دغدغه ی بزرگ این روز های من

سلام
من نوزده سالمه
مدتی هست که با یه دختر ۱۷ ساله اشنا شدم..و علاقه مند شدیم بهم...مشکل من اینجاست که من امسال میخوام کنکور بدم برای بار دوم...پارسال سر ازمون من حالم بد شد و متاسفانه نتونستم تا اخر ازمون بشینم و رتبه ی دلخواهمو به دست بیارم...امسال به خاطر این عشقو علاقه ی ایجاد شده اصلا نمیتونم درس بخونم....اعصابم خرده...منی که مشاور و معلم هام بهم میگفتن تو یه روزی پروفسور سمیعی دو میشی الان چند ماهه ک کتاب باز نکردم...خانوادمم بدتر از من....چشمشون به منه...همش ناراحت همش مادرم گریه میکنه...میخوام تموم کنم این رابطه رو ولی نمیدونم چطوری...خیلی دختر خوبسه خیلی....به شدت دوسش دارم و به شدت بهم وابسته شدیم....یک روز باهم نباشیم حالش بده همش داره گریه میکنه...میگه نباشی یه روزی من میکشم خودمو از ناراحتی میمیرم
من چیکار کنم؟؟ نمیخوام حالشو بد کنم...خیلی وابسته شده...میترسم جدا شم و از لحاظ روحی حالش بد شه و چه بسا شاید بلایی سر خودش بیاره...از یه طرف اینده ی خودم و جایگاه اجتماعی ایندم...نمیخوام با دستای خودم ایندمو خراب کنم
چیکار کنم من؟ چیکار کنم که این جریان با کمتر اسیب و زیان به هر دو طرف تموم شه؟
اشتباه کردم...نباید وارد رابطه باهاش میشدم..نباید احساسات هردومونو درگیر میکردم...خیلی نگرانشم...و البته نگران خودم
لطفا کمکم کنید.....لطفا
ممنونم..