عدم حمایت مادر در قبال گزینه ازدواج من و اصرار بر سلیقه و انتخاب خودش
سلام
من محمد هستم و ۲۹ سالمه قبل از هرچیز ممنونم که وقت میذارید و نوشته منو میخونید ...
یه توضیح اولیه اگر بخوام بدم که دید داشته باشین ، من حدودا ۲ سال پدرم رو از دست دادم و با مادرم تنها زندگی میکنم ۱ خواهر و ۲ برادر دارم که خیلی سال پیش ازدواج کرده اند من با مادرم ۳۸ سال اختلاف سنی دارم ، کلا از دیدگاه و نسل متفاوتی هستیم ، ایشون عقاید سفت و سخت احساسی و مذهبی دارند به هیچ وجه نمیتوان یک مکالمه منطقی باهاش داشت در مورد مسائل حساس مثل ازدواج که به تنش کشیده نشه ، در مورد خودم بخوام بگم من سعی کردم معتدل تر باشم نسبت به مسائل و منطقی تر با هر موردی برخورد بکنم ، شغل و درآمد مناسبی دارم سربازی رفتم و شرایطم برای ازدواج واقعا بد نیست.
چندی پیش یکی از دوستان شخصی رو به من معرفی کرد طی فرآیندی ما با هم آشنا شدیم شاید تو یک بازه زمانی یک هفته ای من تقریبا مطمئن شدم که میتونم با این شخص وارد مسیر آشنایی بیشتر بشم و اون رو فرد مناسبی دیدم ، به محض اطمینان این مسئله رو با مادرم مطرح کردم ، بر خلاف انتظارم که توقع داشتم خوشحال بشه و بخواد برام قدمی برداره ، شدیدا جا خورد و ناراحت شد که چرا تنهایی اقدام کردم در شرایطی هیچ اقدامی صورت نگرفته بود و من صرفا یک تماس تلفنی داشتم و چند پیام رد و بدل کردم با محتوای اولیه آشنایی
در همین اثنا که من مشغول آشنایی با اون فرد بودم مادرم شخص دیگه ای رو مد نظر قرار میده بدون اینکه به من بگه ، در شرایطی که حدودا ۶ سال پیش آخرین بار اون دختر رو دیده و صرفا چون با مادرش دوسته پس اون گزینه رو برای من مناسب میدونه ، من یک اشتباه بزرگ کردم که از خوبی های فرد مد نظرم برای مادرم گفتم همین مسئله باعث شد که حسادتش برانگیخته بشه و حس کنه اون دختر داره من رو از چنگش در بیاره ، حتی خودش برام تئوری حسادت مادر شوهر تنها (شوهرش رو از دست داده) رو تعریف کرد ، ایراد های عجیبی از دختر مورد نظر من میگیره و در شرایطی که نه اون دختر رو دیده نه خانواده اش رو میشناسه و نه می خواد که اینکارو بکنه همش با بهانه های عجیب و بچه گانه ای با من بحث میکنه و همه این مسائل باعث شده من از فرآیند ازدواج متنفر بشم چون جز تنش و دعوا با مادرم هیچی نداشت و از طرفی هم می ترسم که اصرار کنم مادرم به ظاهر راضی بشه بیاد اون دختر رو اذیت کنه و تحت فشار قرار بده و من نمیخوام کسی رو عذاب بدم با ازدواجم حالا چه مادرم و چه اون دختر
ممنون که خوندین