-
خانوم دوم و عشق اول
نمیدونم مشکلمو یادتون میا یا نه اما نتیجه رو برای دوستان بگم دختری که میخواستمش من با پدرش صحبت میکنه و ایشون هم تسلیم بودن فقط گفتن که با من موقع عقد دیدار میکنه و تا وقتی که همسر اولم طلاق ندادم حق ندارم با هیچکدوم از اعضای خونواده رابطه داشته باشم و خونشون برم بعد چیزی که منو ترسونده گفتن که در خونه برای دخترشون همیشه بازه و اگه پشیمون بشه تحت حمایتشون میگیرنش
و این شد که روز تولد رسول اکرم ما باهم ازدواج کردیم و به عقد دائم من درومدن
خلاصه که از مادرم خواستم با همسر اول من صحبت کنن که ایشون واکنش هایی نشون دادن ولی نهایت رضایت دادن که بنده ازدواج مجدد کنم ولی بدون طلاق و با ارائه کلیه مخارج زندگی به ایشون
تا بعداز چندوقت که قدرت مستقل شدن پیدا کردن جدا بشن
من خونه رو برای فروش گذاشتم اما به پول دوتا خونه نمیرسه و یه خونه کوچکتر میتونم بخرم با بقیه پول یه خونه رهن کنم
اما مشکل اینه که همسر دوم من خیلی بی قراری میکنه
میگه چرا اون تو خونه بشینه که مال خودشه من تو خونه رهنی بشینم
هرگاه متوجه میشه همسر اولم با من تماس گرفته قهر میکنه و بی محلی که کفری میشم هرچند که به شدت دوسش دارم و اروم شده روحم
میگه نمیخوام ببینیش اصلا و کلا اختیار منو تو دستش داره
من ازین که همه روزو باهاش باشم مشکلی ندارم ولی عذاب و وجدان احساس میکنم برای همسر اولم چون به شدت ناراحتن
مشکل بعدی ما مراسم عروسیه
همسر اول من عرسی نخواستن ولی ایشون میگه من عروسی میخوام مشکلی ندارم ولی بنظرتون بد نیست؟
من چه رفتاری داشته باشم
-
صد در صد طلاق صورت میگیره با همون زن دوم
ببین اینو من کی گفتم
فردای روز عروسی جدا میشه
اقاق امیر احمد زنهای الان دیگه مقل زنهای قبل نیستن به فول پدرم زن نصفشم زیاد
زن همه چیز میخواد از پول گرقته تا مهربانی تا توجه والا خیلی راحت ارتباز برفرار میکنند با دیگری
دیگه اون صبوری رو ندارن
همهشون اینطور شدن
خوبه که تازه طلاق بگیره
میماند و با کس دیگری رابطه های متعدد برفرار میکند
الان توی خیابون راه میری مردا شماره میدن
زن پاک خوبتون رو از دست دادید برای همچین زنی
دوست داری زنت شب با شما باشه صبح با یکی دیگه یا تلفن پشت سر تلفن قربون صدقه پشت سر قربون صدفه به رنتون
چند دفعه ما گفتیم نکنید
انگار خیانت دوست دارید
نوش جان اون بدبختم به لحن کشیدید
الان من که خانوادم مذهبی هستند شوهرم هر کاریکنه منم مثلشو میکنم دست بده دست میدم برثصه میرصم حرف برنه حرف میزنم بخوابه میخوابم تازه من خوبشونم بعضی از زنهای الان شوهر بدبختشون هیچ کاری نمیکنه اینا همه کار میکنند
ببخشید دیگه انقدر روراست باتون صحبت کردم ولی واقعیت گفتم
زنداری سخت شده پول میخوان روابط حنسی عالی میخوان محبت میخوان توحه میخوان همهههههههه رو میخوان ندید یا حدا میشن یا میرن با یکی دیگه
فقط فاحعه رو بدون زن 60 ساله خیانت کرده به شوهرش
البته حق چنین مردایی همین هست
اون نسلی که خیانت میکردی خیانت نمیکردن مردن مطمان باش میلنگن شایدم در موقعیتش قرار نگرفتن موقغیت گیر بیارن چنان خیانت کنند که زن های هالیویدی انگشت به دهن بمونن
نکنید دختر های مردم به لجن نکشید
مردن اون خانمهایی که توسری خور بودن
-
دوست داری همسری داشته باشی که اگر موقعیتش پیش بیاد حتی یک لحظه هم به تو فکر نکنه سریع .........
