برای شناخت نیست .
با پاسخ دادن به سوالات بالا وضعیتت تا حدودی روشن میشود .
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
اقا احسان اگر فکر می کنی اون دختر ارزشش رو داره برو جلو ولی اگر فکر می کنی عاشقش شدی بدون شناخت بدون هوسی بیش نیست ادما قبل از ازدواج با بعدشون خیلی فرق میکنه شاید اون دختر بعد از زدواج با تو تغییر کنه اینو مد نظر بگیر
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
آفرین عجله نکن
من تو دانشگاه موردای این جوری زیاد دیدم. تو که تا حالا با دختر دیگه ای رابطه صمیمی نداشتی الانم عجله نکن.
اگه واقعا در حدی که بخوای باهاش ازدواج کنی ازش خوشت اومده اول در موردش تحقیق کن.
در مورد تمام جوانب خودش , درس خوندنش, دوستاش ( چون دوستای ادم نشون دهنده طرز فکر ادمن) , خوانوادش وهمه چیزایی که فکر میکنی برا خودتو خونوادت مهمن.
اگه دیدی واقعا دختر خوبیه و در اینده خوانوادت هم می پسندنش خوب میتونی شروع کنی.
تورو خدا حرفامو جدی بگیر چون احساساتت و زندگی ایندت ارزش یه تحقیق کاملو داره. ممکنه این تحقیق یه کم وقتتو بگیره ولی در عوض دیگه در اینده مشکلی نداری.
در ضمن تا کنکور ارشد چیز دیگه ای نمونده اگه بتونی تا بعد از او فکرتو درگیر نکنی خیلی بهتره.
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
به ترتیب پاسخ پرسشهایی را که مطرح کرده اید می دهم و شرح آن را وظیفه خودتان می گذارم تا بروید در تالار در بخش روابط دختر و پسر جستجو نمایی.
1-نه عشق و نه هوس،بلکه وابستگی احساسی است.
2-سن شما و شرایط شما اصلاً برای ازدواج خوب نیست.
بنده پاسخهایم نه از روی عقیده و شرع است،بلکه از روی دانش و تجربه است.والسلام.
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
سلام
آقا احسان اینکه حس شما عشقه یا هوس خودتون باید تشخیص بدین
دختر و پسر به واسطه ی غریضه ای که دارند نا خداآگاه به طرف جنس مخالفشون گرایش پیدا می کنن
این گرایش تو وجود شما هم هست خونه و پول و ماشین شاید مهم نباشه و کار مهمه اولین چیزی که باید داشته باشین یه شغل مناسبه با این وجود که شما هنوز دانشجو هستسن و می خواهین ادامه تحصیل هم بدین
سر بازی چی؟؟؟؟ رفتین؟؟؟ اگه نرفتین 2 سال هم اینطوری در گیر می شین
برادر خوبم 2 سال سربازی 2 سال فوق لیسانس 1 سال هم برای اینکه شغل مناسب و پس اندازه اندکی جمع کنین میشه 5 سال
اگه قصدتون ازدواج باید همه ی اینا رو بهش بگین
ازش بپرسین حاضره 4 یا 5 سال صبر کنه تا شرایط درست بشه
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
همین الان بهش پیشنهاد ازدواج نده. کمی باهاش باش و معیارهای همو بشنوید بهد در مورد ازدواج فکر کنید
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
دوست عزیز
به نظر من هم الان یه کمی برای شما زوده که بخوای در مورد ازدواج فکر کنی . به قول دوستمون بلوم آیا اون دختر و خانوادش حاضرن 4یا 5 سال رو تحمل کنن تا شما از لحاظ شغلی و اجتماعی کاملتر بشی ؟ حتی امکان داره توی این 4 یا 5 سال برای شما و یا اون خانوم موقعییتهای دیگه ای پیش بیاد . پس سعی کن با عقل و منطقت تصمیم بگیری و بری جلو نه با احساست . چون زندگی همش دوست دارم نیست .دوست داشتن رو نمی گذاشت سر سفره و خوردش پس یه کمی عاقلانه تر فکر کن .
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
سلام به همه و ممنون از اين استقبال گرم و دوست داشتني كه واقعا هيچ جا پيدا نمي شه
ممنون از اين همه جواب هاي كه داديد
در مورد چند تا از سوال ها كه پرسيده بوديد بايد بگم
من هم عجله زيادي ندارم
و خودم از چند سال قبل از استادم كه ازش خيلي خط مي گرفتم پند گرفته بودم كه تا 25 ساله ازدواج نكنم
چون هر ديدي انسان قبل از اون سال داشته باشه هوسه و من به اون حرف ايمان اوردم ولي حالا ديگه نمي دونم چي كار كنم
خودم مي دونم كه اگر خواستيم ازدواج كنيم شروع زندگيمون حداقل 3 4 سال ديگه مي شه تا من يه سرو ساموني به خودم بدم
تصميم خودم بر اينه كه باهاش رابطمو نزديك كنم ولي حرف ازدواج نزنم تا درست بشناسمش بعد از اين كه يا ارشد قبول شدم
بهش مي گم
يا
اگه نشدم شايد رفتم سوئد براي ادامه تحصيل
البته بگم وضعمون اونقدر خوب نيست كه فكر كنيد مي خواد بره خارج و از اين حرفا
چون سوئد تحصيل رايگانه و به احتمال زياد مي تونم اونجا واسه خودم كار پيدا كنم مي خوام برم
ولي خودم مي دونم كه تمام اين حرفا فكر و خياله و تا عملي شدنش خدا مي دونه چه اتفاقاتي ممكنه رخ بده
در آخر بازم بگم خيلي ممنون از كمكاتون
RE: كمك در مورد ادامه دادن ......
تصميم خودم بر اينه كه باهاش رابطمو نزديك كنم ولي حرف ازدواج نزنم تا درست بشناسمش بعد از اين كه يا ارشد قبول شدم
بهش مي گم
این یه اشتباه بزرگه
وقتی باهاش رابطه برقرار کنی به دلیل احساساتت نسبت به اون دیگه خیلی از عقایدتو با اون تطبیق میدی.
اگه می خوای به شناخت برسی از راه تحقیق وارد شو نه ارتباط.
لطفا نوشته قبلیمو دوباره بخون.