نمایش نسخه قابل چاپ
درود دوستان
تو شرکت چند وقتی هستش یک نیروی خانم اضافه شده.
ایشون محیط کارشون و میزشون نزدیک به اتاق بنده هستش و بیشتر می بینمشون.
حالا می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم که چطور به این خانم بحث ازدواج بگم .
می دونم مجرد هستش ، نمی دونم الان در رابطه هستش یا خیر .
چون من اهل دوست دختر و این گونه رابطه ها نبودم می ترسم برم جلو چون با یک نفر دیگه در ارتباط هستند بگن نه و من ضایع بشم یا حالت خوبی نداشته باشه.
به نظرتون چی کار کنم. تا حالا تو این شرایط نبودم.
ممنون.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 2JZ-Engine
بزرگوار، از یکی بزرگتر از خودت که بهش اطمینان داری بخاه که پا پیش بذاره و باهاش صحبت کنه
والله به فکرش بودم نیستش کسی که قابل اعتماد باشه یا شایدم هستش من نمی دونم.
سلام
در مورد اینگه گفتی برم جلو و طرف پاسخ منفی بده و ضایع بشم ،،،نشون میده باید روی ذهنت کار کنی
باید با سیستم نردبان پردازش اطلاعات ، آشنا بشی
یعنی سیستم :
دریافت اطلاعات ...> تفسیر اطلاعات ....> احساس ...> تصمیم گیری .....> اقدام
یه مثال بزنم قضیه جا بیافته :
شما یه آزمونی داده اید و نتیجه دلخواه را نگرفته اید ،،، درخت نردبان پردازش اطلاعات :
حالت اول :
اطلاعات : آزمون را خراب کرده ام
تفسیر اطلاعات : چون خنگ هستم
احساس :نا امیدی و افسردگی
تصمیم گیری :بهتر هست خیلی تلاش نکنم چون نتیجه نمی گیرم
اقدام : تنبلی
حالت دوم :
اطلاعات : آزمون را خراب کرده ام
تفسیر اطلاعات : احتمالا کم خوانده ام ، یا منابع درست را مطالعه نکردم
احساس :کنجکاوی ، خوش بینی
تصمیم گیری : تحلیل آزمون + مشورت
اقدام : تلاش برای یادگیری
**هر چی تفسیر بهتری از حوادث های زندگی داشته باشیم ،، احساس بهتری پیدا می کنیم ،،در نتیجه رفتار بهتری هم انجام میدیم .
..............................................
حالا برا شما هم همینه ،،
شما می ترسید وقتی از خانم خواستگاری کنید ،،طرف به شما بگه نه و به قول خودت ضایع بشی ،،در حالی که همه اینها از تفسیر اطلاعات خودت هست !
مسئله خودت را بیار تو این نردبان اطلاعات که در بالا برات نوشتم و سعی کن تفسیر بهتری داشته باشی
مثال دو حالت برا شما :
حالت اول :
اطلاعات : از دختر خانم خواستگاری کردم و بهم گفت نه
تفسیر اطلاعات : چون از من خوشش نیامد یا خواستگار داشت
احساس : ضایع شدم
تصمیم گیری : حس شرمندگی در ادامه زندگی و اداره
اقدام : افسردگی و یه فرد شکست خورده
حالت دوم :
اطلاعات : از دختر خانم خواستگاری کردم و بهم گفت نه
تفسیر اطلاعات : طرف برای من گزینه بود ،، حق طرف هست که نتیجه گیری کنه ،، اتفاق خاصی پیش نیامد ،،،خوشحالم که حرف دلم را زدم - ان شاالله موفق باشه
احساس : اعتماد به نفس و رضایت از خود
تصمیم گیری : توکل به خدا - اگه مورد دیگه ای پیش آمد بررسی آن
اقدام : ادامه زندگی و امیدواری
..............................................
حالا چند مطلب و تکنیک :) بهتون میگم که رعایت کنید بهتره ( از نظر خودم)
- سعی کن وقتی از طرف خواستگاری می کنی ، تو محیط اداره نباشه و خودتون و ایشون بدونید ( حالا چه خودتون اقدام کنید ،، چه اقوام و خانواده ،، یا یه واسط )
- من منظور شما را از رابطه طرف مقابل درست متوجه نشدم ،،،اگه منظورتون این هست که نمی دونید خواستگار داره یا نه ، خب این که مسئله ای نیست - فوقش می فهمید و بی خیال میشید
از طرفی شما نمی خوای رابطه دوستی برقرار کنی که ،،می خوای خواستگاری کنی از طرف و اجازه آشنایی بخوای برا ازدواج
- اگه ترس شما از رابطه منظور رابطه دوستانه صمیمی با فرد دیگه ست و می دونید شما ،، سمتش نری بهتره ،،چون کلا دختری که فکرش یه جا دیگه ست ، آینده نگری خوبی نداره برا زندگی
در کل فرض بذاریم همون ترس شما از خواستگار داشتن ایشونه ،،همون سیستم نردبان اطلاعات را انجام بده
موفق باشی.
به نظر من خودت مطرح کنی و ضایع بشی (به قول خودت)(چون اصلا این مورد جزو ضایعگی حساب نمیشه) خییلییی شرف داره که به یکی دیگه بگی،به نظرم به کسی نمیشه اعتماد کرد.
به نظر من خیلی راحت ازش بپرس خانم فلانی شما کسی تو زندگیتون هست یا نه.
اگه کسی بود تو زندگیش که خیلی شیک ازش عذرخواهی میکنی.
اگه نبود کسی که میگی نظرتون چیه ما بیشتر باهم برای ازدواج (حتما لغت ازدواج رو مطرح کن) آشنا بشیم.
به نظرم یکم دیگه بمون، با توجه به اینکه میگی تازه اومده، به نظرم با یکم انتظار میتونی بفهمی کسی رو داره یا نه.
ولی به هییییچچچچ وجه سر چیزای چرت و مزخرف از دستش نده.
به نظرم کلا تو این موارد رک بودن و مستقیم حرف زدن خیلی بهتره.
من الان تو مرحله نامزدی هستم، همین چند وقت پیش یکی ازم پرسید مجردی یا متاهل چون واسه پسرم دنبال دختر خوب میگردم، منم رک گفتم نامزد دارم، خیلی هم همه چیز اوکی بود، هر روز هم اون خانوم رو میبینم و هیچ مشکلی هم پیش نیومده.