نکن امیر نکن
از نبود موقعیت ابروش این کارو نکنه نه از سر دوست داشتن تو نه از سر متعهد بودن به تو
میفهمی اینو
یعنی یه روز که موقعیتش پیش بیاد راحت این کار میکنه
شاید الانم به صورت تلفنی حتی ارتباط با دیگران برقرار کنه
شاید اینا برای تو مهم نیست
ولی برای خانواده بدبخت این دختر مهم بود که دخترشون به لجن کشیده نشه با شوهر کردنش
-
یه مثال هست که میگه هر کس خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه.
شما که کار خودت رو کردی.منتظر مسائل و چه کنم چه کنم های بیشتر ازین باید باشید.که همه ش هم راه چاره نداره
-
نمی دونم باید بهتون تبریک گفت یا در خواست صبر براتون از خدا داشته باشیم
چون تازه اولشه
عذاب وجدان شما همراه شماست و جداشدنی نیست شما فکر می کنید همسر اولتون راحت فراموش می کنه و تموم میشه ؟ این ناراحتی و اشکهای شبانه و تنهاییه یک زن رو کی می خواد جبران کنه ؟ چطوری پاک میشه؟
شاید اگه از اول خونه رهن کرده بودین و زندگیه اولتون بود همسردومتون حساس نبود اما الان چون ازدواج دوم هست تو همه چی مقایسه می کنه و این تازه شروعشه
و همسر دوم شما به زودی به ارامش نمی رسه چون مدام فکر همسر اول میاد تو ذهنش و حالا حالاها باید سوالهاش رو جواب بدین و ....
و شما این وسط می خوای همه رو راضی نگه داری
این قصه سر دراز دارد
حتما حتما پیش یه مشاوره حرفه ای برید تا ازین به بعد رفتارهای کم اشتباه تر داشته باشید
-
چرا چیزی که قرآن به شما گفته رو جور دیگه تعبیر میکنید؟ فقط یک آیه قرآن رو میخوندید اینکارو نمیکردید. در قران گفته شده مردان میتونند چند زن اختیار کنند بشرطی که بتونند بینشون عدالت برقرار کنند. اینجاست که همه سو استفاده میکنند و آیه بعدیشو نمیخونن. آیه بعدی گفته که هیچ مردی نمیتونه بین دو همسر عدالت برقرار کنه. نتیجه اینکه این چند همسری از نظر قران منع شده. در قرآن چند جا ذکر شده که قلب انسان جای یک نفره
شخصا بشدت با چند همسری یا رابطه موازی ( حتی در آشنایی یا بقصد آشنایی ) و صیغه و ازدواج موقت مخالفم. حالا مطلقه یا مجرد یا یواشکی یا ... اینا همش خود فریبیه. آرامش فقط در زندگی رسمی و عقد دائم معنی میشه و در تعهد.
مرد موظفه همسری که داره رو خوشبخت کنه. شما خوشبختی رو جای دیگه جستجو کردید یا کج رفتید که به اینجا رسیدید. شما و خانمی که شمارو در این مسیر همراهی کردند مسئولید و حد اقل سه نفر+ خانوادشون آسیب میبینند.
