سلام دوستای خوبم
من و خانوادم تو دوتا شهر همسایه زندگی میکنیم که حدود40 دقیقه مسافت بینش هست ، من 2روز آخر هفته میرم پیششون اما اون 5روز خونه تنهام بیشتر و همسرم معمولا ساعت 7تا 8غروب میاد خونه اما گاهی پیش میاد که دیرتر بشه. مثلا فرداشب تنهایی عروسی پسر همکارش دعوته و میخواد بره و قبلش هم به پدرش قول داده که برای کمک بهش بره. و این یعنی کل فردا نمیتونم ببینمش و تنهام. اونم با یه بچه کوچیک که دائم نیاز به مراقبت داره و امتحانی که دوهفته دیگه دارم... خیلی احساس تنهایی میکنم خیلییییی ، فکر میکنم همسرم بیشتر مال خانوادش هست تا مال من و پسرم برای همین نسبت به خانوادش هم دلگیر و خشمگینم.
تازه فردا هم وقت مشاوره اینترنتی داشتم که بهم گفت لغو کنم.
همسرم مرد خوبیه اما جدیدا بحث و کشمکش بینمون بیشترشده و همدیگرو کمتر درک میکنیم. حتی حرمت های بینمون هم کم شده متأسفانه و با هر جرقه ممکنه هرکدوم منفجر بشیم.
با این توصیفات آیا به نظر شما من یه دختر لوس و نازپرورده ام که تحمل سختی نداره؟! من باید چیکار کنم که با این نبودن های گاه و بیگاه همسرم کناربیام ؟