خودکشی، چرا من به اینجا رسیدم؟
سلام دوستان
من دیروز عضو شدم از فرط ناامیدی و ۲۸ سالمه.
سال ۹۸ تماما با غم و اندوه برای من همراه بوده، از همه ی شکستهام توی درس، توی زندگی، توی روابط م با دیگران، توی رفتن کسی که دوستش داشتم و منو رها کرد و قلب من رو شکست...
الان که دارم مینویسم خیلی ناتوان شدم بیش از اونی که فکر کنید، پیاده روی که دارم بغض گلوم رو چنگ میندازه، شبا دیر میخوابم، صبحها دیر با غم بیدار میشم.
همه ی کارهام چندین هفته س تعویق داره، از همه چی بدم میاد، از آدمها، از هوای که تنفس میکنم، از خودم...
دیروز خیلی دپرس شدید داشتم تمام روز به خودکشی فکر میکردم. من تمام زندگیم نابود شده دیگه دلیلی برای زنده مون نمیبینم.
هزاران بار خدا رو خالصانه صدا کردم ولی جوابی نیومد. احساس میکنم دیده نمیشم
بالاخره این زندگی لعنتی من تموم میشه پس چرا زودتر خودم تمومش نکنم؟
میخوام تا آخر تابستون این کارو بکنم، الان دارم هی به خودم تلقین میکنم که دیگه کارت تمومه توی این دنیا. مطمعنن هم توی اون دنیا وضعیت بهتری نخواهم داشت.
از خدا و همه چیز دلگیرم