آيا مستقل شدن در اين شرايط درست و امكان پذير هست؟
سلام به همه دوستان عزيز
سال نو همگي مبارك
دوستاي خوبم قديمي ترهاي سايت با من تا حدودي آشنا هستن ولي بطور خلاصه ميگم:
٣١ ساله هستم و حدوده سه ساله كه از خونه همسرم بيرون اومدم و درحال طلاق هستم
در اين مدت خيلي ماجرها داشتم و هنوز نتونستم طلاق بگيرم و به اصطلاح ناشزه هستم
با هزاران سختي تونستم كار پيدا كنم اونم بخاطر شرايم با ترس و لرز
از اول با خونوادم مشكل داشتن گرچه كه ميگفتن طلاق بگير ولي بعدش كه ماجرا جدي شد بدترين حرف ها و رفتارها رو با من داشتن
از چاله افتادم تو چاه. تو خونه پدريم هرروز دعواس گاهي وقت ها تا حد كشتن همديگر
اوايل كه اومده بودم منم با همه دعوا ميكردم ولي از وقتي كمي به خودم اومدم سعي كردم من آغاز كننده نباشم
ولي دعواها چه من شروع كنم چه بقيه ، ختم به من ميشه و طعنه و بدبيراه نميمونه كه من ميگن
من ديگه سعي كردم درگيرنشم فقط هنگام دعوا خيلي نگران مادرم هستم كه بلايي سرش نياد براي همين با پدرم درگير ميشم.
دعوا اصلي بين پدر مادرم و خواهرم هست. پدرم طلاهاي مادرمو فروخته و از روز اول به مادرم ظلم كرده ، خواهرم هم نه كار ميكنه نه چيزي صبح تا شب تو خونه اس با اينكه فوق ليسانس مهندسي از دانشگاه سراسري داره
خيلي ها بهم گفتن كه مستقل شم و خودمو بكشم كنار
از دعواي خودمو همسر نامردم افتادم وسط دعواي خانوادم
ديگه دارم رواني ميشم
وقتي بيرون از خونم همش نگرانم كه نكنه دعوا بشهو يكي بزنه يكيو ناقص كنه و بكشه
وقتي هم خونه ام دعواس و من ميانجي كن و كتك بزن و كتك خور
خيلي وضع افتضاحي دارم
آبرو كه برامون نموده تو در و همسايه
مادرم ميگه همه برگشتين براي جون من
الان منو لطفا راهنمايي كنين كه چه كار كنم؟ از طرفي پولي ندارم خونه رهن كنم و از خوابگاه هم ميترسم و اصلا نمي دونم به من كه در حال جدا شدن هست جايي ميدن؟ ميترسم كارمو از دست هم بدم و بفهمن خوابگاه رفتم برام بد بشه
اينم بگم كه من حدود يك سال واقعا سعي ميكنم دعوا نكنم خداشاهده خيلي سعي مي كنم خودمو كنترل كنم ولي شدم همون قضيه كه هرچي سنگه واسه پاي لنگه و همه ي كاسه كوزه ها سر من شكسته ميشه
لطفا بگين تو خونه پرتشنج و استرس چطور به آرامش برسم؟!!!