مسئولیت کارهاتون رو بپذیرید. چون پای 3 نفر در میونه حتما باید پیش مشاور برید و راهکار بگیرید. بدون شک آتیش این اشتباه چشم شمارو هم خواهد سوزوند
-
دوستان من الان اصلا به این کاری ندارم که چند همسری غلطه یا نه
همسر دوم من در زندگی ام بوده و دوسش داشتم و بهش ظلم شده پس مسئول بودم بهش وقتی که برگشت یعنی نمیتونسته ادامه بده و سختی شم کشیده
ب همون نسبت به زن اولمم مسئولم چون گناهی نداره
اشتباه من تو شتاب زدگی برای ازدواجه
من الان مشکلم اینه که چجوری برخورد کنم ا همسر دومم که منو به این که نسبت به وظایفی که به همسر اولم دارم سست نکنه
در جریان عروسی و خونه مادرش با من قرار گذاشتن و گفتن یه پول قابل توجهی قراره به دخترشون بدن
که میتونه جهزیه بخره یا بذاره روی پول من خونه بخره یا عروسی بگیره
من خودم نظرم اینه که خونه بخریم و عید براش یه عروسی خوب بگیرم
اما خودش میگه من عروسی میخوام با عروسی میام تو خونت
الان هم همو خونه مادر من میبینیم اکثرا چون هنوز خونه فروش نرفته
مادرم هم دوسش داره
ولی همسراول من فقط تو خودشه تنهاس و نمیدونم چه برخوردی باهاش داشته باشم
همیشه در حال نماز و عبادته و وقتایی که کاری نداده به چلسات هفتگی قران میره و کلا تو این فازاس
اما همسر دومم بیشتر ترجیح میده تو جمع باشه که روحیم باهاش سازگارتره یعنی خیلی بیشتر باهاش میتونم زندگی کنم
مشکل من اینه که رفتارش جوریه که با مهربونی میتونه همه چیو به نفع خودش بچرخونه و باعث بشه نسبت ب همون وطایفی که به همسر اول دارم کوتاهی کنم
اگه قبول میکردن همسر اولم که جدا بشن شاید شرایط بهتر میشد اما مادرم بهم جدی تاکید کردن که به چیزی اجبارش نکنم
من مشکلم تو برخورو با ابن دو نفره
خودم فقط همسر دوم رو ترجیح میدم اما نسبت به اولی عذاب و وجدانه فقط
چون وقتایی هم پیششم کم حرفه و کلا انگار نیست
نمیدونم چه اصراری داره که کلا باشه
من فقط نمیدونم چه رفتاری داشته باشم
همسر دوم من سه تا دخترن و ایشون دختر بزرگ خوانوادس
بازم شادتره نسبت به همسر اولم که چند برادر و خواهر داره
ارون طرفم مطمئنم همسر اولم هرگز مورد پسند کسی قرار نمیگیره تا ازدواج کنه خود من هم که گفتم چرا باهاش ازدواج کردم برای همینه که جدا نمیشه
من چجوری با این دو رفتار کنم
همسر اولم بیخیاله اما تاکید داره تو زندگی بمونه
همسر دومم به شدت حساسه که خودش بیشتر داده اذیت میشه
-
فقط خواستم بگم نگران زن اولت نباش که مورد پسند کسی قرار بگیره یا نه.
خودتون هم همچین تحفه ای نیستین ، به کسی نگاه از بالا به پایین نداشته باشین.
ایشالاه هر چه سریعتر خانوم اول از دست شما نجات پیدا کنه.
-
ببین امیر آقا تو ماشالا با فرمون خودت پیش میری و به مشاوره هایی که بهت میشه بی توجه هستی و خیلی هم شتابزده عمل میکنی. من خیلی تعجب کردم که به این سرعت ازدواج مجدد کردید در هر صورت تبریک میگم.
اصلا تو مسئله زن اول و دوم رو بزار کنار و اول به خودت رجوع کن. ببین تو باید اول روی خودت کار کنی و خودت رو محکم و قوی و استوار در تصمیماتت بکنی و به مسئولیتهای تصمیمت پایبند باشی.
ببین بالاخره تو رو که به زور به ازدواج همسر اولت در نیاوردن پس این یعنی تو خودت همسر اولت رو انتخاب کردی و این حرفها که همسر اولم تو خودشه و ساکته و واسه همینه که بهش کشش ندارم، همه بهانه هست،بهانه هایی که ناخودآگاهت خیلی قشنگ داره به ذهنت تزریق میکنه تا حس عذاب وجدانت رو کم کنه و کاملا مشخصه که تو میخوای دنبال توجیه محکم و منطقی برای طلاقش باشی.
خب ببین برادر من این زندگی خودته و مختار هستی ولی همه چیز رو فقط از زاویه دید خودت نبین و به بهانه عشق اول به همسر اولت ظلم نکن.
تقریبا رفتارهای بعدی تو هم مشخصه چون تو خودت هنوز نمیخوای مسئولیت رفتارها و انتخابهات رو قبول کنی.
خیلی صحبتم رو ادامه نمیدم. فقط خواستم بهت بگم توجیه رفتارهات اونم به بهانه عشق و عاشقی اصلا درست نیست و تبعات سنگینی برات داره.
-
با سلام
من به موضوع این تاپیک شک دارم و چون به موضوع خیانت ارتباط داره، به نظرم خلاف قوانین همدردی هم هست.
اما اگر واقعی هم باشه، به نظرم شما نیازی به مشاوره ندارید. همچنانکه موضوع بسیار مهم ازدواج دوم رو علیرغم پاسخهایی که در تاپیک قبلتون گرفتید، پیش بردید، در باقی موارد کماهمیت هم تفاوتی نخواهد کرد و با همون غریزه خودتون پیش خواهید برد و موفق باشید.