عذاب وجدان شدید،خسته م کرده
سلام
من چند وقت پیش با دوستی قرار گذاشتم همدیگر رو ببینیم
ایشون در مسیر آمدن به قرار تصادف کردن و فوت کردن
ای کاش من می مردم جاش
چون از اون روز زندگی برام دیگه معنا نداره
تو تک تک لحظات بیداریم و حتی خیلی از خواب هام مدام عذاب وجدان دارم و با خودم تکرار میکنم ای کاش هیچ وقت همچین قراری نمی ذاشتم
ای کاش نمی گفتم بیا بریم فلان جا و ...
نمی دونم تا کی می تونم ادامه بدم
اما واقعا خسته و درمونده م
حوصله ی هیچ کاری ندارم
نمی دونم چی کار کنم حتی شده ۱۰ ثانیه به این قضیه فکر نکنم و ازارم نده
ضربان قلبم بشدت بالا میره یهو احساس حمله خفگی بهم دست میده و ...
راهی هست بتونم یکم آروم تر بشم ؟